کلوپ روتاری1 تهران
متن سند:
محل تشکیل جلسات پارک هتل خیابان حافظ
تاریخ تشکیل جلسات ساعت 00 ـ 13 روزهای دوشنبه
1ـ کلوپ روتاری تهران اولین کلوپ روتاری است که در ایران تشکیل گردید و هیئت موسس آن به شرح زیر بوده است
1ـ ژرژ آوانسف
2ـ مهندس سیروس ارجمند 2
3ـ عبدالمجید امیرابراهیمی
4ـ ولیاله انصاری
5ـ عیسی بهزادی
6ـ مصطفی تجدد3
7ـ حبیب ثانی
8ـ دکتر سعید حکمت4
9ـ بهرام داوید خانیان
10ـ ابوالحسن دیبا5
11ـ دیکنسون
12ـ دکتر جهانشاه صالح 6
13ـ حشمت علائی
14ـ دکتر مهدی فروغ7
15ـ مهندس محسن فروغی8
16ـ کریستوفر فری
17ـ دکتر رضا فلاح 9
18ـ دکتر اسمعیل فیلسوفی
19ـ دکتر ایرج کریمی
20ـ محسن کلانتری
21ـ کاظم کورس10
22ـ مهدی لاله
23ـ عباس مسعودی
24ـ دکتر مهدی نامدار
25ـ حاجی محمد نمازی
26ـ نمازی
27ـ عباسقلی نیساری
28ـ مهندس عبداله والا11
29ـ دکتر فریدون ورجاوند
30ـ علی وکیلی
31ـ چارلز کولاک
32ـ دکتر اسفندیار یگانگی 12
2ـ کلوپ روتاری تهران در تاریخ فروردین ماه 1335 با حضور قریب سینفر از اعضای موسس کلوپ تشکیل گردیده و از این طریق هسته مرکزی کلوپهای روتاری در ایران بوجود آمد.
توضیحات سند:
1.
کلوپ روتاری: یکی دیگر از جمعیتهای آمریکایی که زیر نفوذ فراوان فراماسونهای آن کشور قرار دارد، روتاری کلوپ است.
موسسین این جمعیت که اکثراً از فرماسونهای شیکاگو (شیکاگو مرکز بزرگ فرماسونی آمریکاست) بودند، روز سوم فوریه 1905 م (14 بهمن 1283 ش) این انجمن را در شهر شیکاگوی آمریکا تشکیل دادند.
مبتکر فکر تشکیل این انجمن یک وکیل دعاوی آمریکایی به نام «پل هادیس» بود.
او هنگامیکه کلوپ روتاری را تشکیل داد، شعار آنرا (خدمت به خلق و جامعه، قبل از خدمت به خود) قرار داد و به اعضای موسسه کلوپ گفت: دومین شعار ما باید این باشد که کسی بهترین استفاده را از کلوپ ما میکند، که بهتر و بیشتر از همه به مردم کمک و خدمت کند.
کلوپ روتاری در سالهای اول تشکیل، به زحمت عده اعضایش به 70 نفر از صاحبان حرف و صنایع و اصناف مختلف میرسید، اما بعدها در 123 کشور جهان شعبه و 505 هزار نفر عضو از 80 صنف مختلف پیدا کرد، که البته امروزه جمعیت این کلوپ بیشتر از این اعداد است.
در کشورهایی که تعداد اصناف و صاحبان حرف آن زیادتر شده، نسبت به اهمیت وجود اصناف در آن کشورها اعضای روتاری کلوپ آن هم افزایش یافته است، چنانکه در ایران اصناف قالیباف، کاشی کار، منبت کار و خاتمکار بر 80 صنف دیگر جهان اضافه شده است.
در ایران نیز در دهه 1330 مقدمات تشکیل جمعیت مزبور فراهم شد.
در ابتدا فقط اعضای موسس مشغول فعالیت شدند و اعضای هیات مدیره را از بین خود انتخاب کردند.
تعداد اعضای هیات مدیره جمعیت طبق اساسنامه 20 نفر است، که در سال 1335 از بین خود دکتر جهانشاه صالح را به ریاست کلوپ انتخاب کردند.
روتاری کلوپ یک رئیس، دو نایب رئیس، یک خزانهدار، یک منشی و یک عضو علیالبدل دارد.
