جلسه دوم بازجویی از آقای مهندس پرویز نیکخواه
متن سند:
با احراز هویت شما اینک به سئوالات زیر پاسخ دهید
س ـ افراد دیگری که با آنها سرکار یا افراد گروه 4نفری (سایر رفقای شما) با آنها
ارتباط گرفته اید و آنها حاضر به همکاری با شما شده اند و از نشریات منتشره
گروه نامبرده استفاده می گردند به طور مشروح مرقوم فرمایید.
ج ـ افرادی که بنده با آنها ارتباط گرفته ام عبارتند از آقایان بهمن فره وشی، و دوستان او که جواد و
تهرانی هستند، آقای اسفندیار
نوایی، منوچهر مقدم، حسین
راننده، محسن رسولی، بوده اند که
با آنها غالبا در مرحله مطالعات
سیاسی بوده ام.
با شخص دیگری
به نام آدرم که از افسران توده ای
سابق است ارتباط گرفتم و بعد از
جلساتی بحث پیرامون مسایل
ایده ئولوژیک و دادن جزوه هایی
به او درباره این مسایل، به این
سبب که دارای خصوصیاتی بود که
در شرایط حاضر ممکن نبود با
وجود آن خصوصیات بتواند با ما
همکاری سیاسی کند حدود دو ماه
پیش از عید رابطه خود را با او قطع
کردم.
س ـ در سال 1960 که سرکار به پراگ و مسکو و همچنین به رومانی به منظور
شرکت در مجمع عمومی دانشجویی بین المللی و سمینار دانشجویان مسئولین
انتشارات مسافرت فرمودید.
در پراگ و در مسکو و در رومانی با افراد ایرانی یا
ایرانیان فراری حزب منحله توده تماس گرفته یا آنها را ملاقات گردید.
چنانچه
ملاقات نمودید چه افرادی بودند.
ج ـ خیر، در این کشورها من با هیچ ایرانی تماس نگرفتم.
س ـ ضمن مدارک مکشوفه از منزل جنابعالی مدارکی کشف گردید که مربوط به
امور نظامی بوده است معهذا هدف شما از آموختن دانش نظامی چه بوده است و
این مدارک نظامی را از کجا تهیه نمودید و به وسیله چه فردی تهیه گردید.
ج ـ به نظر بنده چون نظامی گری دنباله سیاست است.
دانش نظامی نیز به اندازه دانش سیاسی
ضروری است.
کتابهایی که مربوط به فنون نظامی است یا در انگلستان خریداری شده یا در ایران
از کتاب فروشی کنار خیابان که محل آن خیابان تجریش (بین پل تجریش و میدان تجریش)
روبروی بیمارستان است.
س ـ شما از جزوات و یا نشریاتی که تهیه و چاپ می گردید برای محسن رضوانی
هم می فرستادید.
نحوه
ارسال این نشریات برای
مشارالیه چگونه بوده است و
هدف سرکار از ارسال چنین
نشریاتی برای محسن
رضوانی چه بوده است.
ج ـ از جزواتی که چاپ می کردیم
من برای محسن رضوانی هم
می فرستادم و هدف از فرستادن
این جزوات آن بوده است که او از
آنها مطلع باشد و طریقه فرستادن
آنها هم از طریق پست و هم از
طریق کسانی که به اروپا می رفتند
بود.
س ـ از چه تاریخی شما در
دانشکده صنعتی استخدام
شدید.
ج ـ از مهرماه گذشته (1343)
س ـ در صفحه 59 بازجویی نوشته اید درباره این مسئله با آقای مهندس
آقاخانی مدیر دوره عمومی دانشکده صنعتی نیز صحبت کردم هدف از مذاکره با
مشارالیه چه بوده است که این کار به سامان نرسیده.
در این باره بیشتر توضیح
دهید.
ج ـ بنده می خواسته ام که در تابستان آینده به خارج از کشور مسافرت کنم و برای این منظور لازم
بود که تحقیق کنم آیا ممکن است با استفاده از حقوق کامل اداری به مسافرت بروم یا خیر و برای به
دست آوردن درباره چگونگی وضع با آقای مهندس آقاخانی که مدیر دوره عمومی است مذاکره
کوتاهی کردم.
