متن سند:
1ـ مقدمه ای بر جلسه امروز ما
رفقای گرامی، همکاران و دوستان عزیز من
ما امروز برای این گرد هم آمده ایم که چاره اندیشی کنیم روز روز خرده جوئی و عیب گرفتن
نیست و نیز نباید چون گذشته گناه را بگردن این و آن انداخت.
هیچکدام از ما حق نداریم که از
خود در برابر این وضع و واقعیت تلخ و دردناک سلب مسئولیت کنیم.
در روز افتخار این مجله ما
همه سربالا میگرفتیم امروز هم شهامت اینرا داشته باشیم که گناه گذشته را مشترکا و مردانه بگردن
بگیریم و اشتباهات را صمیمانه تقسیم کنیم.
من بعنوان کوچکترین همکار و کمترین دوست شما و با اجازه کادر فعال فعلی مجله تهران مصور
صحبت میکنم.
از آن مصرع معروف «زاظهار درد درد مداوا نمیشود» یاری میخواهم و تقاضا دارم
در این جلسه به دردهای گذشته و علل و موجبات آن اشاره نکنید.
چرا که همه شما هر یک
بنحوی و بنوعی صاحب درد بوده اید.
در این قصه شریک بوده اید و حالا که کار باینجا رسیده است
لزومی نیست که وقت را باز هم با تکرار حرفهای گذشته تلف کنیم.
جلسه ایست برای یافتن یک راه حل واقعی، صریح، روشن و قاطع جهت تعیین تکلیف قطعی
گهواره ای که ما را جنبانده است همه ما بآن مدیونیم و اینک این گهواره مهربان میرود که از حرکت
باز ایستد.
در میان ما جمعی هستند که مدتها است از کار تهران مصور کناره گرفته اند اما همچنان با عشق
و مهربانی بخانه گذشته خود نگاه میکنند ما آنها را دعوت کرده ایم که بار دیگر باین خانه باز گردند
و ببینند که برای این سرای کهنه چه باید کرد آیا خانه از پای بست ویران است یا میتوان هنوز بدین
بنای دلپذیر دل بست.
تقاضا دارم همکاران و سروران گذشته یک لحظه برگردند و سرجاهای سابقشان بنشینند و
صمیمیتشان را با مادر میان بگذارند.
سرکار خانم والا و آقایان عزت اله والا و دکتر فتح اله والا هم نه بعنوان خواهر و برادران آقای
مهندس والا بلکه بنام همکاران گذشته تهران مصور در این مجلس حاضر هستند آنها هم
گوشه هائی از این درد را تحمل کرده اند و من یقین دارم که در این مجلس بیش از آنکه بفکر چاره
مشکل برادر خود باشند در اندیشه درمان درد طهران مصور خواهند بود زیرا ما میدانیم و قبول
داریم که تهران مصور خارج از وجود مهندس والا وجود ندارد.
من بعنوان یک دوست بدون
هیچگونه پیوند دیگری در برابر این همه شکیبائی و بردباری مهندس والا و تحمل این همه ضرر و
زیان از جانب او واقعا احساس همدردی میکنم همه ما میبینیم این مرد وارسته و دوست گرامی ما
دیری است که زیانهای فاحشی را تحمل میکند فقط بخاطر اینکه...
انسان دلش میخواهد زندگی
دوستان وابسته باو ادامه پیدا کند و باصطلاح این آب باریکه قطع نشود.
اما شکیبائی و بردباری هم اندازه ای دارد و مهندس والا باعتراف خودش بنهایت این اندازه
رسیده است برای همین است که باینجا آمده ایم تا باو بیاندیشیم و چاره ای بیابیم.
مهندس والا قول
داده است و این قول را در حضور همه ما بار دیگر تکرار خواهد کرد که تصمیمات متخذه در این
جلسه را که در پایان به رأی اکثریت گذاشته خواهد شد هر چه باشد و هر صورتی که داشته باشد
بلا قید و شرط بپذیرد.
