صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: اظهارات شیخ مروارید واعظ در مسجد جامع

تاریخ سند: 12 بهمن 1342


موضوع: اظهارات شیخ مروارید واعظ در مسجد جامع


متن سند:

از ساعت 1430 روز 10 /11 /42 شیخ مروارید1 واعظ در مسجد جامع به منبر رفت.
عده‌ای در حدود 3 هزار نفر در پای منبر او حضور داشتند.
وی پس از ذکر مقدمه‌ای اظهار داشت نظام دستگاه خلقت طوری است که همه چیز را به یک اندازه از نعمت هستی و زندگی بهره‌مند ساخته‌.
بنابراین حق و عدالت نیز بر همه مردم سهمی را قائل شده است که باید همه به اندازه مساوی از آن بهره‌مند گردند حال اگر روش این سازمان اجتماعی توسط عده‌ای معدود و به نفع عده‌ای تغییر یابد ملاحظه کنید که چه بدبختی و مذلتی به وجود خواهد آمد قانون اسلام یا قانون حق و حقیقت نیز برای افراد مسلمان حقوقی را قائل شده بنابراین برای رسانیدن این حقوق به آنها دستگاهی را واجب دانسته که هیئت حاکمه می‌باشد و این هیئت حاکمه را وادار کرده است که حقوق فردی و اجتماعی را یکسان بین افراد تقسیم نمایند یعنی حق را به جانب حق‌دار برساند یعنی از گنج‌ها و معادن و از جنگلها و غیره همه استفاده کنند یعنی از آزادی و عدالت همه به یکسان بهره‌مند گردند حال اگر این وضع برگشت و مثل جامعه امروز ما هستی و موجودی مملکت ما به جیب بیگانگان ریخته شد و بیگانگان در سایه همین منابع در عیش و خوشی به سر بردند و بیت‌المال مردم توسط عده‌ای به یغما رفت هم چنان خواهد شد که می‌بینید.
آقایان هرکسی حق دارد به اندازه خود از مزایای عمومی بهره ببرد نه آن که به حقوق دیگران دست‌درازی کند.
دین مقدس اسلام دزدی را حرام دانسته و گفته است که دزدان باید به سزای اعمال خود برسند نه این که مثل این جامعه بدبخت اشخاصی اموال عمومی بیت‌المال را غارت نمایند.
این‌ها دزدی هم نمی‌کنند بلکه غارت و چپاول می‌کنند و بعد برای مدتی به زندان می‌افتند.
و بالاخره پس از خاموش شدن سر و صدا با گردنی برافراشته بهترین و حساس‌ترین پست‌ها را اشغال می‌نمایند و مجدداً هستی مردم بدبخت را به تاراج می‌برند.
من می‌خواهم که شما مخصوصاً جوانان روزی اقلاً 2 ساعت فکر کنید تا شاید بهتر درک نمایید که منظور من از حق و حقیقت چیست درباره وضع فعلی فکر کنید، هیچ هراسی به خود راه ندهید.
اراده آهنین داشته باشید نگذارید حقتان ضایع شود از کسی باکی نداشته باشید به خود آیید که چطور رهبران دین اسلام در راه دین شهید شده‌اند.
امام حسین(ع)، حضرت علی (ع)، امام حسن (ع) و کلیه آنها تنها در راه گرفتن حق و رسیدن به حقیقت شهید گردیده‌اند و این درس خوبی برای شماست آنها اراده داشتند، اراده‌‌ای خلل‌ناپذیر، آنها منفعت و آسایش را برای عموم مردم می‌خواستند آنها می‌خواستند، که عدالت جای ظلم و ستم را بگیرد آنها در نظر داشتند مردم مسلمان آزاد باشند و آزاده زندگی نمایند.
باری باید فکر کرد گرچه راههای فکر کردن را نیز بر ما بسته‌اند با وجود آن باید دید که چگونه سیاهان قاره افریقا آزاد می‌شوند و چگونه در راه آزادی خود کشته می‌شوند.
آنان می‌خواهند آزاد زندگی نمایند و از یوغ زنجیر استعمارگران رهایی یابند.
سپس افزود در گذشته روزی حضرت علی (ع) نامه‌ای به مالک اشتر نوشته و در آن متذکر گردید: ای مالک مبادا بشنوم که اشخاص فوق حق ضعیفان را می‌خورند و به آنها زور می‌گویند.
باری حق هم همین است نباید حکام و آنهایی که قدرتی را کسب کرده‌اند به افتادگان و درماندگان و مظلومین ستم کنند و نگذارند خلق نفس بکشند و خواسته درونی خود را بیان کنند.
نگذارند حقیقت و آزادی گفتار را بخواهند.
حال اگر دولتی با اشخاص زورگو و اوباش مبارزه کند و آنها را به سزای اعمالشان برساند خواسته ماست.
ما عقیده داریم که باید از ورود کلیه اجناس خارجی به مملکت جلوگیری شود و نگذارند که این همه فساد و بدبختی دامنگیر مردم گردد.
در خاتمه گفت آقایان چند روزی به شب‌های احیاء نمانده است.
از حالا خود را برای آن روزها آماده کنید تا بیشتر در مورد شخصیت شهیدان راه حق و حقیقت دریابید.
انشاءالله صحبت‌هایی در آن روزها برایتان خواهم کرد.
سپس افزود فردا شب مصادف با تولد امام حسن (ع) می‌باشد.
ببینید که چگونه مردم خود را آماده این جشن کرده‌اند چطور بازار و خیابانها را چراغانی کرده و پرچم زده‌اند آیا مگر این افراد پولی دریافت داشته‌؟ و یا این که با زور این پرچم‌ها را نصب نموده‌اند؟ خیر اینها تنها به خاطر علاقه و محبت نسبت به اسلام و حقیقت و اعتقاد به خدا این‌ کارها را کرده‌اند.
سپس دعا کرد و گفت: خدایا خواسته مسلمین را برآورده کن و آنها را به آرزوی خود برسان.
خدایا مسلمانان را یاری کن و بدبختی و گرفتاری را از بین آنها دور نما.
خدایا ما را بین کفار سرشکسته نکن.
خدایا ما را بین دشمنان پیروز و موفق بدار.
خدایا به حکام عدل عنایت فرما.
خدایا اشخاصی را که در هر لباس و مکانی هستند و به دین اسلام خدمت می‌کنند موفق و پیروز بدار و آنهایی که می‌خواهند اسلام را از بین ببرند و به دین اسلام خیانت می‌کنند خوار و ذلیل و نابود ساز.
خدایا دل این همه داغدیدگان را که جمع شده‌اند شاد فرما.
مجلس فوق در ساعت 1545 خاتمه یافت و مردم با ختم صلوات متفرق شدند.
گیرندگان: تیمسار قائم‌مقام، تیمسار معاونت اداره کل سوم تعداد نسخه : 3 در پرونده شیخ علی‌اصغر مروارید بایگانی شود.
صابری