س ـ جلساتی که شما با دوستان گروه چهارنفری خود تشکیل می دادید چگونه
بود.
هفته ای ـ 15 روز ـ محل این جلسات در کجا بود.
ج ـ این جلسات غالبا در منزل آقای شیروانلو بود و گاهی هفتگی زمانی دو هفته یک بار تشکیل
می شد.
در اوایل کار کوه می رفتیم.
یکی دو بار یکدیگر را ملاقات کردیم، شاید یکی دو بار هم
منزل آقای منصوری.
س ـ جریان ارتباط خود را با
مهندس عتیقی و این که از
چه تاریخی با یکدیگر
دوست شدید.
نحوه این
دوستی چگونه بوده است.
آیا از جزوات منتشره خود
به مشارالیه داده می شد و از
نظر مبارزه با شما همکاری
داشت به طور مشروح
توضیح دهید.
ج ـ عتیقی را من از دوران دبستان
می شناختم، ارتباط ما در دوران
دبیرستان قطع شد، سپس پس از
آن که من به انگلستان سفر کردم
اطلاع یافتم که او نیز آنجا است، به
دیدنش رفتم و دوستی ما مجددا شروع شد و ادامه دارد.
من با عتیقی بحث سیاسی کرده ام، اما او
هیچگاه حاضر به مبارزه سیاسی نشد و به قول خود نخواست که خود را در دردسر بیاندازد.
از
جزوات منتشره ما نه او اطلاع دارد و نه ما باو می دادیم.
من درصدد بودم که او را به مبارزه جلب
کنم اما هیچ گاه موفق نشدم.
س ـ فرمودید در سال 1958 به انگلستان مسافرت فرمودید و در سال 1963 به
ایران مراجعت نمودید در مدتی که در انگلستان بودید با بهمن بهادری قشقائی
آشنایی و ارتباطی داشته اید.
این ارتباط و آشنائی از چه موقعی شروع شده است.
ج ـ بنده بهمن بهادری قشقایی را نمی شناسم.
س ـ ضمن مدارک مکشوفه از منزل شما نامه ای کشف گردید که به زبان انگلیسی
می باشد و با خودکار قرمز نوشته شده است ...
1 نامه مزبور به خط کیست.
این
نامه را برای چه فردی نوشته اید.
در چه تاریخی نوشته شده اصل نامه فرستاده
شده است.
هدف شما از نوشتن نامه مزبور ـ گیرنده چه بوده.
مطالب نامه را به
زبان فارسی شخصا مرقوم فرمایید و درباره مطالب آن توضیحات کامل بدهید.
نمونه عین نامه یادشده به سرکار ارائه می گردد.
ج ـ این نامه را در زمستان گذشته
به دوستم آقای محسن رضوانی
نوشته ام.
هدف از نوشتن این نامه
تبادل نظر با آقای رضوانی بوده
است.
متن اصلی آن را فرستاده ام و
این پیش نویس نامه است.
محسن عزیز
تو را چه شده است، مدت زیادی
است که از تو بی اطلاعم، جز
نامه ای که اصلاً بی معنی بود،
انسان باید به خاطر داشته باشد که
فرمول بندی حقایق به دلخواه خود
برای همه قابل فهم نیست و این
توضیح می دهد که چرا ما از
یادداشت تو چیزی نفهمیدیم،
لطفا نامه های خود را معمولی تر یا
با عباراتی که برای ما آشنا است بنویس.
بهرحال، به این جهت که ما کاملاً از فعالیت های تو تا جایی که به ما مربوط است بی اطلاع هستیم،
یا هیچ تصمیمی نمی توانیم اتخاذ کنیم، تو به ما گفته ای که به تو متکی باشیم و در عین حال ما از تو
آگاهی نداریم.
این تضاد همه چیز را خراب می کند و جز این که به نحو درستی حل شود، کاری
نمی توان کرد.
اگر دستجات متفاوت که دارای نظریات مشابهی هستند متفرق باشند و به دلخواه عمل کنند، من
شک دارم که اصلاً پیشرفتی حاصل شود.
