تاریخ سند: 7 اردیبهشت 1357
درباره: سید فخرالدین رحیمی
متن سند:
از: ۱۵ ه شماره: 1181 /15 ه
به: ۳۱۲ تاریخ: ۷/۲/۲۵۳۷
درباره: سید فخرالدین رحیمی13570207
پیرو 638 /15 ه- 30/۱ /37
سید فخرالدین رحیمیجهت خرید کتابهای خمینی به نام تحریرالوسیله و هم چنین کسب اطلاع از چگونگی اوضاع و وقایع به قم رفته و در آنجا با حسین نیازی طلبه تماس حاصل و به اتفاق او به منزل چند نفر از بستگان افرادی که در وقایع دی ماه قم1 کشته شده بودند جهت عرض تسلیت رفته و شبها در مدرسه سعادت قم و یا منازل سید محمد نقی شاهرخی وسید صالح طاهری2 اقامت مینموده است.
نظریه شنبه. خبر صحت دارد.
نظریه یکشنبه. مسافرت سید فخرالدین رحیمیبه شهرستان قم و تماس با طاهری و افراد و دیگر رو و همچنین مسافرت از قم به گنبد قابوس وبا سیداسدالله مدنی تماس حاصل نموده موضوع گزارش 765 /15ه - 3 /2 /37 مورد تایید بوده و مشارالیه از روحانیون افراطی و ناراحت میباشد که در کلیه جریانات و اعتصابات دست اندر کار میباشد که مراقبت از مشارالیه به طور مستمر ادامه دارد. ایزد بخش نظر به چهار شنبه. نظریه یکشنبه مورد تائید است. نظریه ۱۵ ه نظریه چهارشنبه تائید میگردد.
محترماً در صورت تصویب ارسال گردد.
توضیحات سند:
1. قیام خونین مردم قم ۱۹ دی ۱۳۵۶ رحلت مرموز آیتالله مصطفی خمینی فرزند امام (ره) در آبان ۱۳۵۶، شتاب خاصی به حرکت انقلاب اسلامیبخشید میتوان موج برخاسته از آن را به عنوان آغاز نیام عمومیمردم دانست. م جالس یادبود متعددی در سرتاسر کشور برگزار و در پی هر یک از این مجالس. تظاهرات گستردهای علیه رژیم شاه به راه افتاد و بار دیگر امام (ره) به عنوان رهبر حرکت اسلامیدر جامعه مطرح گردید. از این رو دستگاه حاکم و بویژه شخص شاه بر آن شد تا با توهین به ساحت امام (ره) چهره ایشان را در انظار عمومیمشوش سازد و با نوشتن مقالهای با صراحت به آن بزرگوار توهین نماید. در اواسط دی ماه ۱۳۵۶، که پاکت ممهور به مهر دربار از دفتر هویدا وزیر دربار شاه خارج میشد، کسی از کارگزاران رژیم گمان نمیبرد که این نامه مانند آتش به دامن رژیم شاه بیفتد و آن را برای همیشه در این کشور بسوزاند. پیک دربار نامه را به به داریوش همایون، وزیر اطلاعات و جهانگردی داد و او نیز نامه راجهت انتشار به روزنامه اطلاعات داد. مسعودی صاحب امتیاز روزنامه پس از باخبر شدن از مفاد مقاله، آن را برای آینده روزنامه خطرناک بافت و نگران واکنش علماء و روحانیون شد. اما در تماسهایی که با وزیر اطلاعات و جهانگردی و نخست وزیر (آموزگار) گرفت، دریافت که برخی از مفاد تند و تحریک آمیز آن به خواست شاه در مقاله گنجانده شده است. شاه دستور نگارش ایران و استعمار سرخ و سیاه " را در حالی داده بود که پیش از آن. مضامینش را در گفت و گو با خبرنگار یک مجله آمریکایی بیان کرده بود. اما گزارشی از عراق در این باره که « آیتالله خمینی در رساله علمیه خود سلطنت را غیر شرعی اعلام کرده و این نظریه در چاپ جدیدی از توضیح المسائل ایشان منتشر شده است» خشم شاه را به آن حد برانگیخت که دستور نگارش این مقاله را داد. در این مقاله - که نویسنده آن "احمد رشیدی مطلق ذکر شده بود. بطور صریحی بیحجابی را فضیلت دانسته و حجاب را کهنه پرستی و ارتجاع سیاه معرفی و به ساحت مرجع عالم تشیع امام خمینی (ره) اهانت کرده و قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ توطئه استعمار سرخ و سیاه معرفی شده بود. با پخش