زیرا که یقینا این عده دوستان و خیرخواهان و یاران نزدیک و صمیمی او
هستند.
و رأی آنها در حقیقت جدا از رأی و زندگی و سرنوشت خود مهندس والا نیست.
پس با
توجه بتوضیحات فوق در این جلسه ما بحث میکنیم درباره چگونگی راه حل و طرق مورد نظر
جهت نجات تهران مصور از وضع موجود.
ناظم جلسه اجازه نخواهد داد خارج از این دستور گفتگوئی مطرح شود و هر پیشنهادی
میتواند بمدت 6 دقیقه مورد بحث قرار بگیرد سه دقیقه موافق و سه دقیقه مخالف و آنگاه رأی یا
اصلاح پیشنهاد برای رأی نهائی.
باینترتیب تصور میکنم که گفتنی ها گفته شده است چون عده ای از دوستان مسبوق بسابقه
ذهنی نبوده اند من ذیلا چهار طریق پیشنهادی را که بنظرم رسیده است بعنوان طرح کلی تقدیم
میدارم و جلسه را بعنوان تنفس بمدت 15 دقیقه تعطیل میکنیم تا رفقا بتوانند پیشنهادات فشرده و
جالب خود را تنظیم کنند و آنگاه به بحث بپردازیم چهار طریقی که بذهن من رسیده است و البته
محتاج بحث دقیقتری است باین شرح خلاصه میشود.
1ـ مجله تهران مصور بکلی از سیمای یک مجله عمومی خارج شود و بشکل یک مجله
اختصاصی خواه داستانی خواه خبری و خواه هر نوع دیگری که جای خالی آن در مطبوعات
احساس میگردد درآید و کادری متناسب با صورت جدید آن انتخاب شود.
2ـ تهران مصور با یک سرمایه گذاری وسیع و قابل توجه خواه از طرف شخص مهندس والا
خواه از طرف یک شرکت سهامی و خواه از طرف یک سرمایه گذار خارجی یا نیروی تازه امکانات
وسیع و قدرت مبارزه و رقابت ناسالم بشکل یک واحد غول آسای شکست دهنده بمبارزه تازه ای
برای جلب خواننده و تیراژ دست بزند.
حداقل چنین سرمایه ای باید پنج ملیون ریال باشد.
3ـ تهران مصور با در نظر گرفتن سوابق سیاسی و خدمات گذشته خود و توجیه وضع کنونی
بدولت پیشنهاد دهد که راسا اداره امور این مجله را بعنوان یک واحد ملی شده با حفظ حقوق
صاحب مؤسسه بعهده بگیرد یا کمکهائی از قبیل تأمین یک تیراژ معین و خریداری شده از طرف
دولت و وزارت اطلاعات را تعهد نماید.
4ـ بالاخره آخرین پیشنهادی که با دل خسته و قلم شکسته میتوانم بنویسم اینست که برأی
اکثریت مدیر مؤسسه ضمن عرض عریضه به پیشگاه ملوکانه اجازه تعطیل این واحد خدمتگزار را
کسب کند و سرنوشت کارمندان و کارکنان آنرا نیز موکول به تصمیم دولت و مقامات مسئول بنماید
و کارمندان تهران مصور نیز ضمن تائید همه جانبه مدیر مجله از دستگاه بخواهند که نسبت بتأمین
آینده آنها اقدام مقتضی و عادلانه و عاجلانه ای معمول دارد.
خداوند همه ما را سلامت بدارد و امیدوارم که هرگز باین نقطه آخر نرسیم متشکرم ـ زحمت
استماع سخنان دوست کوچک خود را قبول فرمودید.
صدرالدین الهی
منبع:
کتاب
مطبوعات عصر پهلوی - مجله تهران مصور به روایت اسناد ساواک صفحه 151