هر چه زودتر همه تجارب ما جمع بندی شود و هر چه
زودتر همه امکانات جمع گردد، برای جنبش بهتر خواهد بود.
باید بین ما یک ارتباط منظم و منضبط وجود آید تا از جهان با دغدغه کادر برای آموزش و
بازگشت آنها به عمل انقلابی و نه به بیکارگی اطمینان حاصل شود.
برای این کار باید پول به اندازه
کافی موجود باشد.
اساسا پول را باید از داخل ایران تهیه کرد، اما در آغاز کار کمک از خارج از
ایران نیز الزاما مهم است.
ما از تو تقاضا کردیم که وضع را برای ملاقات دو نفر از رفقای ما آماده
کنی، به ما از چگونگی و آدرسی که آنها باید بروند اطلاع دهی.
معهذا از تو هیچ اطلاعی دریافت
نکرده ایم.
دو حالت دارد.
1) یا تو اصلاً دنبال این کار نیستی.
2) یا به این مسأله اهمیت
نمی دهی.
در هر دو حالت نتیجه زیان آور
است و تلاش ما را کند می کند.
من پیشنهاد می کنم که به ما به
وضوح بنویس.
به خاطر داشته باش که کسانی که به
ما در ایران اعتماد می کنند، جایی
که خطر وجود دارد، درباره ما از
روی اعمالمان نه گفتارمان
قضاوت خواهند کرد.
ما می توانیم
درخور اعتماد آنها باشیم اگر به
مبارزه پیشبرد و بی وقفه ای ادامه
دهیم.
س ـ آقای محسن رضوانی هدف ـ خود چه مطالبی نوشته بودند که درک آن
برای شما نامفهوم بود.
نامه ایشان کجا است.
منظور از وضع را برای ملاقات دو
نفر از رفقای ما آماده کنی چیست.
کمک مالی از خارج از چه راهی بود موضوع
کار چیست به طور مشروح تر و مفصل تر توضیح دهید.
ج ـ نامه محسن رضوانی یادداشت خلاصه ای بود که همانطور که در نامه قبلی ام به او نوشته ام
برای من قابل فهم نبود، چون عبارت بود از احوال پرسی و کارت چطوره؟ نامه را از بین برده ام
چون معمولاً من کپی نامه های خود با او و همچنین اگر از او نامه ای می آمد می سوزاندم.
ما
درصدد بودیم، بعد از اینکه تاحدی نظریات سیاسی ما درباره مسایل ایران به جایی رسید با
رضوانی و احیانا کسان دیگر در اروپا ملاقات کنیم و برای رسیدن به توافق سیاسی به مذاکره
بپردازیم.
من از او خواسته بودم که اگر برایش ممکن است شرایطی فراهم آورد که دو نفر از ما
بتوانیم بی آنکه مجبور به خرج مبلغ گزافی شویم به اروپا برویم.
و ضمنا بگوید که کجا و چه موقع او
را ملاقات کنیم.
کمک از خارج از ایران، یعنی کمک گرفتن از دانشجویانی که در خارج از ایران
هستند.
چون دانشجویان ایرانی مرفه الحال هستند و ما حساب کرده بودیم که اگر جنبشی درگیرد و
اگر دانشجویان خارج بتوانند به ما کمک کنند ممکن است سرمایه ای بدست آورد و با بکار
انداختن آن سرمایه در ایران از نظر
مالی غنی شد.
کادر در نظر ما به
کسانی گفته می شد که به شکل
حرفه ای مبارزه می کردند، ما در
نظر داشتیم بعد از آنکه از نظر مالی
قوت گرفتیم و بعد از آنکه توانستیم
سازمانی بوجود آوریم و در خارج
وسایلی برای آموزش آنها فراهم
آوریم و بین ما و احیانا
دانشجویانی در خارج رابطه
برقرار گردد آن وقت به ترتیب کادر
حرفه ای بپردازیم.
س ـ برای تربیت کادر
حرفه ای و آموختن آموزش
لازم و کلاس حرفه ای کدام
یک از کشورها را در نظر
گرفته بودید
ج ـ ما درصدد بودیم که برای تربیت کادر حرفه ای هنگامی که شرایط عینی آن پدید آمد، یعنی
موقعی که ...