سراسری روزنامه اطلاعات و رسیدن آن به شهر قم، اولین واکنشها آغاز شد. طلاب جوان پس از خواندن مقاله، به خشم آمدند. مدرسین حوزه علمیه قم پس از اطلاع از محتوای مقاله، در بیت آیتالله حسین نوری گرد آمدند تا اقدامی هماهنگ علیه رژیم داشته باشند و پس از بررسی ابعاد گوناگون مسئله، تصمیم گرفته شد که هجدهم دی درسهای حوزه تعطیل شود. صبح هجدهم دی، طلاب با تشکیل اجتماع بزرگی، تظاهرات و راهپیمایی خود را آرام به سوی منازل مراجع وقت آغاز کردند و با تجمع در مقابل منازل ایشان با دادن شعارهایی به حمایت از امام (ره) پرداختند. نیروهای امنیتی ابتدا با یورش به صف تظاهرکنندگان سعی در متفرق کردن و ممانعت از راهپیمایی طلاب کردند اما وقتی با مقاومت آنها روبرو شدند، اعلام کردند در صورتی که راهپیمایان شعار ندهند و آرام حرکت کنند. میتوانند به تظاهرات خود ادامه بدهند. عدهای از طلاب در مقابل بیت مرجوم آیتالله العظمی گلپایگانی (ره) تجمع کردند. و معظم له طی سخنانی فرمودند: «اینها به آن آقا (امام خمینی) توهین نکردند. اینها به ما توهین کردند. برای اینکه اینها با این کارشان نشان دادند و خواستند بگویند که آن آقا (امام خمینی) با ما مخالف است و مفهوم حرفشان این است که ما با اینها (رژیم شاه) موافقیم. اینکه ما با اینها موافقیم. توهین به ماست. ما در گذشته با اینها مخالف بودهایم و در آینده نیز مخالف خواهیم بود» سپس راهپیمایان در مقابل منزل مرحوم علامه طباطبائی (ره) تجمع کردند. اما به علت کسالت علامه، آیتالله محمد یزدِی، به نمایندگی از طرف ایشان از شخصیت امام خمینی (ره) و مبارزات آن بزرگوار و محکومیت رژیم پهلوی در اهانت به امام (ره) و روحانیت سخنانی ایراد کرد. تظاهرکنندگان آن گاه در مقابل منزل و مدرسه آیتالله مکارم شیرازی تجمع کردند و ایشان طی سخنانی فرمودند: «مسأله، مسأله هتاکی به تمام مقدسات و به همه ماست اگر قرار است زنده بمانیم همه باید زنده بمانیم و اگر بناست بمیریم، همه باید بمیریم، جدایی بین ما نخواهد بود.» بعد از آن طلاب به منزل آیتالله وحید خراسانی رفتند. ایشان در اجتماع طلاب به تظاهرکنندگان درباره مسئله آزادی زن و جایگاه آن در اجتماع از نظر اسلام سخنرانی کردند. بازاریان قم با مشاهده حرکت حوزه علمیه به حمایت از آن تصمیم گرفتند که مغازههای خود را روز نوزدهم دی باز نکنند. روز نوزدهم دی بازار قم تعطیل شد. سازمان اطلاعات و امنیت قم و شهربانی به کمک نیروهای کمکی که از تهران وارد شده بودند. در سطح شهر، بویژه در حوالی مدرسه فیضیه و مرقد حضرت معصومه (س) متمرکز شدند. اقشار مختلف مردم و طلاب در مقابل مدرسه خان و میدان آستانه تجمع کردند و باز راهپیمایی به سوی منازل بزرگان حوزه را آغاز نمودند. منزل اول بیت آیتالله میرزاهاشم آملی بود. وقتی تظاهرکنندگان به مقابل منزل ایشان رسیدند آیتالله آملی طی سخنانی به بیان عظمت و شخصیت فوق العاده امام پرداخت و هیئت حاکمه و رژیم پهلوی را مورد نفرت روحانیت و ملت قلمداد کرد. ساواک قم طی گزارش چنین مینویسد: «ساعت 10: 30 صبح، بیش از 5000نفر از طلبههای علوم دینی در مسجد اعظم اجتماع کردند و از آنجا به منزل چندتن از روحانیون رفتند و از آنان خواستند که از امام خمینی دفاع کنند» نیروهای رژیم با ماشینهای آبپاش و نفربرهای نظامی در انتظار تجمع بعد از ظهر مردم قم بودند که مردم قصد راهپیمایی به سوی خیابان بیگدلی، و منزل آیتالله نوری را داشتند.
