تاریخ سند: 2 دی 1354
متن سند:
شماره : 59060
بنام خدا
پیشگاه مبارک شهبانوی ایران فرح پهلوی
اینجانب مرصع خلعتبری مادری زجردیده و رنج کشیده که در تمام دوران
زندگی به حکم تقدیر و سرنوشت صدمات زیادی دیده و داغ فرزند را چشیده ام و
اولین فرزندم در سن هیجده سالگی بدرود زندگی گفت و دومین فرزندم بر اثر
ندانم کاری و شاید هم در اثر
دنباله روی دیگران در سی ام
فروردین 54 کشته شد هر دو
آنها برای من فرزند بودند چه
آنکه به مرگ طبیعی مرد و
چه اینکه تقدیر و سرنوشت
حکم کرد به هر حال انسان
میوه مرگ است و با آنکه از
نظر روحی و عصبی احساس
می کنم که قادر به کنترل خود
و شاید درک حقایق نباشم
ولی باز مواقعی تمام
موضوعات و حوادث زندگی
خود را به حساب تقدیر و
سرنوشت و پیشامدهای
طبیعی می گذارم.
شهبانوی عزیز
شما هم مانند من مادر هستید و اگر کمی عمیق تر به مسأله بیاندیشید احساس و
اندیشه مرا درک خواهید نمود.
موضوع پسرم احمد جلیلی افشار نه از نظر واقعه
بلکه از نظر عاطفی برای من مرگ فرزند است و مرگ فرزند برای یک مادر تا آن
حد ثقیل است که دیگر قادر به قبول موضوعات دیگری نمی باشد بعد از این
جریان من نه خود و نه دیگر فرزندانم را در سایه حمایت هیچکس نمی بینم.
و
تازه مقدار پولی را که ماهانه در زندان در اختیار فرزندم می گذاشتم آنهم در
شرایطی نامناسب که شاید همان مقدار تأثیر بیشتری در زندگی شخصیم داشته است نمی دانم از چه نظر از
پرداخت آن به من و تحویل دیگر وسایل فرزندم در حکم یادگاری برای یک مادر داغدیده است
خودداری می کنند.
شهبانوی گرامی
شما خود مادر هستید و با درک افکار یک مادر از پیشگاه شما و همسر تاجدارتان شاهنشاه آریامهر که
نوای داد و عدلش در همه جا بگوش می رسد تقاضا دارم دستور فرمائید که وجه مورد نظر و وسایل
فرزندم را به من مسترد دارند و دیگر فرزندان مرا در زیر سایه حمایت خویش بگیرید و خیال یک مادر
داغدیده را آسوده سازید تا شاید در کنف حمایت شما چند سال باقیمانده عمرم را در راحتی و آسایش
بسر برم، اگر مأموری به منزل من فرستاده شود با دیدن وضع من به حقایق زندگیم و روحیه نامناسب ما پی
خواهند برد.
در انتظار محبت و دوستی شما دقیقه شماری می کنم چون هر چه باشد مرحوم برادرم از دوستان خانواده
شما بود.
به حکم مادر بودن شما و به حکم آشنائی سابق آرزو دارم که حداقل به این نامه مادرانه پاسخ
دهید چون تاکنون با آنکه بینهایت آرزوی دیدار شما را داشته ام نه تنها موفق به زیارت شما نگردیده ام
بلکه جواب چند نامه را هم آن طور که قلبا آرزو داشته ام دریافت ننموده ام.
کسی که در حکم مادر شماست.
مرصع خلعتبری
خلعت بری 28 /10 /54
تهران ـ چهارصد دستگاه ژاله روبروی دبیرستان قوام کوچه ادب شماره 441
منزل آقای جلیل افشار
احمد ـ جلیلی افشار
منبع:
کتاب
چپ در ایران - چریکهای فدایی خلق به روایت اسناد ساواک صفحه 438