نوروز سال 1357، براى همه افرادى که به نوعى دست در کار مبارزه با رژیم پهلوى بودند، از حالوهواى دیگرى برخوردار بود.
متن سند:
نوروز سال 1357، براى همه افرادى که به نوعى دست در کار مبارزه با رژیم پهلوى بودند، از حالوهواى دیگرى برخوردار بود.
برخى از نمایندگان مجلس شاهنشاهى، کمونیستهاى شناخته شده را سبب قیام مردمى تبریز مىدانستند و آن، را «اغتشاش» مىنامیدند ولى چند روز بعد، در یک عقبنشینى تاکتیکى، محمدرضا پهلوى وعده تنبیه مأمورانى را مىداد که در پیشبینى و جلوگیرى از وقایع تبریز، قصور کردهاند و متعاقب آن، رئیس شهربانى تبریز به تهران احضار شد و رئیس اطلاعات شهربانى تبریز و رئیس کلانترى 6 تبریز هم به سه ماه انتظار خدمت و توبیخ، مجازات شدند و جمشید آموزگار، مصرف میوه را براى خود و خانوادهاش، به علت گرانى ممنوع کرد!؟ و شروع سال با پرچمهاى سیاهى همراه بود که بر سر در خانواده شهداى تبریز، برافراشته شده بود.
در این حال و هوا، هر فردى به نوعى به فعالیت مشغول بود و سراینده این شعر هم، علىرغم عدم شناخت قافیه، براى شراکت در این نهضت بزرگ، این شعر را سرود و در ذیل آن نوشت:
«وظیفه هر فرد مسلمان است که از مراسم عید خوددارى کند و دیگران را از این مراسم بازدارد.
روزى که ... شود احکام خدا عید نداریم
روزى که مرجع... اعلان خطر عید نداریم
روزى که جوانان و فرزندان سلحشور به زندان
تبعید بود رهبر شایسته ما عید نداریم
روزى که هزاران نفر از حقطلبان زیر شکنجه
گردند به خون غوطهور از ظلم و فنا عید نداریم
در روز اسفناکترین فاجعههاى قم و تبریز
که محو نخواهد شد از خاطرهها عید نداریم
از وضع کنونى هیچکس نَبُوَد راضى و خوشنود
آنگاه که آشوب بُوَد در همه جا عید نداریم
روزى که جراید به نمایندگى از فرقه مزدور
توهین بنماید به تمام علما عید نداریم
آنگاه که تبعید بُوَد عدهاى روشنگر و آگاه
دانشجو و بازارى و جمعى فضلا عید نداریم
در تازهترین روز آغشته به خون جسم عزیزان
نگذشته چهل روز ز خون شهدا عید نداریم
منبع:
کتاب
فریاد هنر صفحه 161