پس از سخنان آیتالله نوری انبوه جمعیت که به ده هزارنفر میرسید راهپیمایی را آغاز نمودند و تصمیم داشتند از طریق خیابان ساحلی به منازل آیات سلطانی طباطبائی و مشکینی بروند که اولین نشانههای درگیری بوسیله مأموران رژیم رخ داد. یکی از آنها شیشه بانک صادرات را شکست و مأمور دیگری همان شیشه را با پاره آجر نشانه گرفت. همین بهانه کافی بود که اسلحهها به طرف مردم نشانه گیری شود. با دستور فرمانده امنتی تیراندازی شروع شد. با به زمین افتادن تعدادی از مردم حمعیت در کوچههای اطراف پناه گرفتند مردم با هر آنچه که بدست میآوردند مقابل مأموران مسلح رژیم ایستادند. جنگ و گریز تا ساعاتی از شب ادامه یافت. مجروحان به بیمارستان بزرگ شهر منتقل شدند و عدهای برای آگاهی از اوضاع مصدومین روبروی بیمارستان اجتماع کردند. در این روز دست کم شش نفر شهید و دهها تن زخمی شدند. بعد از این حادثه طلاب و علمای قم با انتشار اعلامیهای ضمن محکوم کردن کشتار مردم بیدفاع این سئوال را مطرح کردند که آیا فضای باز سیاسی به این معناست که اگر کسانی به مطالب غیرواقعی روزنامه اعتراض کنند بایدا با گلوله پاسخ بگیرند؟ رژیم شب بیستم دی ماه شهر را مملو از نیروهای امنیتی کرد و به نوعی در شهر حکومت نظامی اعمال کرد. رژیم پهلوی بعد از واقعه خونین 19دی عدهای از کارمندان و اعضای حزب رستاخیز را جمع آوری و با به راه انداختن تظاهراتی نمایشی سعی کرد وانمود کند که روشنفکران ایران شورش مرتجعین قم را محکوم میکنند. تظاهر کنندگان قلابی صبح روز 23 دی 1356 سوار بر اتوبوسها راهی قم شدند و طی یک راهپیمایی به حمایت از شاه پرداخته و جاوید شاه گویان به سمت حرم حرکت کردند. عکس العمل دیگر رژیم شاه به منظور انحراف افکار عمومی از رهبری امام اجازه دادن فعالیت به برخی از گروههای موافق سلطنت بود که خواهان اصلاحات جزئی بودند. در همین دوران، اعلام موجودیت کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر در شمار اخبار جالب توجه است. نماینده هیئت اجرائیه این کمیته با دعوت از خبرگزاریهای معتبر جهان بطور رسمی موجودیت این کمیته را اعلام کرد. این واقعه به لحاظ نتایج و پیامدها از چند نظر شایان توجه است:
1-سازش شاه و کارتر و توخالی بودن شعار فضای باز سیاسی شاه.
2-ثابت کرد که شاه از حرکت مذهبی سیاسی به رهبری روحانیت و در رأس آنها امام خمینی (ره) بیش از هر حرکت سیاسی دیگر وحشت دارد.
3-آنچه را که رژیم از آن وحشت داشت. به تبع قیام نوزدهم دی به وقع پیوست و حوزههای علمیه و روحانیت در خط امام به حرکت درآمدند و زمینهای فراهم گردید که نهضت در مسیر صحیح مبارزه قرار گیرد. به نحوی که حتی ترفندهای بعدی رژیم نیز بیاثر باشد.
4-روشن شد که جریان حقوق بشر و فضای باز سیاسی طعمهای برای میدان دادن به ملی گراها لیبرالها و... بوده و آمریکا و رژیم شاه عملاً در جذب مردم بسوی میانه روها موفقیتی نداشتهاند و آنان هیچ پایگاهی در میان مردم ندارند.
5-متحجرترین حوزهها و کسانی که مروج جدایی دین از سیاست بودند و همواره درس و بحث و فقه و اصول و... را به مبارزه با شاه ترجیح دادند. شکست خوردند.
6-ماهیت رژیم ضدمردمی شاه را برای بسیاری آاشکار کرد. از آن پس بود که شعار مرگ بر شاه شعار اصلی و تکیه کلام تودههای انقلابی شد.
7-باعث تعمیق و مردمی شدن نهضت و شرکت تودههای مذهبی، به ویژه جوانان گردید.
8-برخی از احزاب و جمعیتهایی که حرکت سیاسی خود را با اتکا به حقوق بشر کارتر و فضای باز سیاسی ایجاد شده توسط شاه و در چهارچوب قانون اساسی شکل داده بودند. بتدریج از مردم جدا شدند و به دامن آمریکا و غرب پناه بردند.
9-با قیام قم آهنگ حرکت انقلاب به صورت «استراتژی چهلمها» پشت سر هم با صورت محتوای کاملاً اسلامی شتاب فزایندهای به خود گرفت و رهبری امام (ره) به عنوان نقش اصلی مبارزه با رژیم شاه ظاهر شد.
2. سید محمد صالح طاهری از روحانیون خرم آباد و از مبارزین استان لرستان بوده است. فعالیت مستمر او علیه رژیم ستم شاهی منجر به دستگیری او توسط ساواک و نهایتاً تبعید به برازجان گردید. پس از پیروزی انقلاب مدتی امام جمعه اهواز و دو دوره نماینده خرم آباد در مجلس شورای اسلامی بوده است.
منبع:
کتاب
شهیدان حجج اسلام سید نورالدین و سید فخرالدین رحیمی صفحه 179