تاریخ سند: 16 آذر 1357
موضوع: مذاکرات تلفنی محسنی افشار با شخصی به نام روشنی
متن سند:
از: 2 ﻫ ب و 2 ﻫ 1 تاریخ: 16 /9 /1357
به: 2ﻫ 1 و 312 شماره: 5972 /2 ﻫ ب
موضوع: مذاکرات تلفنی محسنی افشار با شخصی به نام روشنی
شخصی به نام روشنی طیّ یک مکالمه تلفنی با محسنی افشار اطلاع میدهد که آقای صبوری در شاهی دستگیر شده و از محسنی میخواهد که به روحانیون اطلاع دهد چون هیچ دلیلی برای دستگیری او به نظر نمیرسد. محسنی افشار میگوید: شاید به خاطر مسائل قبلی است. روشنی میگوید: گویا در مسجد مقداری اعلامیه گرفته بودند و در شاهی یک مقداری سکوتش بیشتر است و خفقان زیادتر است. محسنی افشار میگوید: بالأخره روحانیت شاهی بایستی تحولی بوجود بیاورد و من هم با مدرسه صدر بابل با آقایان صحبت میکنم و با منزل آقای صبوری هم تماس میگیرد محسنی افشار با شاهی با منزل صبوری تماس و با یکی از فرزندانش صحبت میکند و موضوع دستگیری وی را سئوال میکند و به فرزند وی آموزش میدهد که شما بایستی به آقای فقیه1 و سایرین اطلاع میدادید و بیکار ننشینید و به او خبر بدهید من هم اقدامات خود را میکنم یادشده فوراً به حاجی کثیریان تلفنی خبر دستگیری صبوری را میدهد و به وی میگوید به آقای فاضل و آقای روحانی خبر بدهید و تعطیل کنید.
نظریه شنبه: خبر صحت دارد.
نظریه یکشنبه: نظریه شنبه مورد تأئید است. همان طوری که قبلاً به استحضار رسیده نامبرده فردی مزدور و مزور که جهت فعالیت وی به خوبی مشخص و محرز میباشد محسنی افشار این عنصر مخنث و خطاکار با دستاویز قرار دادن مذهبیون و قشرهای محنت کشیده و محروم سعی دارد به خواستهها و و امیالهای دیرینه خود که همان تغییر رژیم و سیستم جاری مملکت و وابستگی محض به اقوام شریف که از زمانهای بسیار دور دستشان را صمیمانه فشرده جامعه [جامهی] عمل بپوشاند نامبرده اخیراً بیتوجهی ساواک و دیگر مراجع ذینفع را به خوبی لمس کرده و بر تجربه خود افزوده به طوری که با دخالت دادن دو تن از فرزندان و دامادش (محمد و حسین فرزند، مهدی مجیدی داماد) به صورت آشکار فعالیت و با تشکیل گروهی دمی آرام و قرار ندارد و موقعیت را مناسبتر از همیشه دانسته و در بین مردم شروع به سربازگیری مینماید و با تشکیل جلسات تصنّعی و اجتماعات کوچک و پراکنده در سطح شهر تحریک و تبلیغ سوء مینماید نامبرده که قبلاً نیز به همین اتهامات دستگیر و با وساطت جمعی از روحانیون ترخیص حاصل نموده اینک کلیه تظاهرات و اغتشاشات و تشنجات شهر را کارگردانی میکند و چنانچه نسبت به وی بیتوجهی شود اقدامات شدیدتری از ناحیه وی متصور است. زیرک
نظریه دوشنبه: نظریه یکشنبه مورد تأئید است از تاریخی که محمدجواد حجتی منطقه را ترک نموده جهانگیر محسنی افشار کارگردانی گروههای متعصّب مذهبی را در اختیار گرفته و به انحای مختلف اقداماتی انجام که وابستگی او را با عناصر خارج منطقه بابل حکایت مینماید. جهانگیر محسنی افشار پس از دستگیری و تحمل زندان در روز آزادی به این سازمان احضار و به وی در جهت خودداری از هر گونه اقدامیکه مغایر با مصالح مملکت باشد اتمام حجت گردیده ولی از آنجائی که این عنصر از ابتدا نیز به وظایف ملّی و میهنی پایبند نبوده و مصراً به عقاید گذشته خود ایمان راسخ دارد که متن خبر مؤید آن میباشد.
نظریه 2ﻫ ب: این بار محسنی افشار با هیچ شرایطی آرام نمیگیرد و آنچنان در تحریک و تهییج اطرافیان فعالیت میکند گوئی که حرفهای جز این ندارد و اکثر اوقات وی با اشتیاق کامل صرف مبارزه با اقدامات دولت است به این عبارت که اگر هزینه تلفن ماهیانه نزد ایشان مثلاً700 تومان بشود 650 تومان آن صرف این مسائل شده است.
توضیحات سند:
1. حجتالاسلام شیخ حسن فقیه علیآبادی فرزند حبیبالله، در سال 1314 ش در کوچکسرای قائم شهر به دنیا آمد. وی قبل از انقلاب امام جماعت مسجد عشقی شهرستان قائم شهر بود. برابر اعلام شهربانی شاهنشاهی: «در ساعت9:30 روز 12 /4 /1348 مسجد عشقی شهرستان مزبور وسیلۀ مأمورین شهربانی بازرسی و از قفسه کتابهای مسجد تعدادی اوراق مضره از قبیل هدف روحانیون از مبارزه اخیر و بیانیههای حوزه علمیّه قم کشف گردید لذا با توجه به این که آقای بابالله صمدی فرزند خیرالله خادم مسجد عشقی میباشد و آقایان محمود پورحیدریان فرزند محمدعلی، ولیالله زمانی فرزند فرجالله و آقای فقیه اعضاء انجمن تبلیغات اسلامی شاهی بوده و احتمال میرفت اختفاء این اوراق از ناحیه آنان صورت گرفته باشد یادشدگان به همین اتهام دستگیر و به ساواک اعزام گردیدند. نامبردگان در تاریخ 15 /4 /48 به دادسرای نظامی دادگاه عادی استان مازندران اعزام گردیدند که در تاریخ 16 /4 /48 آقایان زمانی، فقیه و پورحیدریان بدون قرار آزاد و آقای بابالله صمدی هم با اخذ ضامن (به علّت این که خادم مسجد بود) آزاد گردید و در 9 /5 /48 قرار منع پیگرد این 3 نفر صادر شد.» بر اساس گزارش ساواک مازندران به اداره کل سوم در 14 /4 /55 نام وی در لیست روحانیون ممنوع الخروج از کشور بود. وی بعد از انقلاب از مؤسسین کمیته انقلاب اسلامی قائمشهر بود و در سال 1358 ش دار فانی را وداع گفت. اسناد ساواک، پروندههای انفرادی و اسناد بعد از انقلاب
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران (بابل)، جلد 2 صفحه 451

