تاریخ سند: 12 اسفند 1339
سفارت کبرای شاهنشاهی ایران در لندن
وابستگی نظامی
متن سند:
تاریخ: 12 /12 /1339
سفارت کبرای شاهنشاهی ایران در لندن
وابستگی نظامی
خصوصی است
سرور معظم پس از عرض بندگی
در عریضه قبلی به عرض رسید که آقای سفیر کبیر، طی تلگرافی تقاضا نمودهاند که برای رسیدگی به وضع محصلین در انگلستان، اینجانب یا سرهنگ نکوبنیاد به تهران اعزام شویم و بالاخره سرهنگ نکوبنیاد، یا طبق توصیه آقای سفیرکبیر و یا به جهات دیگر احضار و در تاریخ 10 /12 /39 به طرف تهران حرکت نمود.
همانطوری که در گزارش خود به عرض رساندم، ترتیبی داده شد که از تظاهرات دانشجویان عکسبرداری شود. تعدادی از این عکسها تقدیم شد و تعداد زیادی از آنها در اختیار سرهنگ نکوبنیاد گذاشته شد؛ ولی مخصوصاً به نامبرده متذکر شدم که این عکسها را قبل از اینکه سایرین ببینند، به حضور عالی ارائه نماید.
در لندن شمهای درباره این افسر به عرض عالی رسید و خود جنابعالی کاملاً واقف به روحیات وی میباشید و شاید در حقیقت، تصدیع مجدد در این باره ضرورت نداشته باشد، ولی چون رفتار و حرکات وی همیشه خارج از حدود وظیفه و حتی ادب و نزاکت بوده و روز به روز صورت زنندهتری پیدا میکند، لازم دانستم که مجدداً عرایضی به حضور عالی معروض دارم:
این شخص، از بدو ورود اینجانب به انگلستان، ظاهراً با اتکای به اشخاصی که پشتیبان وی هستند، طوری وانمود مینمود که معاونت وابستگی برای وی فقط عنوانی است و مأموریت وی غیر از این است. گفتار و رفتار و روش وی در ظرف این مدت بسیار زننده بود و عدم تربیت و اصالت خانوادگی خود را به صور مختلف، حتی بدگویی و تهمت و افترا نسبت به اینجانب و خانوادهام نشان داده است؛ مضافاً به اینکه در ظرف مدت دو سال، کوچکترین کاری در وابستگی انجام نداده، بلکه تمام اوقات خود را صرف امور شخصی و زد و بندها و غیره نموده است. در ازاء این طرز رفتار، اینجانب هرگز از همراهی و مساعدت و خوشرفتاری مضایقه نکردهام، تا شاید از این راه تنبهی برای وی حاصل شود؛ ولی متأسفانه نتیجهای حاصل نشد. تصدیق میفرمایید که سر و کار داشتن با چنین شخصی که به جای همکاری و معاونت در کار، همواره در صدد ایجاد ناراحتی باشد، چقدر دشوار است؛ ولی اینجانب برای حفظ آبروی وابستگی و برای اینکه سر و صدایی ایجاد نشود، همواره سعی کردهام که ظاهر کار حفظ شده و با رفتار ملایم او را وادار به تغییر رویه نمایم و اکنون هم این عرایض فقط برای مزید استحضار عالی به عرض میرسد، تا لااقل شخص جنابعالی بدانید که چه عنصر کثیفی به عنوان معاون وابستگی دائماً مزاحمت فراهم میسازد.
به طوری که مقرر فرمودید، اینجانب در اول مهرماه در تهران خواهم بود. مأموریت سه ساله سرهنگ نکوبنیاد نیز در مهر ماه خاتمه مییابد. با این ترتیب، آیا صلاح در این نیست که این شخص چند ماه قبل از مهرماه احضارشده و به جای وی وابسته بعدی، چند ماهی به عنوان معاون وابسته به منظور آشنایی با کار با اینجانب کار کند. البته نظر سرهنگ نکوبنیاد این است که تا حدود ژانویه سال بعد به سمت معاون و بعدها به سمت وابسته در لندن مانده و سپس به دانشگاه جنگ انگلستان وارد گردد و در این راه دائماً با تماس با اشخاص مختلف در فعالیت میباشد.
در خاتمه به عرض میرسانم که اینجانب تاکنون با وی مدارا نموده و این شیوه را محققاً تا آخر مأموریت تعقیب خواهم کرد و آنچه که عرض شد، در حقیقت ابراز درددل با شخصی مثل جنابعالی بود که علاوه بر سمت ریاست، سمت بزرگواری و آقایی نسبت به اینجانب و خانواده من دارید. امیدوارم چاکر را از این تصدیع خواهید بخشید.
با تقدیم احترامات فائقه . چاکر و ارادتمند . سرتیپ اسفندیاری
منبع:
کتاب
سپهبد حاجعلی کیا و سازمان کوک - کتاب اول صفحه 358