علاوه بر این، هر شش نفر عضو یک کمیته دارند، که کمیتهها کلیهی کارهای انجام شده را به دبیر کل جمعیت گزارش میدهند.
در تهران کلوپ اول روتاری، 70 عضو داشت، ولی چون تعداد زیادی در کلوپ نامنویسی کردند، کلوپ دوم و سوم نیز تشکیل شد.
روتاری کلوپ ایران در آبادان، خرمشهر، تبریز، اصفهان و شیراز نیز شعبی داشت.
جمعیت مرکزی روتاری کلوپ هر سال یکبار کنگرهای تشکیل میدهد که 3300 نفر از اکناف جهان در آن شرکت میکنند.
فعالیت فراماسونهای آمریکا در این جمعیت فقط در چارچوب (امور خیریه) است.
در حالیکه در سایر کشورها فراماسونها از آن برای پیش بردن مقاصد بینالمللی و شخصی خود استفاده سیاسی میکنند.
روتاری کلوپ مثل سایر جمعیتهای آمریکایی فقط در شوروی و دیگر کشورهای کمونیستی شعبه ندارد.
ر.ک: کلوپ روتاری به روایت اسناد ساواک، 2جلد ، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1390
2.
سیروس ارجمند، فرزند جلال در سال 1303 در تهران به دنیا آمد.
تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسهی تربیت (وابسته به بهائیان) و دورهی متوسطه را در مدرسهی صنعتی فیروز بهرام و دارالفنون گذراند.
سپس وارد دانشکدهی فنی دانشگاه تهران گردید و در رشتهی الکترونیک موفق به دریافت مهندسی با رتبه اول شد.
وی مشاغلی از جمله ریاست کارخانهی مهندس ارجمند و شرکت سهامی پیچ و مهره ایران را عهده دار بود.
طبق گزارش ساواک، «نامبرده عضو کلوپ روتاری و از اعضای طرفدار فرقهی ضالهی بهائیت نیز می باشد.
»
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
3.
مصطفی تجدد، فرزند محمدرضا در سال 1287ﻫ ش در ساری به دنیا آمد و در سال 1306 پس از پایان تحصیل خود در مدرسهی آلمانی به خدمت وزارت دادگستری درآمد و مقام کفالت دفتر استیناف را تصاحب کرد.
در آبان 1308 به بانک ملی منتقل شد و در سال 1312 جهت تحصیل به اروپا سفر نمود.
در سال 1324 در بانک صنعت و معدن ایران مشغول به کار شد و در سال 1328 بانک بازرگانی را تأسیس کرد و در دوره های هجدهم و نوزدهم مجلس شورای ملی از شهر ساری کرسی نمایندگی را اشغال نمود.
وی در کابینهی دکتر اقبال وزیر بازرگانی و دبیر کل شورای عالی اقتصاد بود و مدتی را نیز بر کرسی سناتوری مجلس سنا تکیه زد.
مصطفی تجدد از کسانی بود که علاوه بر وابستگی به بیگانگان از استعداد حقه بازی و شارلاتانی و همچنین نادرستی و بی صداقتی نیز بهره مند بود و در تشکیلات فراماسونری ـ لژ فروغی و لژ بزرگ ایران ـ نیز عضویت داشت.
وی در سال 1358 درگذشت.
4.
سعید حکمت، فرزند باقر در سال 1292 در تبریز به دنیا آمد.
تحصیلاتش را تا کسب تخصص در پزشکی قانونی و زهرشناسی از دانشگاه ژنو ادامه داد.
او ریاست پزشکی قانونی تهران را به عهده داشته و در 4 دوره نمایندهی مجلس شورای ملی بود.
برابر مدارک موجود نمایندگی وی با دخل و تصرف مسئولین امر در شهرستان اهر میسر شده و مردم شدیدا به نمایندگی وی اعتراض کردند، تا جایی که نیروهایی از تبریز جهت مقابله با مردم به اهر اعزام شد.
وی از عوامل فعال کودتای 28 مرداد 1332 بوده و نشان های مختلفی از جمله نشان رستاخیز 28 مرداد را از دربار دریافت داشت.
نامبرده با نزدیک کردن خود به سپهبد زاهدی و برخی از اعضای خانوادهی شاه توانست ضمن به دست آوردن مناصب مهم، ثروت هنگفتی را به چنگ آورد.