توضیحات سند:

1.
حجت‌الاسلام شیخ علی‌اصغر مروارید: فرزند علی در سال 1306 ﻫ ش در شهر مقدس مشهد به دنیا آمد.
مقدمات دروس حوزوی را در زادگاه خویش گذراند و ادامه آن را در حوزه علمیه قم پی گرفت و به درجه اجتهاد رسید.
مشارالیه از جمله افرادی بود که در منابر خویش علیه رژیم ستم‌شاهی سخن می‌گفت و از سال 1337 سخنرانی‌های وی مورد حساسیت ساواک قرار داشت‌.
در سال 1342 یکی از سخنرانان هیئت اصفهانیها ـ یکی از هیئتهای تشکیل‌دهنده مؤتلفه ـ بود و بارها به اتهام حمایت از حضرت امام خمینی (ره‌) مورد تعقیب و بازداشت قرار گرفت‌.
ساواک در تاریخ 17 /2 /43 در این رابطه چنین می‌نویسد : «نامبرده از جمله وعاظی است که تعصب خاص در تبعیت از نظریات روحانیون مخالف‌، مخصوصاً آیت‌الله خمینی دارد ...
» آقای مروارید پس از دستگیریهای مکرر در سالهای 42، 43، 45؛ در سال 47 در مسجد مهدی (عج‌) واقع در تهران ویلا به امامت جماعت پرداخت و یکی از سخنرانان ثابت هیئت انصارالحسین (ع‌) بود.
مشارالیه در سال 49 به 18 ماه اقامت اجباری در ایرانشهر محکوم گردید ولی در دادگاه تجدیدنظر برائت یافت‌.
وی در همین سال دستگیر و سه ماه در بازداشت به سر برد.
شیخ علی‌اصغر مروارید در خرداد 51 به مدت 3 سال تبعید گردید که این مدت در دی ماه 54 پایان یافت‌.
وی پس از بازگشت از تبعید به فعالیتهای خود ادامه داد و یکی از فعالین دوران انقلاب اسلامی بود و پس از پیروزی انقلاب نیز مسئولیت کمیته خیابان زنجان تهران را به عهده گرفت‌.

منبع:

کتاب پایگاه‌های انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 73





صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.