تاریخ سند: 21 فروردین 1342
موضوع: جشن نوروز 1342 در سفارت ایران
متن سند:
شماره: 34 /315 (ف ـ ب)
در جشن نوروز در سفارت بیش از 600 نفر شرکت داشته اند و آقای
سفیرکبیر به همه واردین خوش آیند [آمد] می گفتند.
توده ایها و مصدقیها هم در
جشن مزبور شرکت داشتند و آقایان محامدی.
رسولی.
نیکخواه.
احمد
منصوری.
جمشید انور هم در جلسه مزبور شرکت داشته و با هم درگوشی
صحبت مینمودند.
در حدود ساعت 5 /7 پرویز
نیکخواه طبق قرار قبلی
بدون کسب اجازه بالای میز
رفته و اظهار نموده است که
از طرف فدراسیون
انجمن های دانشجویی
مأموریت دارد عید نوروز را
تبریک گفته و به اطلاع عموم
برساند که سران جبهه ملی و
عده ای از دانشجویان
دانشگاه تهران زندانی
هستند «آقای سفیرکبیر به
حرفهای وی گوش داده و
حتی چند نفری
می خواسته اند مانع از
صحبت نیکخواه بشوند آقای سفیر راضی نشده و اجازه داده است که حرفش را
بزند.
دانشجویان توده ای که تعدادشان تقریبا بیست نفر بوده مقداری اعلامیه
فدراسیون را در دست گرفته و به کسانی که از ضیافت خارج می شدند می دادند و
اغلب هم ناسزا می شنیدند از جمله موقعی که دره مشیری یک برگ اعلامیه به
خانم فرزانه سمیعی می دهد خانم سمیعی عصبانی می شود و می گوید «بروید پی
درس و تحصیلتان.
خجالت بکشید تا کی می خواهید پول و ارز مملکت را تلف
کنید؟» در این جشن برای اولین بار تاکتیک توده ایها و شعار چرخاندن دور سفارت اثر نکرد زیرا به علت
ازدحام و رفت و آمد زیاد و تاریک بودن کسی به آنها توجه نکرد و آنهایی هم که توجه نمودند هر یک
متلکی گفته اند.
اتومبیل انور و رسولی و عنایت در اختیار گردانندگان شعارها بود و شعارها داخل وانت کوچک انور بوده
سایرین هم در دو اتومبیل دیگر نشسته و مانند کارآگاهان و مأمورین انتظامی آمریکایی هر اتومبیل در
گوشه ای رفت و آمد میهمانان را زیرنظر گرفته بود.
عده ای از دانشجویان که عاقلتر از سایرین می باشند با
نقشه آقایان محامدی.
انور.
منصوری.
نیکخواه مخالف بودند و آقای عنایت هم چندان رضایتی نداشته
لیکن کاتوزیان او و رسولی را راضی کرده است.
هدف و منظور اینها فقط و فقط اظهار وجود و اخذ وجه از
صندوق دفتر اروپایی (پاریس) و آلمان شرقی می باشد برای تمام این کارها مخارجی تراشیده و صورت
می دهند و پول می گیرند.
از نظر کلی جشن امسال سفارت به مراتب بهتر و گرمتر از سالهای گذشته بوده است.
در پرونده پرویز نیکخواه بایگانی شود
منبع:
کتاب
پرویز نیکخواه به روایت اسناد ساواک صفحه 30