همچنین در اسناد از عضویت وی در لژ بزرگ ایران، از لژهای فراماسونری یاد شده است.
وی همچنین طرفدار سیاست انگلیس و فردی عیاش و اهل زد و بند معرفی شده است.
وی تالیفاتی نیز در زمینهی جرمشناسی و حقوق جزا دارد.
(اسناد ساواک ـ پرونده های انفرادی)
5.
ابوالحسن دیبا فرزند فضل اله در سال 1313 در تبریز به دنیا آمد.
تحصیلات خود را تا حد لیسانس اقتصاد در مدرسه علوم سیاسی پاریس ادامه داد.
دیبا به واسطه خویشاوندی که با خانوادهی فرح پهلوی داشت، جزو مقاطعه کاران و پیمانکاران دربار بود و اکثر طرحهای سودآور از سوی دربار به وی واگذار می شد.
نامبرده از اعضای کلوپ روتاری تهران نیز بود.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
6.
جهانشاه صالح، فروردین 1283 ﻫ ش در شهر کاشان به دنیا آمد، تحصیلات ابتدایی را در دبستان علمیه کاشان و متوسطه را در کالج آمریکایی تهران به پایان رسانید و برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت.
وی ابتدا از دانشگاه سراکیوز نیویورک لیسانس گرفت و سپس از دانشگاه پزشکی موفق به دریافت درجهی دکتری در طب گردید و پس از بازگشت به ایران مشغول تدریس در دانشگاه شد.
در سوابق وی می خوانیم: کارمند محاسبات کل وزارت دارائی از تاریخ 2 /4 /1303 الی 22 /7 /1304، مترجم پیمانی ادارهی دارائی گیلان 23 /7 /1304 الی 14 /11 /1304، معلم تشریح دانشکدهی پزشکی 1 /1 /1315 الی 26 /1 /1315، رئیس قسمت طبی و کفیل مریضخانهی وزیری 27 /1 /1315 الی 1 /9 /1315، کفیل مریضخانهی نسوان 2 /9 /1359 تا آخر اسفند 1315، رئیس بیمارستان زنان 1 /1 /1316 تا 26 /4 /1317، رئیس بیمارستان وزیری 27 /4 /1317 تا آخر اسفند 1317، رئیس بیمارستان زنان، 18 /1 /1318 تا 2 /8 /1317، رئیس دانشکدهی پزشکی 3 /8 /1327 تا 5 /4 /1329، وزیر بهداری با حفظ سمت ریاست دانشکدهی پزشکی از تاریخ 6 /4 /1329 تا 16 /12 /1329 رئیس دانشکدهی پزشکی از تاریخ 17 /12 /1319 تا 31 /5 /1332، وزیر بهداری با حفظ سمت ریاست دانشکدهی پزشکی از تاریخ 1 /6 /1332 تا 2 /8 /1333، رئیس دانشکدهی پزشکی از 3 /8 /1333 تا 14 /10 /1336، استاد کرسی بیماریهای زنان و رئیس بخش جراحی زنان بیمارستان زنان از تاریخ 15 /1 /1336 تا تاریخ 8 /6 /1339، وزیر بهداری از تاریخ 9 /6 /1339، وزیر فرهنگ در سال 1340، ریاست دانشگاه از 18 /2 /1342، ریاست دانشکدهی پزشکی از تاریخ 4 /4 /1342، عضو افتخاری شورایعالی فرهنگ در تاریخ 3 /2 /1330، کارشناس سازمان بهداشت جهانی، عضو هیات اجرائیه سازمان بهداشت جهانی، مشاور بهداشت جهانی، 22 /2 /1343 عضو شورایعالی فرهنگ (به عنوان رئیس مدرسهی عالی)، 6 /2 /1345 انتصاب به عضویت شورای مرکزی دانشگاهها توسط شاه، سال 1354 با فرمان شاه به سناتوری از تهران دورهی هفتم منصوب شد.
سال 1356 فرح پهلوی وی را به سمت عضو شورایعالی جمعیت حمایت از آسیب دیدگان از سوختگی به مدت 3 سال منصوب کرد.