س ـ قدری دقت بفرمایید.
هر یک از افراد گروه چهارنفری کدام یک از کتابهای
چینی را که به زبان انگلیسی نوشته شده بوده است ترجمه نموده اند.
ج ـ تقریبا بدون استثناء خود من در ترجمه و تصحیح کتب دخیل بوده ام.
اینکه چه کسی چه کتابی
را ترجمه می کرد قاعده معینی نداشت.
من در کار همه دخالت می کردم و خود من هم ترجمه
می کردم و دیگران آن را تصحیح می کردند.
نمی توان گفت که فلان کتاب را چه کسی ترجمه کرده
است.
زیرا ما بر آن بودیم که برای بی غلط منتشر کردن کتابها همگی به طور دستجمعی کار کنیم تا
انفرادی.
به طور کلی قسمت عمده کار را من انجام داده ام.
س ـ حمید نوشیروانی کیست جریان ارتباط سرکار با او چگونه بوده است.
ج ـ نام به نظرم آشنا است.
کسی با چنین نامی در دانشگاه آکسفورد یا کمبریج تحصیل می کرد و در
سال 1960 نماینده انجمن دانشجویان ایرانی در آکسفورد بود و عضو هیأت دبیران فدراسیون،
بعد از پایان تحصیلات از انگلستان رفت.
ظاهرا به آمریکا و دیگر از او بی اطلاع بودم.
تا اینکه یک
روز او را در کافه تهران پالاس
دیدم و می گفت که می خواهد به
هندوستان یا پاکستان برود.
جز
این با وی هیچ ارتباطی نداشته ام.
س ـ نحوه افکار و عقاید
مشارالیه چگونه بوده است.
ج ـ من او را از نزدیک
نمی شناختم.
چون فدراسیون تازه
تشکیل شده بود.
او طرفدار
سازمان ملل متحد بود و شخص
اصلاح طلبی به نظر می رسید.
س ـ آقای حمید نوشیروانی
در چه رشته ای تحصیل
می کرد.
در چه سالی از
انگلستان رفت.
ج ـ فکر کنم ابتدا در رشته مهندسی
تحصیل می کرد و بعد در یکی از رشته های علوم اجتماعی، دقیقا نمی دانم در چه سالی از
انگلستان رفت.
س ـ آیا در ترجمه کتابهای انگلیسی به غیر از افراد گروه چهار نفری یعنی خود
جنابعالی فیروز شیروانلو ـ احمد منصوری ـ تهرانی مقدم ـ منصور پورکاشانی ـ
افراد دیگری هم در ترجمه و چاپ کتابهای مورد بحث دخالت داشته اند.
ج ـ جزوه ها را کلاً گروه چهارنفری تهیه می کرد.
در کار تایپ آنها آقایان نوایی، تهرانی و محسن
رسولی کمک می کردند.
س ـ برابر مدارک موجود جنابعالی با اتحادیه مردم چین روابط با کشورهای بیگانه ارتباط داشته معهذا
جریان این ارتباط را به طور مشروح توضیح دهید.
ج ـ بنده با اتحادیه مردم چین، روابط با کشورهای خارجی هیچ گونه ارتباطی نداشته ام.
ممکن است آدرس این سازمان را در
اوراق من یافته باشید.
س ـ به فرض که آدرس این سازمان در اوراق شما کشف شده باشد.
با فردی یا سازمانی یا دستگاهی
مکاتبه یا ارتباط نداشته باشد آدرس آن سازمان یا دستگاه را یادداشت بنمایید معهذا آدرس مزبور را از
چه فردی یا افرادی گرفته اید و هدف از گرفتن آدرس چه بوده است.
ج ـ این آدرس را من از نماینده سازمان دانشجویان چین که در کنفرانس سازمانهای دانشجویی آفریقایی غربی شرکت می کرد
گرفته ام.
گرفتن آدرس برای این بوده است که برای دریافت جزوات و انتشارات مارکسیستی که در چین منتشر می شود اقدام کنم.
