تاریخ سند: 1 اسفند 1356
طبق گزارش شهربانی سیرجان
متن سند:
شماره: 37 ـ 5 تاریخ: 1 /12 /2536[] 1201
از: [ناخوانا] کرمان
به: سازمان اطلاعات و امنیت استان کرمان
طبق گزارش شهربانی سیرجان روز 27 /11 /36 روز قبل تعدادی اعلامیه دستنویس در مورد واقعه قم و دعوت مردم برای تعطیل عمومی و شرکت مردم شهرستان سیرجان در مجلس ختم روز شنبه پخش با هوشیاری مأمورین شب گذشته پسر بچه 16 سالهای به نام محمدرضا امینیان1 در حال پخش اعلامیه دستگیر در تحقیقات اعتراف نموده به دستور معلمش محمدمهدی زیدآبادی با چند نفر دیگر اقدام به نوشتن اعلامیه کردهاند و محمدمهدی زیدآبادی نیز دستگیر در تحقیقات اظهار میدارد دو نفر روحانی تبعیدی به نام عبدالمجید معادیخواه و علی تهرانی2 (علی مرادخانیار) مردم را دعوت به تعطیل مدارس مینمودند پس از تحقیقات لازم پرونده امر به مقامات قضایی سیرجان ارسال خواهد شد% م
رئیس شهربانی استان کرمان ـ سرهنگ خانمرادی
از سوی سرهنگ معتمد
قبلاً به مرکز منعکس شده است%
آقای میرزائی ـ 2 /12 /36
دایره 1 ـ [ناخوانا] مشخصات کامل نامبردگان و خلاصه پرونده [ناخوانا] شهربانی اعلام شود 20 /12 /36
توضیحات سند:
1. در سند قبلی محمدرضا اطمینان نوشته شده است.
2. شیخ على مرادخانی ارنگه معروف به «تهرانی» فرزند عزتالله در سال 1305 ش در روستای ارنگه در استان تهران و در یک خانوادهی مذهبی به دنیا آمد. وی پس از فرا گرفتن تحصیلات ابتدایی با تشویق پدر به تحصیلات حوزوی روی آورد و پس از فراگرفتن مقدمات علوم دینی به تحصیل دروس خارج فقه و اصول در محضر آیات عظام سیدحسین بروجردی و امام پرداخت. پس از اتمام تحصیلات حوزوی به تبلیغ و وعظ مشغول شد و در سال 1340 از طرف امام خمینی جهت ارشاد و تبلیغ مردم لرستان عازم خرمآباد گردید.
با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی فعالیتهای ضدحکومتی خود را آغاز کرد و با تبعید امام به عراق چند مرتبه مخفیانه و به صورت قاچاقی به عراق رفت و با امام دیدار کرد و پس از بازگشت به مبارزات خود تداوم داد. به همین علت چند مرتبه دستگیر و روانهی زندان شد و یک مرتبه نیز به سیرجان تبعید گردید. با ادامهی فعالیت در سیرجان طبق حکم کمیسیون اجتماعی در تاریخ 4 /2 /1357 به تبعید در سقز کردستان محکوم شد و در آنجا تحت کنترل ماموران ساواک قرار گرفت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از طرف مردم خراسان به نمایندگی در مجلس خبرگان قانون اساسی برگزیده شد و عضو گروه هفتم (اقتصادی و امور مالی) بود. شیخ علی تهرانی در سال 1358 خواستار محاکمهی علنی عباس امیرانتظام چهره وابسته به سیاست امریکا شد و رهبران انقلاب را متهم به ارتباط با امیرانتظام نمود. در ادامهی انتقادات خود، عملکرد و سیاستهای شورای انقلاب را سر در گم دانست و خواستار تشکیل دولت مستقل در کشور گردید. به همین منظور با انتقاد از رهبر انقلاب اسلامی، دانشجویان پیرو خط امام را به خاطر تصرف لانهی جاسوسی آمریکا مورد حمله قرار داد. دشمنی با حزب مؤسسان جمهوری اسلامی یکی از رویکردهای وی بود. دشمنی وی با مسئولین نظام وقتی به اوج رسید که آیتالله خامنهای از سوی امام خمینی به عنوان امام جمعهی تهران منصوب شد. وی این اقدام امام را برنتافت و حملات شدیداللحنی را علیه شهید آیتالله سیدمحمد بهشتی و آیتالله خامنهای آغاز کرد. شیخ علی آقای تهرانی به دلیل بیماری خودبزرگبینی، خود را برای همهی امور شایسته میدید و دیگران را فاقد شایستگی میشمرد. پس از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران مواضع مخالف جمهوری اسلامی را اتخاذ کرد و در اوج حملات عراق، با سخنرانیهای غیرمسئولانهی خود به تضعیف شخصیتهای انقلابی پرداخت. او ابتدا سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را ناآگاه به مسائل اسلامی میدانست و سپس به صورت غیرمنتظره به حمایت از آنان میپرداخت. اقدامی دیگر طی نامهای سرگشاده به آیتالله شیخ ابوالقاسم خزعلی ضمن حمله به او از مواضع مجاهدین خلق حمایت کرد. بدین ترتیب در سال 1360 ناچار دستگاه قضایی کشور وی را فاقد صلاحیتهای لازم برای تصدی مسئولیتهای کشوری و دینی اعلام کرد. در نتیجه در همین سال او با انتشار اعلامیهای به رهبران و مواضع حزب جمهوری اسلامی حمله کرد. در ادامهی این فعالیتها به اتهام حرکتهای ضدانقلابی و حمایت از منافقین به حکم دادگاه انقلاب اسلامی مشهد دستگیر و چند ماه بعد آزاد شد. در سال 1363 از مشهد خارج شد و خود را به عراق رساند و به محض ورود تقاضای پناهندگی سیاسی نمود که مورد پذیرش رژیم بعثی عراق واقع شد. پس از استقرار به عنوان سخنگوی رژیم عراق، تبلیغات علیه جمهوری اسلامی و مسئولین نظام را در رادیو تلویزیون عراق شروع کرد. شیخ علی تهرانی مهمان ویژه صدام حسین بود و در باغی بزرگ در بغداد در رفاه کامل به سر میبرد.
شیخ علی تهرانی به مدت پنج سال در عراق سکونت داشت و پس از پذیرش قطعنامهی 598 سازمان ملل متحد از سوی ایران و برقراری آتشبس، از عراق اخراج شد و دادگاه ویژه وی را به اتهام همکاری با دشمن در زمان جنگ، صدور فتوا علیه نیروهای انقلابی، تحریک ارتش عراق به کشتار مردم ایران محاکمه و وی را محارب تشخیص داد، اما با توجه به اینکه شخصاً خود را تسلیم نیروهای نظامی ایران کرده بود با تخفیف به بیست سال حبس خارج از محل سکونتش محکوم کرد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان کرمان، کتاب 4 صفحه 214