عضو شورایعالی بنگاه حمایت مادران و نوزادان، رئیس هیأت مدیرهی جمعیت حمایت آسیب دیدگان از سوختگی، عضو شورایعالی جمعیت ملی مبارزه با سرطان و عضو شورایعالی مرکز طبی کودکان از دیگر سمت های مشارالیه بوده است.
جهانشاه صالح از فراماسونهای مطرح بود که در سال 1335 به کمک تنی چند از دوستان خود کلوپ روتاری تهران را تاسیس کرد که این کلوپ هسته مرکزی کلوپهای روتاری را برعهده گرفت.
وی دو مرتبه به ریاست این کلوپ انتخاب شد: 36 ـ 1335 و 43 ـ 1342.
جهانشاه صالح با سازمان «سیا» (SIA) همکاری داشت.
در این باره می خوانیم: «طبق اطلاع واصله ماموران سازمان «سیا» و اداره اطلاعات آمریکا در ایران با عده ای از کسانی که در آمریکا تحصیل کرده و در وزارتخانه ها و ادارات مختلف مشاغل حساسی دارند به عنوان صرف نهار یا شام تماس و ارتباط داشته و ضمن تبادل نظر به جمع آوری اطلاعات لازم مبادرت می ورزند.
بعنوان نمونه رئیس اداره اطلاعات آمریکا در ایران «مستر لینج» و معاون اداره اطلاعات آمریکا در ایران هر هفته یا 15 روز یکبار با گروهها و افراد مختلف منجمله با آقای جهانشاه صالح رئیس دانشگاه تهران ...
به عنوان صرف نهار یا شام تماس و ارتباط دارند».
ساواک در سند بیوگرافی او آورده است: « نامبرده طرفدار سیاست غرب بوده و دو سال قبل از وزارتش مقدار 10 کیلوگرم هروئین قاچاق به کشور وارد کرده و از فروش آن پول سرشاری به جیب زده است.
فردی دروغگو، ریاکار و در میان همکاران و تشکیلات خود شهرت خوبی ندارد.
» پس از پیروزی انقلاب اسلامی طی رأی مورخه 7 /1 /1362 هیأت بازسازی نیروی انسانی دانشگاه تهران مشارالیه به انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم شد.
جهانشاه صالح پس از انقلاب اسلامی در مورخه 15 /2 /1359 ش از دانشگاه تهران پاکسازی شد که به حکم وی اعتراض گردید، اما در تجدیدنظر در جلسهی نهایی 22 /12 /1361 نیز به حکم قبلی مهر تایید زده شد.
وی اول دی ماه 1375 در تهران فوت کرد.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
7.
مهدی فروغ، فرزند محمدعلی در سال 1290 ﻫ ش در اصفهان متولد شد و تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشسرایعالی تهران، دانشگاه اکزنز انگلستان، آکادمی پادشاهی هنرهای دراماتیک لندن و دانشگاه کلمبیا در آمریکا تا درجهی دکترای هنر و ادبیات دراماتیک گذراند.
مشاغلی ازجمله کارمند شرکت نفت، مدیر امور مجلهی نمایش، ریاست دانشکدهی هنرهای دراماتیک و معاون ادارهی اطلاعات سفارت آمریکا را عهدهدار بود.
وی دارای تألیفات و ترجمههایی در زمینهی کتابهای هنری از جمله: نمایشنامه باغ وحش شیشهای و نمایشنامه خانه عروسک است.
نامبرده همچنین عضو کلوپ روتاری تهران نیز بود.
مشارالیه در مورخ 15 /12 /1369 از خدمت در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بازنشسته شد.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
(اسناد دادستانی انقلاب اسلامی)
8.
محسن فروغی فرزند محمدعلی (ذکاءالملک) در سال 1286 ﻫ ش در تهران متولد شد.
تحصیلات متوسطه را در تهران (دارالمعلمین) گذراند و جهت ادامهی تحصیل به فرانسه رفت و در مدرسهی عالی صنایع ظریفهی پاریس (شعبهی معماری) و نیز مدرسهی شهرسازی پاریس به فراگیری علم پرداخت و موفق به اخذ دانشنامهی معماری از آموزشگاه صنایع مستظرفهی پاریس (مهندسی معماری) شد.
وی در سال 1319 با یک خانم اروپایی ازدواج کرد.
