صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : حزب مردم

تاریخ سند: 2 دی 1342


موضوع : حزب مردم


متن سند:

شماره : 300 ـ 793/ ن حزب مردم برای آن که اعضای آن تکلیف خود را در قبال حزب روشن کنند دست به انتشار اعلامیه ای زده و خاطر نشان ساخته است که چنانچه تا هفته آینده از حزب ایران نوین کناره گیری نکنند از حزب مردم مستعفی شناخته خواهند شد و پیش بینی می گردد که هیچ یک از اعضای حزب مردم که به عضویت حزب ایران نوین در آمده اند با وجود اعلامیه شدید حزب مردم از حزب ایران نوین کناره گیری نخواهند کرد زیرا در محافل سیاسی شهرت دارد که حسنعلی منصور1 دبیر کل حزب ایران نوین2 دولت آینده را تشکیل خواهد داد و حال آن که در ناصیه پروفسور عدل دبیر کل حزب مردم به هیچ وجه شانس نخست وزیری خوانده نمی شود.
همین اشکال بزرگ این فکر را در میان سردمداران فعلی حزب مردم ایجاد کرده که با یکی از شخصیت های موثر و در عین حال خوشنام وارد مذاکره شوند و از او بخواهند که رهبری سیاسی حزب مردم را به عهده بگیرد و فعلاً نظر اغلب آن ها متوجه مهندس شریف امامی است و در حال حاضر دکتر فرود برادر سناتور فرود و عضو هیات بازرسی حزب مردم و دوستانش می کوشند که زمینه این مذاکره را فراهم سازند.
به طور کلی می توان گفت که حزب مردم پس از رفتن علم از حزب عده زیادی از اعضای خود را از دست داده و بقیه اعضا منتظرند که از طرف مقامات بالا به طور خصوصی یا علنی تذکر داده شود که برای احزاب دیگر هم امکان فعالیت وجود دارد و بر خلاف آنچه که شهرت داده شده نظر این نیست که فقط یک حزب در کشور وجود داشته باشد.
فعلاً در پرونده حزب مردم بایگانی شود.
7 /10 /42

توضیحات سند:

1ـ حسنعلی منصور در اردیبهشت 1302 در تهران بدنیا آمد.
پدر او رجبعلی منصور (منصور الملک) از اعضا اولیه لژ بیداری ایرانیان بود که در دوران رضاشاه سالیان مدید در مشاغل حساس جای داشت و در آخرین ماههای سلطنت او به صدارت رسید و در دوران محمدرضا شاه پهلوی نیز مجددا در راس دولت قرار گرفت.
ارتشبد فردوست می نویسد: «علی منصور از ماموران انگلیسی بود.
پسرش حسنعلی منصور مانند پدر پرورش یافته انگلیسی ها بود ولی از آن گروه بود که به آمریکائی ها وصل شدند.
او چه در اصل چهار و چه بعدها که نخست وزیر شد از طرف آمریکا به شدت تقویت می شد».
و مادرش یکی از دختران ظهیرالملک رئیس بود.
وی در سال 1321 از دبیرستان فیروزبهرام دیپلم و در 1324 از دانشکده حقوق در رشته سیاسی لیسانس گرفت.
در همان سال به استخدام وزارت خارجه درآمد.
چندی در تهران و مدتی در اروپا به کارهای کوچکی در وزارت خارجه اشتغال داشت و یک بار به جرم قاچاق مواد مخدر تحت تعقیب پلیس فرانسه قرار گرفت و موضوع در مطبوعات ایران منعکس گردید.
در سال 1329 محسن رئیس (دایی منصور) وزیر امور خارجه وقت او را به ریاست دفتر خود برگزید و طی این سالها چند بار به سمت رئیس دفتر نخست وزیر در دوران صدارت حسین علاء (نوبت دوم) برگزیده شد.
منصور از مهره هایی بود که توسط انگلیسی ها به آمریکا معرفی شد و لذا حمایت هر دو قدرت را به حد کافی پشت سر داشت وی برنامه های مهمی به سود غرب داشت که یکی از آنها کاپیتولاسیون بود که با مقاومت جدی امام خمینی مواجه شد.
مخالفتهای ایشان با نفوذ آمریکا و غرب و اقدامات محمدرضا در دوران دولت منصور شدت گرفت و بالاخره به تبعید ایشان به ترکیه (13 آبان 1343) منجر گردید.
ساواک در تاریخ 19 /4 /1337 که حسنعلی منصور در دولت منوچهر اقبال معاونت نخست وزیری را عهده دار بود بیوگرافی او را چنین ثبت کرده است : بسیار خوشگل، صورتی سفید، چشمانی میشی و خیلی قشنگ، قدی متوسط، خوش قامت، پدرش بی اندازه متمول که حدود 50 میلیون تومان ثروت دارد.
دارای لیسانس از دانشکده حقوق تهران رشته سیاسی در سال 1324 می باشد، فرانسه خوب می داند و به انگلیسی به اندازه رفع احتیاج آشنائی دارد.
وی تمام روزنامه ها و مجلات عادی و تا اندازه ای کتب اقتصادی را مطالعه می کند، به زن و مقام علاقمند است.
تحصیلات متوسطه را در دبیرستان ایرانشهر گذرانده، لیاقت و شایستگی ندارد، حتی به علت ترقی بی جهتی که نموده (بعلت نفوذ پدرش و اینکه دکتر اقبال چون به پدر او مدیون بود او را به این سمت منصوب کرد) مورد تنفر قاطبه جوانان قرار گرفت.
ابتدا در وزارت امور خارجه در لندن بود بعد منشی وزیر خارجه و سپس رئیس اداره چهارم سیاسی شد.
به علت نفوذ پدر نشان تاج دریافت نمود.
عضو جمعیت یاران دبیرستانی بوده، متواضع ولی بی شخصیت است، افکار عالی به هیچ وجه ندارد و تمام ترقی او روی نفوذ پدرش می باشد.
کم مغز، بی تجربه و عزیز بی جهت است.
مشارالیه در اردیبهشت سال 1340 زمانی که نماینده مجلس بوده است کانون مترقی را متشکل از عده ای روشنفکران و کارشناسان مسائل اجتماعی تشکیل می دهد که تعداد کثیری از اعضای آن در انتخابات مجلس شورای ملی (تابستان 1342) به نمایندگی مجلس انتخاب می گردند.
این نمایندگان به رهبری حسنعلی منصور بدوا به تاسیس حزب ایران نوین (آذر 1342) اقدام کرده و چون در مجلس شورای ملی اکثریت داشتند در اسفند 1342 به فرمان ملوکانه حزب ایران نوین مامور تشکیل دولت حزبی می گردد و بدین ترتیب بر اساس یک سناریوی از پیش پرداخت شده اپوزیسیون آمریکائی در مجلس به اکثریت رسید و به عنوان حزب اکثریت تجدید سازمان یافته و دولت را در دست گرفت.
اسناد نشان می دهد که رئیس سیا در ایران «گراتیان یاتسویچ» که در خانه منصور مستاجر بود صراحتا نخست وزیری او را بشارت می داده است.
