تاریخ سند: 19 دی 1356
موضوع : مذاکرات نراقی با داریوش فروهر
متن سند:
به : 312
از : 20 ه 12 شماره : 2509 /20 ه 12
نراقی1 ضمن تماس با داریوش فروهر2 اظهار داشت شما جریانات اخیر را
دیده اید.
فروهر جواب داد بلی ما که هیچوقت امیدی به کسی نداشتیم.
ضمنا شما
اعلامیه پنجم دیماه اتحاد نیروها را دیدید.
نراقی جواب داد خیر.
فروهر
گفت امروز برای شما می فرستم برای اینکه در آنجا مفصلاً موضع ما در مقابل هر
نیروی خارجی روشن شده.
نراقی گفت یک مطلبی بود که خبرگزاریها دیروز
منتشر کردند که در آن جبهه ملی اعلامیه ای چاپ کرده که در آن شدیدا از آمریکا
انتقاد شده است.
فروهر گفت این اعلامیه را حتما سازمان امنیت داده مثل بقیه کارهایش.
نراقی
پرسید اسم آن اعلامیه چیست.
فروهر جواب داد نمی دانم ولی خبرنگاران آمدند
و اعلامیه جبهه ملی را به آنها دادم و همین امروز یک نسخه از آن را برای شما
می فرستم ولی قبل از آنکه به دست شما برسد لازم است چند سطری از آن را
برای شما بخوانم.
به هر حال تمام این جریانات اخیر را سازمان امنیت به راه
می اندازد و گماشتگان همین کانون اخلالگری بودند که جلسه های سخنرانی
شاعران و نویسندگان را به هم زدند، فاجعه عید قربان را به وجود آوردند،
دانشگاهها و مدرسه های عالی کشور را به مرکز توطئه ضد دانشجویی بدل کردند
و اجتماعات توطئه ضد دانشجویی بدل کردند و اجتماعات مذهبی را با خشونت
هر چه بیشتر پراکنده ساختند و آن وقت نتیجه گرفته شده که شکستن شیشه های
بانکها و در و پنجره مغازه ها، هجوم به بنگاههای دولتی و خصوصی، تظاهرهای
ساختگی به سود یک کشور خارجی را به زیان یک کشور خارجی دیگر که با
بزرگ نمایی های خاص که برای آنها خبر نشر داده می شود[؟] و همه از
شاهکارهای این سازمان ضد امنیتی است.
دستگاه استبداد این آشوبگری ها و
بی نظمی ها را به راه می اندازد و به یاری وسیله های تبلیغات گسترده ای که در
اختیار دارد انجام آن را به دسته هایی از مردم نسبت می دهد تا لزوم بقای خود و
ادعای کثیف عدم آمادگی ایرانیان برای برقراری نظام مردم سالاری را توجیه
کند و سپس با دست باز به تصفیه مبارزان بپردازد.
و اضافه شده اتحاد نیروهای جبهه ملی که آزادی و استقلال کامل کشور را
خواستار می باشد در این موقع خطیر با صراحت کامل اعلام می دارد که مردم
ایران برای باز گرداندن حقوق و آزادی های فردی و اجتماعی خود به یک مبارزه
قانونی آشکار و به دور از هرگونه بی نظمی و اغتشاش دست زدند و ضمن احترام
به حق حاکمیت همه ملتها به هیچیک از دسته بندی های قدرت های بزرگ
گرایشی ندارند و در حالیکه زیر بار هیچ نوع سلطه بیگانه نمی روند می خواهند
که با همه کشورها رابطه دوستانه و همکاریهای سالم سیاسی، اجتماعی و
اقتصادی داشته باشند و اگر این جمله تعبیر به ضد امریکایی شده نمی دانم و حال
اعلامیه ما این است که روز پنجم دیماه منتشر شده و پیش بینی گردیده بود که
ممکن است تظاهراتی به راه اندازند ولی این تظاهرات را خود دستگاه راه
می اندازد.
نراقی پرسید تظاهرات روبه روی سفارت امریکا.
فروهر جواب داد تظاهراتی که
روبه روی سفارت امریکا؟ انجام گرفت نمی دانم و نمی توانم بگویم که دستگاه راه
انداخته بود ولی شعارهایی که داده شد نمی دانم دیده اید یا خبرش را در روزنامه
خوانده اید؟ نراقی گفت خیر.
فروهر گفت حدود 200 الی 250 نفر از پل چوبی
راه افتادند به طور خیلی منظم با پلاکاردهایی که به زبان انگلیسی روی آنها
نوشته شده بود.