فروغی از سال 1316 وارد خدمت دولتی شد و مشاغلی ازجمله کارمند وزارت معارف، استاد دانشکدهی فنی دانشگاه تهران، رئیس دانشکدهی هنرهای زیبا، نمایندهی مجلس شورایملی از تهران، سناتور انتصابی از تهران و اصفهان (در دورههای 5 و 6 و 7 به فرمان شاه)، وزیر فرهنگ و هنر (از تاریخ 5 /6 /57 در کابینهی شریف امامی و ازهاری) را عهدهدار بود.
ساواک در سند بیوگرافی وی چنین آورده است: «فردی خوش برخورد و زرنگ، اهل مطالعه و تحقیق و علاقمند به جمعآوری اشیأ عتیقه و تا حدی عیاش میباشد.
» از لحاظ گرایشات سیاسی ساواک در سال 1337 فروغی و خانوادهاش را پیرو سیاست انگلیس معرفی کرده است.
در گزارش دیگری از ساواک آمده است:
« با اعلیحضرت (شاه) نزدیک و ارتباط دارد.
در غالب ساختمانهای بانک ملی در زمان ابتهاج در ایران شرکت داشته و بدست او و مهندس ابتهاج ساخته شده با ابتهاج بزرگ هم دوست و صمیمی است.
در تمام مناقصهها شرکت میکند و باتفاق مهندس ابتهاج شرکت ساختمانی دارد و...
اهل زد و بند با دولت و استفاده کردن است.
» فروغی از اعضای برجستهی جمعیت فراماسونری در ایران بوده و در لژ تهران و فروغی به عنوان «امین خیریه» از او یاد شده است.
نامبرده از عناصر سرسپرده و مورد اعتماد رژیم پهلوی بود و نشانهای مختلفی به مناسبتهای خاص از رژیم دریافت داشت، منجمله: نشان درجه 2 تاج، مدال تاجگذاری و مدال جشن 2500 ساله شاهنشاهی.
فروغی در سال 1362 فوت کرد.
ر.ک: بزم اهریمن ج 3 ـ تهران : مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1378، ص 34 ـ 33
9.
دکتر رضا فلاح، فرزند ابراهیم در سال 1288 ﻫ ش در کاشان متولد شد و دارای مدرک دکتری در رشته مهندسی تصفیه نفت از دانشگاه بیرمنگام انگلستان بود.
دکتر فلاح به ترتیب ریاست آموزشگاه فنی آبادان، عضو هیات مدیرهی شرکت ملی نفت ایران، نایب رئیس هیات مدیره و قائم مقام مدیر عامل شرکت ملی نفت و برخی مسئولیتهای دیگر را به عهده داشت.
وی قائم مقام شرکت ملی نفت و از اعضای تشکیلات فراماسونری بود.
رضا فلاح در سال 1360 در لندن درگذشت.
10.
کاظم کوروس، فرزند رحیم در سال 1286 ﻫ ش در تهران به دنیا آمده و تحصیلات مقدماتی را تا دیپلم در تهران سپری کرد.
نامبرده سپس به استخدام دولت درآمد و در سطوح مختلف مدیریتی در دستگاه پهلوی به کار مشغول بود.
از جمله مسئولیتهای وی، مدیر کارخانجات پارچه بافی ری، نایب رئیس اتاق بازرگانی، نمایندهی کارفرمایان در سازمان بیمههای اجتماعی، نمایندهی کارخانجات صنایع نساجی در اتاق صنایع تهران، عضو هیأت مدیرهی مرکزی جمعیت شیروخورشید، عضو انجمن شهر تهران، عضو هیأت امنای مؤسسهی آموزشی فرح پهلوی، عضو هیأت مدیرهی کارخانجات بافندگی اصفهان، رئیس هیأت مدیرهی کارخانجات شرکت جوراب، عضو هیأت مدیرهی کارخانجات تولیدی و بازرگانی ایران و عضو هیأت امنای دانشگاه ملی ایران بود.
کاظم کورس از سرمایهداران بزرگ ایران به شمار میرفت که در کارخانجات زیادی دارای سهام بود و با توجه به این موقعیت و با کمک حکومت طی دورههای 20، 21 و 22 نمایندهی مجلس شورایملی و در سال 54 سناتور انتخابی تهران در مجلس سنا محسوب میشد.
