تاریخ سند: 26 آبان 1336
موضوع: جلسه هفتگی منزل اسداله رشیدیان
متن سند:
شماره: 2 ـ 3 ـ 3204
از ساعت 8 صبح روز مذکور عده ای در حدود 25 نفر از کارمندان ادارات و
کارگران کارخانجات از جمله: پیامی معاون شیروخورشید سرخ ایران ـ
سرهنگ بازنشسته یمنی به اتفاق سه نفر ـ عیسی ادریسی نماینده کارگران
کارخانه چیت سازی ـ علیاشرف جلالی ـ قربان ابراهیمی به اتفاق دو نفر ـ
عشقی از اطرافیان آیت الله کاشانی و همکار شعبان جعفری1 (معروف به بی مخ)
مقدم رئیس دارایی راه آهن و مهندس انزلچی پیشکار اسداله رشیدیان در جلسه
مذکور حضور داشتند.
ابتدا مهندس انزلچی مراجعت سیف اله رشیدیان برادر ارشد اسداله رشیدیان را از
ژنو به اطلاع حضار رسانید سپس پیامی معاون شیروخورشید سرخ از اقدامات و
خدمات خود در کمک به اهالی سیل زده صحبت کرد و افزود با اینکه مشارالیه در
مرداد سال 32 به طرفداری از مقام شامخ سلطنت از جان گذشتگی نموده و در
نقاط مختلف تهران سخنرانی نموده ولی امروز امثال شعبان بی مخ پاداش آن را
می گیرند و صاحب زمین و ثروت می شوند در صورتی که همین اشخاص زمانی
از مخالفین شاهنشاه حمایت می کردند و جراید مخالف مصدق را آتش می زدند.
مهندس انزلچی و عشقی در پاسخ مشارالیه اظهار داشته که شعبان جعفری آدم
بیچاره ای است و به او گفتند برود باشگاه تأسیس کند و اوامر صادره را اجرا کرده
است.
مهندس انزلچی افزود البته کسانی هستند که علاوه بر سوابق فعالیت علیه مقام
شامخ سلطنت هم اکنون پست های حساس را در کشور اشغال کرده اند و ضمن
اشاره به سوابق آقای سرلشکر دولو شهردار تهران گفت در مرداد ماه 32 که دولو
در اصفهان بوده و آقای اردشیر زاهدی با در دست داشتن فرمان نخست وزیری
تیمسار زاهدی به اصفهان عزیمت و آن را به دولو ارائه می دهد ولی شهردار فعلی
تهران علاوه بر رد همکاری با اردشیر زاهدی و سرپیچی از قبول دستخط ملوکانه
به اردشیر زاهدی پاسخ می دهند او تنها گذشتگی که می تواند بکند خودداری از
توقیف آورنده این دستخط و تحویل آن به مأمورین مصدق است و نویسنده این
دستخط فعلاً در ایران...
مهندس انزلچی ضمن اظهار تأسف می گفت معلوم نیست چه کسی از این شخص
حمایت می کند.
یکی از کارمندان راه آهن گفت عده ای هم در راه آهن بودند که در آن موقع
تلگراف زدند (این بت شکست) و حال دارای پست های حساسی هستند.
نظریه:
در این موقع رشیدیان با چند نفر از کارگران کارخانه چیت سازی وارد منزل شد و
از وضع سیل زدگان سؤالاتی از پیامی نمود و برای چند نفر از کارگران مذکور
کارت توصیه به خسروانی از کارمندان عالی رتبه بیمه های اجتماعی کارگران
نوشت و به مهندس انزلچی دستور داده کارتی نیز به اشتری بنویسد و در ساعت
11 جلسه مذکور خاتمه یافت.
دایره 5 30 /8
توضیحات سند:
1ـ شعبانعلی جعفری فرزند
غلامعلی در سال 1300ش در
تهران متولد شد.
معروف به
«شعبان بی مخ» از سردستگان
اوباش تهران بود.
او در
تظاهرات ضد دولتی سالهای 32
ـ 1331 و نیز سرکوب مخالفان
شاه و زاهدی پس از کودتا دست
داشت و جنایات زیادی مرتکب
شد.
پس از پیروزی انقلاب سال
1357 از ایران فرار کرد و در
حال حاضر در امریکا مقیم است.
از آغاز حکومت دکتر مصدق تا
دیماه 1331، شعبان جعفری با
دار و دسته اش در سخنرانیها و
تظاهرات خیابانی با جبهه
ملی همکاری داشت و بعضی
اوقات کنار دکتر فاطمی به
عنوان محافظ دیده می شد.
اوایل بهمن ماه، شعبان جعفری
خط خود را عوض کرد و در
جریان نهم اسفند 1331 به اتهام
حمله به خانه نخست وزیر
بازداشت و محاکمه گردید.
ماجرا از این قرار بود که در 9
اسفند 1331 مصدق که بی خبر
از همه جا مشغول انجام
تشریفات سفر شاه به عتبات بود،
گروهی از اوباش و چاقوکشان
به سر دستگی شعبان بی مخ (که
بعد از انقلاب توسط آیت الله
خلخالی به دلائلی غیر از این،
غیابا به اعدام محکوم شد) با
همراهی یک واحد کوچک
ارتشی، بیرون در اصلی کاخ
شاه گرد آمدند و با شعارهائی بر
ضد مصدق و به نفع شاه انتظار
شکار خود را می کشیدند.
مصدق موفق شد از در پشتی
کاخ خارج و خود را به منزل
مسکونی اش برساند.
طرفداران
شاه خود را به خانه مصدق
رساندند و با جیپ در خانه وی
را شکستند اما با شلیک
نیروهای ارتشی محافظ، در
محاصره افتاده و حرکت آنها
شکست خورد و شعبان بی مخ که
پس از 28 مرداد به لقب
«سرهنگ تاج بخش» مفتخر
گردید دستگیر شد.
شعبان جعفری از قهرمانان
کشتی بود و سالهای زیادی از
عمر خود را در زورخانه
گذارند.
وی باشگاهی به اسم
«باشگاه جعفری» تأسیس کرده
بود و خود مدیر آن بود.
در
جریان انتخابات مجلس هجدهم
که در فروردین ماه 1333 انجام
گرفت، چاقو کشان شعبان بی مخ
دوش به دوش پاسبانان و
مأموران فرمانداری نظامی
جلوی شعبه های اخذ رأی
ایستاده و رای کسانی را که
می خواستند رای دهند
می گرفتند و اگر از جبهه ملی
کسی را نوشته بود او را زده و یا
بازداشت می کردند و رهگذران
را به زور وادار می کردند اسم
نامزدهای دولت را به صندوق
بریزند.
این جریان در روزنامه های
غربی منعکس شد و حتی مجله
تایم مطلبی تحت عنوان «ژنرال
بی مخ» چاپ کرد و بر بی
آبرویی دولت زاهدی و شاه
افزود.
منبع:
کتاب
رشیدیانها به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 72