جلسه اول
بازجویى از سید اسداللّه شهرت لاجوردى فرزند سید علىاکبر
متن سند:
جلسه اول
بازجویى از سید اسداللّه شهرت لاجوردى فرزند سید علىاکبر
س ـ هویت کامل خود را بیان نمائید.
ج: سید اسداللّه شهرت لاجوردى نام پدر سید علىاکبر شمار شناسنامه 42 محل صدور تهران متولد 1314 محل تولد تهران میزان تحصیلات دوم متوسطه ، مسلمان (شیعه اثنى عشرى) تبعه دولت شاهنشاهى ایران متاهل داراى همسر بنام زهرا گل گل و چهار فرزند باسامى محمد، زهره، حسین، حسن شغل پیشه ور (روسرى فروش در بازار) نشانى محل کار تهران، بازار جعفرى نشانى محل سکونت، تهران، خیابان مولوى مقابل خانى آباد، کوچه وزیر نظام کوچه حسینیه، پلاک 88 تلفن مغازه 24372 مشترک با مغازه معافى
اسداله لاجوردى
س ـ آیا تاکنون از طرف مقامات قضائى، نظامى و امنیتى احضار و یا بازداشت شدهاید، در صورت مثبت بودن پاسخ چگونگى را بنویسید.
ج: در سال 5 /1 سال محکوم شدم و سپس در سال 49 بچهار سال زندان محکوم شدم در بار اول بلحاظ اعلامیه آقاى خمینى و در بار دوم براى تکثیر اعلامیه سرمایه گذارى امریکا و ایران دستگیر شدم.اسداله لاجوردى
س ـ هر گونه سابقه عضویت و یا فعالیت در احزاب و دستجات و یا هیئتهاى مذهبى داشته و یا دارید بنویسید.
ج: تاکنون عضو هیچ دسته و حزبى نبودهام و انشاءاللّه بعدا هم نخواهم بود و حتى در هیچ یک از هیئتهاى مذهبى عضویت ندارم. اسداله لاجوردى
س ـ دوستان و معاشرین نزدیک خود را با ذکر نام و شهرت محل کار و محل سکونت بنویسید
ج ـ یکى از نزدیکترین و صمیمیترین دوستان من آقاى اشعرى آئینه فروش است که جنب مغازه ما در بازار جعفرى است و بیکدیگر زیاد علاقمندیم و همچنین آقاى معافى و آقاى دانش کفش فروش در همسایگى مغازه اینها کسانى هستند که هر روز تماسهاى زیادى داریم بعد حاج محمد تاجیک که هم همکار و هم از دوستان بسیار قدیم است و در بازار جامع دکان دارد حاج محمد توحیدى که در بازار جامع مغازه دارد و او هم از دوستان قدیمى است و غالبا روزها با یکدیگر معاشرت داریم حاج مصطفى تاجیک که آن هم همکار و دکان دار بازار جامع است اینها دوستان بازارىام هستند از اینها گذشته از رفقاى جدید کسى که از همه بیشتر بسراغ من مىآید ناصر نراقى است که هر گاه گذرش از بازارمىافتد احوالى از من مىپرسد شغلش تحصیل دارى در یک کارخانه فنرسازى در تهران نو است که جایش را بلد نیستم. دیگر نعمت اللّه حاج امیرى است که آن هم بیشتر از دیگر کسان بسراغم مىآید از دوستان جدید این دو نفر را بیشتر ازهمه مىبینم اما هنوز نتوانستهام بعنوان مثال با اینکه ناصر نراقى ازدواج کرده است یک بار به بازدیدش بروم. از دوستان قدیمى با حاج میرفندرسکى و توکلى بیشتر از دوستان دیگر برخورد دارم زیرا آنها در باز از هستند و بیشتر یکدیگر را مىبینم باز از کسانی که زیاد با او علاقه دوستى داریم کربلائى على نایلون فروش است که هم از او نایلون میخرم و هم با او رفیق صمیمى هستم. از دوستان خیابان و دوستان قدیم حاج اصغر موزائیک فروش است که یک شب ماه رمضان براى افطار دعوتم کرد. اسداله لاجوردى
س ـ کدامیک از دوستان و اقوام سرکار باتهام اقدام علیه امنیت کشور دستگیر گردیدهاند.
ج: پسر دائىام هادى قائم الصباح است که اکنون در زندان قصر است
آقا اسداله بادامچى همشیره زاده دامادمان است که چند روزى است دستگیر شده ولى از دوستانم به آن صورت که دوست و معاشر باشد کسى نیست فقط از آشنایانم است که آشنایى من با از زندان است و دلال زاده نخ فروش است که روبرى مغازه ما است و چند روزى است دستگیر شده و آشنایى من با او صرفا همسایگى است و بتازگى که از زندان آزاد شدم او را دیدم که مغازه کوچکى روبروى مغازه ما خریده بود. اسداله لاجوردى
س ـ کدام یک از اقوام و دوستان سرکار در نیروهاى مسلح شاهنشاهى ارتش ژاندارمرى شهربانى ساواک وزارت امور خارجه وزارت دربار بکار اشتغال دارند بنویسید
ج: هیچکدام در ساواک و شهربانى و ژاندارمرى و نیروهاى مسلح شاهنشاهى نیستند. اسداله لاجوردى
س ـ شما به اتهام اقدام علیه امنیت کشور دستگیر گردیدهاید در این مورد چه میگویید
ج: خدا را بسر شاهد مىگیرم که اگر کوچکترین اقدامى علیه امنیت کشور کرده باشم که اگر در ظرف این مدت که از زندان آزاد شدهام باندازه سر سوزنى کوچکترین عملى کرده باشم علاقه دارم مجازاتم را اعدام بدهید. من تصمیم قطعى و حتمى به عدم مداخله در هر نوع کار سیاسى گرفتهام و این تصمیم بخواست خدا تا آخر عمرم ادامه خواهد داشت. اسداله لاجوردى
س ـ اظهارات خود را چگونه گواهى مینمائید؟
اظهارات خود را بوسیله امضاء گواهى مىکنم. اسداله لاجوردى
منبع:
کتاب
شهید سید اسدالله لاجوردی صفحه 232