ساواک وی را فردی طرفدار سیاست غرب و رژیم مشروطهی سلطنتی معرفی کرده است.
وی در احزاب ایران نوین و رستاخیز عضویت داشت و از طرف محمدرضا نشانهای درجه 3 همایون، درجه 2 کار و امور اجتماعی، درجه 3 شیروخورشید و تاجگذاری دریافت کرد.
نامبرده از اعضای مطرح تشکیلات فراماسونری در ایران بود و در لژهای تهران، دانش، کوروش، اهواز، سعدی، شاپیتر مولوی، آریا و کاوه عضویت داشت و استاد ارجمند لژ اسکاتلند بود.
وی در سال 1370 درگذشت.
11.
عبدالله والا، فرزند حسین ظهیرالسلطان، ملاک و پیشکار احمدشاه بود که در سال 1301 ﻫ ش در قریهی « شال» خلخال به دنیا آمد.
وی فارغالتحصیل هنرسرایعالی در رشتهی شیمی در سال 1322 و لیسانسیهی حقوق از دانشگاه تهران در سال 1324 و مسلط به زبانهای فرانسه و انگلیسی بود.
نامبرده در سال 1321 با ثریا شقاقی، دختر یکی از متمولین تهران ازدواج کرد و تنها صاحب یک فرزند به نام کامران در سال 1333 شد.
وی کار مطبوعاتی خود را در سال 1321 با عنوان مدیرمسئولی نشریهی «تهران مصور» آغاز کرد و در ادامه با توجه به نزدیکیاش به دهقان توانست به عنوان رابط نشریه با ارتش در زمینهی چاپ نشریه در چاپخانهی ارتش و همچنین تنظیم مطالب تحت عنوان «زیر ذرهبین» ایفای نقش بنماید.
پس از درگیر شدن احمد دهقان با رزمآرا بهخاطر چاپ مقالهی «من جاسوس شوروی در ایران بودم» و نهایتاً قتل احمد دهقان، عبداله والا با کمک رزمآرا توانست دو سال به تاریخ تولدش در شناسنامه بیافزاید و از سال 1301 به 1299 تغییر دهد و با این روش صاحب امتیازی نشریهی تهران مصور را که بایستی طبق قانون مطبوعات حداقل 30 سال سن داشته باشد، به دست آورد تا به عنوان جانشین احمد دهقان امور نشریه را به دست گرفته و منویات موردنظر خود را جامه عمل بپوشاند.
نامبرده در دورههای 20 و 21 مجلس شورای ملی از خلخال نمایندگی مردم را به عهده داشته و طی بررسی به عمل آمده در اسناد ساواک 7 مجموعه سند پیرامون سوابق و زندگینامهی عبدالها والا شناسایی شده است.
در اسناد شمارهی 9 /25718 و 10 /25718، ساواک به 42 سئوال مختلف پیرامون وی پاسخ داده است.
در این سند علاوه بر مشخصات سجلی و سوابق تحصیلی و خانوادگی، به روحیات و افکار، نقاط قوت و ضعف، سوابق خدمتی، پایبندی به رژیم و فعالیتهای سیاسی پاسخ گفته شده و علاقمندی وی به شاه خوب و نسبت به مذهب عادی ارزیابی شده است و یا اینکه علاقمندی نامبرده به مقام، شهرت، زن و پول فوقالعاده تشخیص داده شده و از جمله نقاط ضعف وی نیز به همین مسائل اشاره گردیده است.
به استناد اطلاعات مندرج در این سند وی طرفدار سیاست غرب و رژیم مشروطهی سلطنتی بوده و در ادوار گذشته وفاداری خود را نسبت به شاه به ثبوت رسانیده است (سند شماره 87) .
در سند شمارهی 42 /25718 پیرامون عبداله والا اظهار شده است:
« وی دارای مرام ضد کمونیستی شدید میباشد و طرفدار مقام شامخ سلطنت و با تودهایها و مصدق مبارزه پیگیر نموده است.
» (سند شمارهی 88)
در سند شمارهی 56 /25718 که به منظور تعیین صلاحیت جهت شرکت در مراسم سلام تنظیم شده، عنوان شده است:
« مهندس عبداله والا صاحب امتیاز و مدیر مجله تهران مصور و تماشاخانه تهران و نماینده مجلس شورای ملی فاقد حسن شهرت درگذشته بوده و روش روزنامهنگاری وی ضد کمونیستی و حتی مقالات عدیدهای در این زمینه هم درج نموده است.
