جلسه دوم
متن سند:
جلسه دوم
س - آیا تاکنون از نشریات و اعلامیهها و کتابهایی که به طور غیر مجاز چاپ و تکثیر میشوند شمارهای دیدهاید و یا مطالعه نمودهاید؟ توضیح دهید.
ج - بلی - کتاب دفاعیات مجاهدین را در مدرسه دیدهام و چون وجود آنها در مدرسه برخلاف مصلحت مدرسه بود آنها را به ضمیمه چند کتاب دیگر که مربوط به خودم و مدرسه بود به منزل خواهرم بردم. بعد از چندین ماه حدود دو سال که گذشت مراجعه کردم که فقط کتابهای خودم باقی بود آنها را به منزل آوردم. درباره بقیه از خواهرم سئوال کردم گفت یک شب که جویهای خیابان را آب گرفته بود و آب به داخل آب انبارآمد برای خالی کردن اسباب به آنجا رفتیم ضمن نقل کتابها متوجه چنین کتابی شدیم که بچهها آنها را از بین بردند. من سئوال کردم مطمئناً از بین بردهاید زیرا کتابهای خطرناکی هستند. او قول داد که موضوع را با فرزندانش در میان بگذارد. بعد از چند روز به وسیله پسرش اطمینان داد که دیگر غیر از کتابهایی که من بردهام چیزی در منزلشان نیست.
س - کتاب دفاعیات را بگوئید چند جلد بود و چطور در مدرسه پیدا شد.
ج - پس از فرار خانم بازرگان یکی از دبیران مدرسه ما تمام مدرسه را باز دید کردیم وکلیه وسائلی که از ایشان به جای مانده بود از مدرسه جدا کردیم، آنچه نوشته درسی بود به جای گذاشتیم و کتاب مذکور را به ترتیب فوق عمل کردیم.
س - کتاب مذکور را به ترتیب فرق عمل کردیم یعنی چه توضیح کافی بدهید.
ج - خانم بازرگان دارای اطاق استراحت بود که در مواقع استراحت به آنجا میرفت هر چه کتاب متعلق به ایشان بود در آن اطاق بود که به نظر من همه برخلاف مصلحت مدرسه بودند هر چه که به نظرم آمد در داخل یک ساک به منزل خواهرم بردم و همانطور که گفتم مدت مدیدی بود که اصلاً به آنها سر نزده بودم.
س - شما با چه سمتی مبادرت به جمع آوری اموال خانم بازرگان کردید صورت ریز اموال ایشان را بنویسید.
ج - اولاً من سمت آموزشی مدرسه را داشتم و تقریباً هر روز بعد از خاتمه کارم به مدرسه میرفتم و سرکشی میکردم آن روز هم طبق معمول که به مدرسه آمدم مستخدمین موضوع را اطلاع دادند. من تا آن موقع از ارتباط خانم بازرگان با کارهای سیاسی اطلاعی نداشتم و چون فهمیدم که ایشان به حالت فرار از مدرسه رفتهاند لذا فکر کردم که بهتر است به کتابها و نوشتههای موجود در مدرسه سرکشی کنم. مسئله اموال خانم بازرگان مطرح نبود شاید هم ایشان پتو یا چیز دیگری در مدرسه داشتهاند ولی به نظر من آنچه برخلاف مصلحت مدرسه بود میباید از مدرسه خارج شود و من این کار را برای حفظ بقاء مدرسه کردم که متأسفانه نتیجهای هم نداد و من هم اشتباهم این بود که در این مدت آنها را از بین نبردهام.
س - اولاً منظور از قید کلمه موضوع راجع به خانم بازرگان را توضیح دهید که برای چیست و چرا شما تنها به فکر بقاء مدرسه بودید و اگر تشخیص دادید این اشیاء خلاف مصلحت مملکت وجود دارد شما مگر سمت قضائی داشتهاید که به فکر جمع آوری و از بین بردن آن افتادید مگر نمیدانید که از بین بردن وسیله جرم خود خلاف مقررات است.
ج - موضوع راجع به خانم بازرگان منظورم آمدن مأمورین برای دستگیری ایشان و منظورم این است که در آن لحظه فهمیدم که ایشان در رابطه با یک کار سیاسی هستند فکر کردم که مبادا کتابهایی یا نوشتههایی باشد که صلاحیت بودن در مدرسه را ندارد. یعنی تا خود ایشان تا بودهاند حفظ میکردند ولی در غیاب ایشان به دست دیگران بیفتد و باعث زحمت شود. اما این که فقط من احساس مسئولیت کردم باید بگویم که مسئولین مدرسه فقط پانزده روز یا هفتهای یکبار تشکیل جلسه میدادند ولی من به علت نزدیک بودن خانهام هر روز تقریباً به مدرسه سر کشی میکردم و الا هیچ مسئولیت قضایی نداشتم و جرمی را که خانم بازرگان ممکن بود داشته باشد به داشتن کتاب نمیدانستم و گذشته از همه اینها چون خودم کتابها را مطالعه نکرده بودم جرم بودن آنها برایم محرز نبود من فقط فکر میکردم بودن این کتابها در مدرسه صحیح نیست زیرا کتابهای دیگری هم بود که برای ایشان قابل استفاده بود و رسماً چاپ شده بود و اجازه چاپ داشت مانند آزادی هند و بعضی کتب دیگر در داخل یک ساک به منزل خواهرم بردم.
س - شما چطور کتابها را مطالعه نکرده متوجه شدید که خلاف مصلحت است و در صدد نقل مکان آن برآمدید؟
ج - من قبلاً میدانستم بعضی از کتابهای مهندس بازرگان را از کتاب فروشیها جمع کردهاند این بود که همه کتابهای به نام ایشان و همچنین کتاب الجزائر و مردان مبارز که داخل آن دستخط دکتر مصدق در آن بود در همان نگاه اول معلوم بود و همچنین کتب دیگر.
منبع:
کتاب
شهید محمدعلی رجایی به روایت اسناد ساواک صفحه 387