آزادی زندانیان سیاسی و بازگشت خمینی به ایران داده شده و
هیچ نوع شعاری به نفع و ضرر امریکا و یا شخص معینی داده نشده.
نراقی پرسید
به نظر شما این کار را چه کسانی کرده اند.
فروهر جواب داد شاید دانشجویان
مذهبی مبادرت به این کار کرده باشند.
نراقی سؤال کرد نامه شاملو3 چه بوده.
فروهر گفت یک مشت کلمات بیهوده و
مزخرف که وی نوشته و اسم شما را هم برده فتوکپی آن را هم برای شما می فرستم
و به اصطلاح خواسته جواب یارشاطر4 را داده باشد و از این حرفها، ولی به طور
کلی بنده شخصا برای اینها ارزش قائل نیستم.
نراقی گفت این موجود آن قدر
کثیف است که حساب ندارد.
فروهر اضافه کرد اینها افرادی هستند که وقتی اینجا
هستند تضرع و زاری و درماندگی می کنند ولی وقتی که می روند دهنشان باز
می شود.
نراقی گفت زمانی که اینجا بودند سه بار علیاحضرت به من گفتند که به
این شخص کمک شود ولی بنده گفتم که این آدم خوبی نیست.
فروهر گفت بله این
نامه ای بود که به نام آقای یارشاطر نوشته شده ولی در نامه اسم شما هم ذکر
گردیده.
نراقی گفت علیاحضرت گفتند که این شخص را برای دانشگاه بوعلی
بپذیرید و با وی 16 هزار تومان قرار داد ببندید
اما اعلیحضرت فرمودند [مگر] آدم قحطی است؟ فروهرگفت در این مورد که
ایشان درست گفتند اگر این افراد در کرسی آقای باهری و رسول پرویزی قرار
گیرند، نورچشمی هستند ولی به نظر من این قبیل افراد چه در این کرسی و چه در
کرسی های دیگر ارزشی ندارند.
این نراقی پرسید یکی از حرفهایی که من در طول این دو سال زده ام نمی دانم
خوانده اید یا خیر از جمله نقش مارکسیستها در دستگاه.
فروهر جواب داد خیر
فقط دو تا سخنرانی دیده ام که یکی را امیرهوشنگ سپهر کرده که در آن اضافه
کرده چرا نظام شاهنشاهی را فقط کمونیستهای از قبله گاه برگشته سر در
می آورند و ما سردر نمی آوریم و دیگری هم نظیر همان بود منتهی بدون امضاء.
نراقی گفت واقعا آن احساسی را که من در شاملو در کشور امریکا می بینم عین
احساس باهری می باشد منتهی باهری نمی تواند چیزی بگوید ولی خوشحال
می شود که شاملو به من بد می گوید.
فروهر گفت باور کنید بیشتر دوستان ما
می فهمند ولی آنجا کسی نمی فهمد.
نراقی گفت نمی خواهند بفهمند برای اینکه
کسانی هستند که در آنجا کارتها را مخلوط می کنند ولی به هر حال حزب با
وجود آقای باهری تکمیل می شود.
فروهر جواب داد انشاءاله ولی از قدیم
گفته اند کسی که به مادرش نظر بد داشته باشد وای به حال دیگران.
نظریه یکشنبه : خبر قابل بررسی و درخور اهمیت می باشد و ادامه مراقبت
اطلاعات جدیدی را در مورد ارسال نامه شاملو روشن خواهد نمود.
نظریه سه شنبه : 1ـ نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
2ـ نراقی به احتمال بسیار
قوی احسان اله نراقی استاد دانشگاه در رشته جامعه شناسی می باشد و رابطه
نامبرده با داریوش فروهر حائز اهمیت بوده و در خور بررسی کامل می باشد.
از
طرفی نزدیکی احسان اله نراقی به مقامات عالیه مملکتی و ارتباط وی با فروهر
موجب می شود که اطلاعات قابل بهره برداری از مسایل مختلف مملکتی که
نراقی در جریان قرار می گیرد در اختیار فروهر بگذارد.
ادامه مراقبت وضعیت
نامبردگان را روشن تر خواهد نمود.
نظریه چهارشنبه : نظریه سه شنبه مورد تأیید است.
توضیحات سند:
1ـ احسان نراقی فرزند حسن ـ
متولد 1305 کاشان.