نامبرده در اواسط سال جاری (1345) ضمن همکاری با بهرام شاهرخ مقالات شدیدی علیه دولت آقای هویدا منتشر نمود که در نتیجه از طرف وزارت اطلاعات تضییقاتی از نظر آگهی و رپرتاژ برای وی بعمل آمد.
ضمناً بعلت فوقالذکر از حزب مردم نیز اخراج گردیده است.
» (سند شمارهی 89)
در سند شماره 60 /25718 آمده است:
«خیلی حساس و زودرنج بوده و وضع مادی خوبی ندارد.
برای عقیده خود ارزش و احترامی بیش از آنچه که هست قائل میباشد و با اکثریت میانه خوبی ندارد و نطقهایش بیشتر با اعتراض و تشنج همراه است.
رویهمرفته شخص مغرضی نیست و اگر نفرتی داشته باشد بعلت زمینه قبلی بوده که برایش فراهم شده بود.
» (مجموعه سند شمارهی 90)
در اسناد ساواک در سال 1350 مشخصات، سوابق، فعالیتها و نظرات وی در قالب فرمی تنظیم شده است.
در این اسناد به مطالب زیر اشاره شده است:
« ...
مدیر مجله تهران مصور و رئیس تئاتر نصر و رئیس سندیکای مرکزی صنعت چاپ میباشد.
...
(مشاغل قبلی وی) روزنامهنگاری بوده و سابقاً رئیس فدراسیون ژیمناستیک و عضو انجمن طرفدار پیشآهنگی بوده است...
...
(میزان ثروت) بیش از 50 میلیون ریال ـ دارای زمین و ساختمان تماشاخانه نصر و صاحب سهم از زمین و ساختمان سینما اروپا ـ منزلی در شمیران و منزلی در تهران خیابان شاهآباد و پنجاه هزار متر مربع زمین در بندر پهلوی و صاحب چاپخانه تهران مصور ـ منزل مسکونی وی اجارهایست و ماهیانه در حدود بیست و شش هزار ریال اجاره بها میپردازد...
...
درآمد وی از سینما اروپا و تماشاخانه تهران و چاپخانه و مجله تهران مصور و اجاره منزل در حدود پانصد هزار ریال...
...
عضو حزب مردم و جمعیتهای غیر سیاسی کلوپ روتاری...
...
(سرگرمیها) مطالعه و معاشرتهای دوستانه و قمار میکند و علاقمند به عیاشی و خوشگذرانی...
...
(اعتیادات مضره) ندارد، سیگار میکشد، مشروب مینوشد...
...
تاکنون هیچگونه قرائن و اماراتی که دال بر عدم علاقمندی به رژیم و کشور باشد از وی مشاهده و بدست نیامده است.
» (سند شمارهی 92)
او نیز عضو کلوپ روتاری بود و در لژ کوروش عضویت داشت و سرانجام در 1369 ﻫ ش درگذشت.
(روزنامهی اطلاعات، شمارهی 11211، 1342 ش؛ دولتمردان ایران، جلد 2، ص 320)
12.
اسفندیار یگانگی، نمایندی اقلیت زرتشتیان در دورههای 20 تا 23 مجلس شورای ملی، در سال 1287 ﻫ ش متولد شد، لیسانس خود را در رشتهی علوم مالی و اقتصادی از کالج آمریکایی تهران اخذ کرد، دکتری را از دانشگاه کلمبیای آمریکا دریافت داشت.
و مؤسسهی بهرهبرداری از گاز و نفت و شرکت ایرانی برای حفر چاههای نفت را برای نخستین بار در ایران تأسیس کرد.
او ریاست انجمن زرتشتیان و عضویت و ریاست روتاری مرکزی (تهران ) را عهدهدار بود و همچنین آکادمی علوم سیاسی آمریکا را داشت.
(سالنامهی کشور ایران، 1350 ش، ص 771) .
یگانگی سرانجام در مهر 1351 در آمریکا درگذشت.
(روزنامهی اطلاعات، شمارهی 13911، 1351 ش)
منبع:
کتاب
مسعودیها به روایت اسناد ساواک صفحه 52