چون من در آن موقع علاقمند به مطالعه همه جزوات و کتبی شده بودم که درباره اختلافات چین و شوروی منتشر می شد و از
اتحادیه مردم چین، روابط با کشورهای خارجی ممکن بود آنها را مجانا دریافت کرد.
س ـ برای دریافت کتاب و جزوات درباره اختلافات بین چین و شوروی امکان داشت همان نمایندگان سازمان
دانشجویان سراسری چین که با مشارالیه در کنفرانس سازمانهای دانشجویی آفریقای غربی ارتباط گرفتید و با
هم بحث و مذاکره هم نمودید که از شما در کنفرانس ها و سمینارها، یا کنگره هایی که در چین تشکیل بشود
دعوت نمایند از او بخواستید که کتاب یا جزوات برای شما بفرستند و همین کار را هم کرده اید معهذا یادداشت
اتحادیه مردم چین در روابط با کشورهای خارجی مربوط به مسئله کتب نبوده است.
چون از نماینده چین
تقاضای ارسال کتب و جزوات را نموده بودید و آدرس رضوانی را هم برای ارسال چنین جزوات و کتابی در
اختیار آنها گذارده بودید بهتر است حقیقت مسئله را روشن تر مرقوم فرمایید.
ج ـ سازمان دانشجویان چین به این علت که یک سازمان کمونیستی نیست مقید است که در کارهایی که به سیاست دولت چین از
نقطه نظر طرح مسایل ایدئولوژیک مربوط است دخالتی نکند.
آنها تنها انتشارات خود سازمان دانشجویی چین را می فرستد.
برای دریافت انتشارات سیاسی از قبیل جزوات و کتب مارکسیستی باید به سازمان سیاسی تری رجوع کرد.
آدرس اتحادیه مردم
چین صرفا به خاطر دست یافتن به کتب و جزوات مارکسیستی بوده است به زبان انگلیسی.
این کار را سازمان دانشجویان چین
انجام نمی دهد.
ممکن است آدرس های ما را به آن سازمان بدهد و آن ها برای ما جزواتی ارسال داشته باشند.
اما خود سازمان
به طور رسمی هیچ گاه مبادرت به این کار نمی کند چون در حیطه اختیارات آن نیست.
و اگر کسی از نمایندگان سازمان دانشجویان
تقاضای ارسال جزوات مارکسیستی کند، آنها آدرس سازمانهای سیاسی را می دهند.
س ـ بعد از ملاقات و مذاکره با نمایندگان دانشجویان سراسری چین و پیشنهادات شما درباره دعوت در
کنگره ها سمینارهای دانشجویی و ارسال کتب و جزوات مارکسیستی آنها چه اقداماتی نمودند.
چه نشریات یا
کتب یا جزواتی برای شما ارسال داشتند.
ج ـ برای فدراسیون و سایر انجمنهای دانشجویی ایرانی مجله ارگان سازمان دانشجویان چین فرستاده می شد و همچنین به
آدرس اشخاصی که توسط آنها به انجمن های دانشجویی مجله فرستاده می شد.
جزوات مارکسیستی درباره مسایل مورد
اختلاف بین چین و شوروی فرستاده می شد، چند ماه بعد از آن که آنها به لندن آمدند، من به ایران مسافرت کردم و از دیگر
اقدامات آنها و رابطه آنها با فدراسیون یا با انجمن به طور کلی بی اطلاع هستم.
س ـ چطور می فرمایید سازمان دانشجویان چین یک سازمان کمونیستی نیست.
ج ـ سازمان دانشجویان چین همه دانشجویان چین را اعم از کمونیست یا غیر کمونیست در بر می گیرد و از این رو از لحاظ ماهوی
سازمان غیرکمونیستی است.
در صحنه ملی چین یک سازمان صنف دانشجویی است اما کمونیست های چین نقش رهبری آن
سازمان را در چهارچوب خود آن سازمان به عهده دارند.
س ـ در مقابل اظهارات خود را پس از مطالعه امضاء بنمایید.
ج ـ پاسخ ها به خط خود من است.
منبع:
کتاب
پرویز نیکخواه به روایت اسناد ساواک صفحه 172