نامبرده در
سال 1326 جهت ادامه تحصیل
به سوئیس عزیمت و در دانشگاه
ژنو که وابسته به کمونیستهای
یهودی بوده، در رشته علوم
اجتماعی به تحصیل پرداخت و
در مدت تحصیل و اقامت در
سوئیس به عنوان یکی از عناصر
فعال در فعالیتهای کمونیستی
شهرت یافت.
وی در سال
1328 در فستیوال جوانان
کمونیست در بوداپست شرکت
نموده و در سال 1330 نیز
ریاست هیئت ایرانی
شرکت کننده در برلین شرقی را
به عهده داشت.
او پس از
فراغت از تحصیل، به عنوان
کارشناس خاورمیانه و ایران در
یونسکو مشغول کار شد و ضمن
اعلام انزجار از نظرات و عقاید
توده ای و کمونیستی خود، اعلام
نمود که ترویج مرام کمونیستی
در ایران ممکن نیست و بهترین
حکومت در ایران مشروطه
سلطنتی است.
نراقی پس از مراجعت و اقامت
در کشور به تناوب در اداره
آمار عمومی، شورای عالی
فرهنگی، موسسه مطالعات و
تحقیقات اجتماعی، دانشسرای
عالی، شورای عالی اقتصاد ـ
کمیته عالی انقلاب اداری
اشتغال داشته و نیز عضو انجمن
بین المللی جامعه شناسی و
انجمن بین المللی مطالعات
علمی در ایران بوده و همچنین
در سال 1344 در ساواک به
تدریس اشتغال داشته است.
او همچنین در داخل کشور با
اعضاء، حزب ملت ایران و در
خارج با عناصر جبهه ملی سوم
مرتبط بوده است.
ساواک در
سال 1352 به نصیری چنین
نوشته است : نامبرده فردی است
شهرت طلب که دارای زیربنای
فکری متمایل به چپ بوده و
احتمالاً از طرف یکی از
کشورهای غربی تقویت و مورد
استفاده واقع می شود و تلاش
دارد برای بدست آوردن مشاغل
بهتر در آینده خود را به مقامات
مؤثر کشور نزدیک کند، و ادامه
داده که تمجید از نامبرده زیانی
نخواهد داشت و می تواند
بلندگوی تبلیغاتی موافق باشد.
نراقی در آبان سال 1357 طی
ملاقات با مقدم، رئیس ساواک
پیرامون دستگاه تبلیغاتی کشور
گفتگو کرده است.
نامبرده پس از
پیروزی انقلاب اسلامی دستگیر
و پس از دو سال از زندان آزاد
شد و به خارج از کشور رفت.
نامبرده هم اکنون در سازمان
فرهنگی یونسکو وابسته به
سازمان ملل متحد به کار اشتغال
دارد.
(اسناد ساواک، پرونده های
انفرادی)
2ـ داریوش فروهر در سال
1307 در اصفهان به دنیا آمد.
مبارزات سیاسی اش را از سال
1322 در دبیرستان آغاز کرد و
در سال 1327 هنگام تحصیل
در دانشکده حقوق به «حزب»
که هسته بنیادی یک گروه
سیاسی و ملت گرا و مبارز بود
پیوست و در سال 1328 به
هنگام بنیانگذاری جبهه ملی
ایران، همراه با دانشجویان
دیگر، به یاری دکتر مصدق
شتافت و در دوره 16 مجلس
شورای ملی در موفقیت دکتر
مصدق به او کمکهای شایانی
کرد.
در سال 1329 برای
نخستین بار زندانی شد و در
زمان حکومت رزم آرا بخاطر
مبارزات ملی شدن صنعت
نفت در دانشگاه، بار دیگر
زندانی گردید.
در سال 1330
«مکتب» به «حزب ملت ایران»
تبدیل شد و فروهر در دیماه
همان سال به دبیری این حزب
انتخاب شد.
وی در 29 خرداد
1331، سالروز خلع ید
استعمارگران، برای سومین بار
بازداشت شد و در 30 تیر همان
سال، فروهر مبارزات خونین
یارانش را در میدان بهارستان
رهبری کرد.
پس از 28 مرداد
1332 فروهر به مبارزات
پنهانی ادامه داد و مردم را به
مقاومت علیه کودتاچیان دعوت
کرد و سرانجام در دی ماه همان
سال دستگیر شده و به جزیره
قشم تبعید گشت.
در 30 تیر
1339 در حالی که در زندان به
سر می برد، به عضویت شورای
مرکزی جبهه ملی دوم برگزیده
شد.
فروهر از اندک شمار رهبران
جبهه ملی بود که از دوران
زندان، قیام 15 خرداد را نقطه
عطف و دگرگون ساز در
پیکارهای ملت ایران اعلام کرد.
