تاریخ سند: 4 شهریور 1355
موضوع: موسویان پیشنماز حسینیه اصفهانیها
متن سند:
از: 9 ﻫ 1 تاریخ: 4 /6 /2535[1355]
به: 312 شماره: 3676 /9ﻫ 1
موضوع: موسویان پیشنماز حسینیه اصفهانیها
سید مرموز و مشکوکالحالی به نام موسویان که سالیان متمادی روضهخوان و مداح بوده، اخیراً در حسینیه اصفهانیها واقع در آخر سرشور نماز جماعت میخواند و عدهای از ایادی و عوامل خمینی و قمی را دور خود جمع کرده است.
جلسات سیاری دارد و به عناوین مختلف از مردم و بیشتر از افراد وابسته به خمینی و قمی پول میگیرد، از جمله حاجی طوسی رنگفروش خیابان پل فردوس که مسجدی در همان خیابان ساخته و در اختیار خامنهای1 گذارده، مرتب با موسویان در تماس است و برای پیشرفت مقاصد مرموزانه موسویان شخصاً پول زیادی در اختیارش میگذارد و از افراد دیگری نیز پول جمع میکند.
تا حال چندین منزل به نام مدرسه، توسط موسویان خریداری و بعد فروخته و استفاده کلانی کرده است.
اخیراً نیز منزلی به مساحت پانصد متر در کوچه شوکتالدوله خریده و مدتی است مدرسه کرده است و عدهای از مخالفین دستگاه را به عنوان معلم و مدیر و آموزگار از جمله شخصی به نام نجفزاده را در مدرسه استخدام و حقوق زیادی به آنها میدهد. با اینکه منزل فاقد وسایل بهداشتی و مرطوب است، معذلک به نام اینکه مدرسه دینی و مذهبی است عدهای را اغفال نموده که اطفال معصوم خود را از شش تا 18 سال در مدرسه موسویان گذاشتهاند. برنامه خاصی را برای تعلیم و تربیت بچهها در این مرکز کثیف و آلوده تنظیم نمودهاند که ابداً با برنامههای جاریه فرهنگ تطبیق ندارد.
موسویان میگوید باید با این فجایع دولت ایران که درست کرده مبارزه نمود و حتی کتبی که عکس شاهنشاه و شهبانو و والاحضرت ولایتعهد داشته باشد، اجازه ورود به مدرسه نمیدهد و از نصب عکس شاهنشاه آریامهر در کلاسهای مدرسه خودداری میکند و در ظرف چند روز اخیر بدون مجوز قانونی و اخذ پروانه، قسمتی از این منزل را خراب کرده و میخواهد یک سالن بزرگ برای وعظ و خطابه و تبلیغات برنامههای خود بسازد و از قرار معلوم در پی گرفتن پروانه ساختمان میباشد.
نظریه شنبه. با توجه به سوابق موسویان و تماس مرتبی که با عوامل و ایادی خمینی و قمی دارد و از ناحیه مخالفین تقویت میشود، ساختن چنین مرکزی به مصلحت نیست.
در تماسهائی که با این سید داشتهام، به افکار و عقاید او آشنا شدهام، آدم حقهباز و خطرناکی است. با اینکه ابداً سواد ندارد، در عوامفریبی خیلی استاد است.
وی در یک ملاقات اظهار نمود منزلی در حاشیه خیابان خسروی نو وجود دارد اگر حاضر به فروش باشد سه میلیون تومان میخرم.
پاسخ داده شد آقای موسویان سه میلیون تومان پول را از کجا میآوری.
گفت شما چه کار داری از کجا میآورم، ببینید اگر میفروشد آن را برای من بخرید. با صاحبخانه مذکور تماس گرفته شد، حاضر به فروش آن به کمتر ده میلیون نگردید، ولی موضوع قابل توجه اینکه موسویان که ظاهراً فرد آس و پاس و بیچیز است، این پولها را از کجا میآورد و چه دستگاه و عواملی این پولها را در اختیارش میگذارند؛
زیرا برای بعضی از علماء معروف و درجه یک [که] در بین مردم وجهه خوبی دارند، تهیه سه هزار تومان مقدور نیست، در حالی که این شخص از سه میلیون تومان حرف میزند.
نظریه یکشنبه . نسبت به جلوگیری از فعالیت موسویان در امر تدریس، دستورات لازم به شهربانی صادر گردید. ضمناً مشخصات کامل وی تهیه و متعاقباً اعلام خواهد شد.