و بدینسان بود که حسنعلی منصور آمریکائی پسر رجبعلی منصور انگلیسی دومین نخست وزیر عصر انقلاب سفید شد و تصویب کاپیتولاسیون یعنی ننگین ترین صفحه تاریخ پهلوی توسط او انجام شد که خشم مردمی را که در محاسبات سیاسی قدرتهای سلطه گر هیچگاه به حساب نیامده و نمی آیند، برانگیخت و امام خمینی (ره) مرجعی آزاده عصاره و فریادگر این پرخاش شد.
حسنعلی منصور 3 ماه بعد از تبعید امام (ره) روز اول بهمن 1343 توسط محمد بخارائی ترور و معدوم گردید.
عضویت وی در فراماسونری نیز محرز گردیده.
طبق گزارش ساواک نام وی در لیست اعضا «لژ پهلوی» دیده می شود و نیز طبق گزارش ساواک خوزستان مورخ 7 /12 /1339 نام حسنعلی منصور در زمره اعضای «لژ همایون» و تاریخ و ورود او را 11 /3 /1333 ذکر می کند.
سند دیگری فرم پذیرش حسنعلی منصور به باشگاه بین المللی لاینز در تاریخ6 /6 /1341 و با معرفی دکتر علی معارفی را نشان می دهد.
یاران امام به روایت اسناد ساواک، شهید اندرزگو، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1377، ص 4 ـ 2 ن.
ن ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج 2ـ مؤسسه اطلاعات ـ 1374 ـ ص 365ـ355 2ـ حزب ایران نوین در اواخر آذر ماه سال 1342، حسنعلی منصور تشکیل حزب جدیدی را به نام ایران نوین اعلام کرد و عده ای از مقامات دولتی و نمایندگان مجلس را به عنوان اعضای حزب معرفی نمود.
قائم مقام حزب، امیرعباس هویدا عضو هیئت مدیره شرکت ملی نفت بود که بعدا جای خود را به عطاءاله خسروانی وزیرکار کابینه علم داد.
اکثریت نمایندگان مجلس نیز با اشاره شاه به حزب جدیدالتأسیس پیوستند و منصور در مصاحبه ای (با محمود طلوعی) اواخر بهمن ماه 1342 رسما آمادگی خود را برای احراز نخست وزیری اعلام داشت بعد از منصور نوبت هویدا رسید.
در اوایل حکومت هویدا، خسروانی از هویدا تمکین نمی کرد و هویدا نه تنها بر هیئت دولت بلکه بر حزب اکثریت هم تسلط نداشت هویدا سرانجام با تمهید مقدماتی توانست موقعیت خسروانی را متزلزل کند و کاندیدای مورد نظر خود، دکتر منوچهر کلالی را به مقام دبیر کلی حزب تعیین نماید.
کلالی حزب ایران نوین را به صورت احزاب چپ به تشکیلات منظمی تبدیل کرد و شعباتی در سراسر کشور ایجاد کرد.
تشکیل یک کنفرانس بزرگ حزبی در آذربایجان که ضمن استقبالی شاهانه از کلالی به عمل آمد به برکناری وی از دبیرکلی حزب انجامید.
خود هویدا بعد از برکناری کلالی، دبیرکلی حزب ایران نوین را به عهده گرفت تا، با تشکیل یک کنگره بزرگ حزبی در دیماه سال 1353 و دعوت از نمایندگان احزاب بزرگ جهان به این کنگره به اجرای نقشه ای که علم برای نابود ساختن حزب ایران نوین کشیده بود کمک کند.
در این کنگره هویدا که دهمین سال نخست وزیری خود را به پایان رسانده بود و تصور می کرد جای پایش محکم شده است، مغرورانه گفت که در انتخابات آینده حتی یکی از کاندیداهای حزب رقیب (حزب مردم) را هم به مجلس راه نخواهیم داد.
نمایندگان حزب مردم در مجلس که همه از عوامل علم بودند شکایت نزد او بردند و علم سرانجام زهر خود را ریخت و فکر تشکیل حزب واحد رستاخیز را نخستین بار او به شاه تلقین نمود.
شاه کمتر از دو ماه پس از تشکیل کنگره بزرگ حزب ایران نوین در استادیوم سرپوشیده آریامهر (آزادی فعلی) تصمیم خود را درباره انحلال احزاب ایران نوین، مردم و پان ایرانیست و تشکیل حزب واحد رستاخیز اعلام داشت.
بازیگران عصر پهلوی، محمود طلوعی، ج 1، ص 20 ـ 519.
خوانندگان گرامی جهت اطلاع از واقعیات حزب ایران نوین می توانند با مراجعه به کتاب «حزب ایران نوین به روایت اسناد» که در پنج جلد توسط مرکز بررسی اسناد تاریخی انتشار یافته مراجعه فرمایند.

منبع:

کتاب حزب مردم به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 301

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.