وی در سال 1343 بار دیگر به
همراه گروهی از یارانش به
زندان افتاد و به 3 سال زندان
محکوم گشت.
وی در سال 45
از زندان آزاد شد و در سال 49
نیز بدون محاکمه به 3 سال
زندان محکوم گشت.
در 26 دی
ماه سال 57 به کوشش او و
یارانش، «اتحادیه نیروهای
جبهه ملی» تشکیل شد.
در سال
57 (26 دی ماه 57) همراه با دکتر
سنجابی که از دیدار با امام باز
گشته بود، برای بیست و ششمین
بار زندانی شد و پس از آزادی به
پاریس رفت و پس از 18 روز
همراه امام به ایران باز گشت.
و در
دولت موقت به سمت وزیر کار
انتخاب شد.
وی در سال 58
نماینده منتخب حزب ملت ایران
برای ریاست جمهوری ایران
شد.
سرانجام داریوش فروهر در
تاریخ 30 آبان 1377 در منزل
مسکونی خود در تهران به همراه
همسرش به شکل فجیع به قتل
رسید.
3ـ احمد شاملو در سال 1304 ه
ش در تهران بدنیا آمد.
وی از
سال 1326 با چاپ مجموعه ای
شعر تحت عنوان «آهنگ های
فراموش شده» پا به عرصه شعر
و ادب گذارد.
لیکن این
مجموعه چندان مورد استقبال
واقع نشده و بعدها هم به
فراموشی سپرده شد.
اما کتاب
«هوای تازه» که جستجو و
تمرین موفقی بود، شاملو را به
عنوان شاعری خوش سبک و
موجبات شهرت و معروفیت وی
را فراهم کرد.
شاملو بیش از هر
چند از شعر غرب متأثر بود، هر
چند از نیمایوشیج نیز تأثیر
پذیرفته، اما بلاشک نمی توان
آن را پیرو نیما دانست.
شاملو سه بار ازدواج کرد و
آخرینش با زنی بود به نام
«آیدا» که نام دو کتاب خود را از
او وام گرفت.
شاملو ضمنا به
عنوان یک مطبوعاتی سالها
سردبیری چند نشریه از جمله
«ایرانشهر» را به عهده داشت.
برخی از آثار وی عبارتند از :
باغ آئینه ـ آیدا در آئینه ـ آیدا،
درخت و خنجر خاطره ـ ققنوس
در باران ـ پابرهنه ها ـ غزل
غزل های سلیمان و...
»
(اسناد ساواک، پرونده های
انفرادی)
4ـ احسان یارشاطر در سال
1299 ه ش در خانواده ای
بهایی در همدان متولد شد.
وی
پس از تحصیلات مقدماتی
در همدان و کرمانشاه دوره
متوسطه را در دبیرستانهای
تربیت و شرق به پایان رساند و
دیپلم گرفت.
نامبرده سپس به
دانشسرای مقدماتی راه یافت و
در سال 1320 در رشته ادبیات
لیسانس و در سال 1326 دکتری
گرفت و به عنوان دانشیار در
دانشکده معقول و منقول به
تدریس پرداخت و از طرف
وزارت فرهنگ و هنر چندین
بورسیه تحقیقی و علمی از جمله
دانشگاه کلمبیا دریافت کرد.
احسان یارشاطر با همکاری
چندتن از دوستانش از جمله
تقی زاده و ادوارد ژوزف و
کمک امریکاییها بنگاه نشر
ترجمه را راه اندازی کرد و در
سال 1339 وی جانشین ابراهیم
پورداوود کرسی استادی
زبانهای فارسی باستان و
اوستایی در دانشگاه تهران شدو
وی پس از تأسیس کانون
پرورش فکری کودکان و
نوجوانان در سال 1344 به
عضویت هیأت امناء و هیأت
مدیره درآمد.
نامبرده عضو
کمیته صهیونیستی بیت المقدس
بود که رسالت آن تحقیق و
بررسی سوابق تاریخی و تجدید
بنای معبد اورشلیم از زمان
کوروش ذکر شده است.
احسان یارشاطر با دربار پهلوی
رابطه ای نزدیک داشت و
امکانات گوناگونی از طرف
دفتر فرح و نخست وزیری
دریافت کرد.
وی در تشکیلات
فراماسونری نیز عضو لژ مهر
بود.
(اسناد ساواک ـ پرونده
انفرادی)
منبع:
کتاب
محمد باهری به روایت اسناد ساواک صفحه 237