تاریخ سند: 21 آبان 1357
موضوع: رضا سلطانزاده
متن سند:
از: 26/ ﻫ تاریخ: 21 /8 /1357
به: 312 شماره: 4618 /26 ﻫ
موضوع: رضا سلطانزاده1
نامبرده فوق در اجتماعی که در روز پنجشنبه در سالن مدرسه شاهپور تفت از طرف فرهنگیان تشکیل شده بود پیرامون مسائل مملکتی سخنرانی نموده و مخالفت خود را با وضعیت فعلی دولت ابراز داشت و در پایان قطعنامهای که از طرف فرهنگیان صادر شده بود قرائت نمود.
نظریه شنبه. قطعنامه مزبور عیناً به پیوست2 تقدیم میگردد.
نظریه سهشنبه. رضا سلطان زاده یکی از فرهنگیان منطقه میباشد که در مجالس و محافل به شدت سایرین را بر علیه دولت تحریک مینماید و یکی از طرفداران سرسخت خمینی میباشد.
نظریه 26/ ﻫ : نظریه سهشنبه مورد تائید است.
توضیحات سند:
1. رضا سلطان زاده فرزند علی اکبر در سال 1321 ش در یزد به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در یزد سپری کرد و پس از یک دورهی یک سالهی کمک آموزگاری در دانشسرای شهرستان ورامین، به استخدام آموزش و پرورش درآمد. در دوران تحصیل در ورامین با آقای عدالت منش، یکی از بستگان آیتالله طالقانی(ره) آشنا شد و از طریق وی، به مبارزات سیاسی راه یافت و به همین دلیل، دستگیر و زندانی شد. شرکت در جلسات آیتالله شهید صدوقی(ره) و شهید دکترسیدرضا پاک نژاد در سالهای 1340 تا 1348 ش و سخنرانیهای انقلابی در دیگر شهرها از جمله فعالیتهای او بود. ایشان که در سال 1348ش موفق به دریافت لیسانس زبان و ادبیات عرب از دانشگاه تهران شده بود، در سال 1357ش، با کمک دیگر معلمان شهر یزد، جامعۀ معلمان یزد را راهاندازی نمود و در همین سال، در ایجاد تحصن بزرگ فرهنگیان ایفای نقش کرد.
پس از پیروزی انقلاب نیز، ضمن تدریس در مراکز تربیت معلم و آموزش ضمن خدمت فرهنگیان، در مشاغل و مسئولیتهای زیر فعالیت نمود: مدیرکل آموزش و پرورش. مشاور و نماینده تام الاختیار شهید رجائی در سیستان و بلوچستان. تأسیس مجتمع آموزشی حضرت امام حسن مجتبی(ع). دانشنامه مشاهیر یزد، ج 1، ص 739
2. در بخشی از این قطعنامه یک برگی که دارای 8 بند میباشد و در بالای آن نوشته شده: «اولین قطعنامه جامعه معلمان تفت»، آمده است: «معلمان شهرستان تفت به پیروی از تعالیم عالیه اسلام و منویات زعیم عالیقدر جهان تشیع حضرت آیتالله العظمی امام خمینی بعضی از خواستههای خود را به صورت قطعنامه ذیل ارائه و خواستار اجرای مصرانه و عاجلانه آنها میباشد...» بخش ضمائم
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب 5 صفحه 122