نظریه چهارشنبه . نظریه یکشنبه مورد تأیید است. آرزو آقای مجتبوی . بررسی و بهرهبرداری شود. 8 /6
توضیحات سند:
1. آیتالله العظمی سیدعلی خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در سال 1318 ﻫ ش در مشهد به دنیا آمد. پدرش آیتالله سیدجواد حسینی خامنهای از روحانیان معروف مشهد و مادر ایشان نیز دختر یکی از روحانیون سرشناس مشهد بود. سیدعلی خامنهای از چهارسالگی به مکتب رفت و به فراگیری قرآن پرداخت. سپس وارد مدرسهای به نام «دارالتعلیم دیانتی» شد. ابتدا جامعالمقدمات آموخت. وی به راهنمایی و تشویق پدر دوره سطح را در حوزه علمیه مشهد خواند و در 18 سالگی درس خارج فقه و اصول را آغاز کرد. تا سال 1336 به تحصیلات خود در رشته فقه، اصول و فلسفه اسلامی در مشهد ادامه داد و در این سال به عتبات عالیات مشرف شد، وی که میل داشت در نجف بماند، به سبب مخالفت پدر بعد از مدت کوتاهی به مشهد بازگشت. در سال 1337 با اجازه پدر به قم رفت و تا سال 1343 که به مشهد بازگشت در این شهر ماند. آیات عظام شیخ هاشم قزوینی، میلانی، شاهرودی، حکیم، خویی، زنجانی، بروجردی و شیخ مرتضی حائری از جمله استادان ایشان در حوزههای علمیه مشهد، نجف و قم بودند.
آیتالله خامنهای از سال 1341 که مبارزات روحانیت به رهبری حضرت امام(ره) اوج گرفت، فعالانه وارد مبارزه شد. نخستین مأموریت ویژه ایشان بردن پیام حضرت امام(ره) برای آیتالله میلانی و علمای خراسان درباره برنامه درگیری محرم 1342 بود. مقارن روزهای پرحادثه 10 و 12 محرم 1383ق/ 15 خرداد 1342 در بیرجند دستگیر و به مشهد اعزام و در بازداشتگاه لشکر مشهد زندانی شد. پس از آزادی به قم رفت و در بهمن همان سال به زاهدان رفت، اما مجدداً دستگیر و به تهران اعزام و در قزلقلعه زندانی گردید. در فاصله 1343 تا 1346 مبادرت به طرح مباحث پایهای عقیدتی و سیاسی در سطح حوزه و دانشگاه و به تدریج در سطح کلی جامعه در مشهد کرد و جلسات درس تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامی ایشان شلوغ بود و ادامه همین فعالیتها منجر به بازداشتهای متوالی ایشان در سالهای 1346 تا 1349 شد. در سال 1350 برای پنجمین بار به زندان افتاد. پس از آزادی دایره درسهای عمومی تفسیر و کلاسهای مخفی عقیدتی و سیاسی ایشان گسترش یافت. در فاصله سالهای 1350 تا 1353 با کوشش و مجاهدت آیتالله خامنهای سه مسجد کرامت، امام حسن(ع) و میرزا جعفر کانون فعالیتهای اسلامی و مبارزات پایهای در مشهد بود و به رغم یورشهای ساواک به این کانونها و دستگیری شرکتکنندگان و کارگردانان جلسات این کانونها، همچنان مقاومت ادامه یافت و بالاخره مأموران رژیم در دی ماه 1353 ناگزیر شبانه به منزل آیتالله خامنهای ریختند و ایشان را بازداشت و به تهران اعزام کردند و مدتها در زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری با سختترین شرایط توأم با بازجوییهای دشوار نگهداشته شد. در پاییز 1354 آزاد شد و دوباره به مشهد مراجعت کرد. در سال 1356 به همراه جمعی از روحانیان تهران و قم طرح ایجاد جامعه روحانیت مبارز را ارائه دادند. اواخر همین سال مجدداً دستگیر و برای مدت سه سال به ایرانشهر تبعید شد. اواسط سال بعد با اوجگیری مبارزات عمومی از تبعیدگاه خود به مشهد بازگشت و در صف مقدم مبارزه قرار گرفت. اواخر دی 1357 به فرمان امام(ره) به عضویت شورای انقلاب منصوب شد. مسئولیتهای ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی عبارتند از: عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، معاونت وزارت دفاع و نمایندگی شورای انقلاب در آن وزارتخانه، سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، عضو شورای انقلاب، امامت جمعه تهران، نماینده تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی، دبیر کل حزب جمهوری اسلامی، رئیس شورای عالی دفاع، نماینده مجلس خبرگان رهبری در دوره اول، عضو شورای مرکزی ائمه جمعه کشور، عضو جامعه روحانیت مبارز تهران و دو دوره ریاست جمهوری ایران. آیتالله خامنهای پس از ارتحال امام(ره) با رأی قاطع مجلس خبرگان به عنوان رهبری انقلاب اسلامی منصوب شد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 09 صفحه 121