تاریخ سند: 20 تیر 1354
موضوع: عوامل کمیته مرکزی حزب منحله توده عطف: 5205/331- 9/9/53
متن سند:
از: آمیب
به: بریستول/ 331 شماره: 1703
بقیه اطلاعات خواسته شده در مورد شش نفر از سوژههای مذکور در نامه معطوفی به شرح زیر اعلام و اضافه میگردد بقیه موارد جداگانه و به تدریج گزارش شده است.
1- احسان طبری- او از سال 1314 که دیپلم دبیرستان را گرفت به گروه دانشجویان حزب کمونیست (53 نفر) پیوست و با دکتر تقی ارانی رفت و آمد داشت.
او جزو گروه انور خامهای بود ولی این گروه فعالیت چندانی نداشت.
وی در سال 1316 همراه گروه 53 نفر بازداشت گردید و در بازجوئیها به علت ضعف نفس اظهارات نادرست و خلاف واقع بسیار کرده به طوری که افرادی را حزبی معرفی میکرد که هیچگونه ارتباطی با حزب نداشتند.
کما اینکه شهربانی نیز پی به بیاساس بودن این اظهارات برده و از بازداشت بسیاری از آنان خودداری کرده وی در دادگاه به چهار سال زندان محکوم شد که پس از چهار سال نیز به اراک تبعید گردید و پس از شهریور 20 که حزب منحله توده تشکیل شد به تهران آمد و عضو حزب گردید که بعدها عضو کمیته مرکزی نیز گردید.
او در تهران با دوشیزه آذر که اکنون همسر اوست ازدواج کرده و از او دو دختر به نامهای آذین و روشنک و یک پسر به نام کارن دارد.
هنگامی که حزب منحله توده غیر قانونی اعلام شد وی از راه غیر مجاز ترکمنستان به شوروی آمد ابتدا به تاجیکستان و سپس به مسکو رفت.
در مسکو در اداره رادیو مسکو در بخش فارسی و اداره ترجمه زبانهای خارجی در بخش فارسی زبان کار میکرد و مدرسه عالی حزب را نیز تمام کرده و به گروه کامبخش گروید و در پلنوم چهارم به یاری وی به عضویت هیئت اجرائیه درآمد.
هنگامی که کمیته مرکزی به لایپزیک انتقال داده شد با خانواده خود به لایپزیک رفت و در دبیرخانه حزب کار میکرد.
مدتی است پسرش کارن به برلین غربی آمده است.
وی از نظر اطلاعات عمومی مارکسیستی غنی و شخص اهل کتاب است ولی عمق فلسفه را درک نکرده است.
فاقد ابتکار و شخصی ترسو و ضعیف النفس است و در مسائل حزبی نیز هیچگاه روش مشخص و یکنواختی نداشته است.
2- محمود بقراطی- وی اهل رشت میباشد و حدود شش یا هفت کلاس در رشت و تهران درس خوانده در سالهای 1309 و 1310 از طرف عمال شوروی برای آموزش در مدرسه کوتف به شوروی اعزام شده و پس از تشکیل حزب کمونیست به وسیله کامبخش در ایران وی نیز نزد کامبخش فرستاده شده و بدین طریق جزو گروه 53 نفر و در سال 1316 با آن گروه زندانی و در دادگاه به 10 سال زندان محکوم گردید.
در سال 1320 از زندان آزاد و از همان زمان به حزب منحله توده پیوست و در خراسان و تهران و اصفهان به کارهای حزبی پرداخت سپس به عضویت کمیته حزب درآمد و جزو دنبالهروهای رادمنش بود پس از غیرقانونی اعلام شدن حزب به شوروی گریخت در مسکو مدرسه عالی حزبی را دید و پس از انتقال کمیته مرکزی به لایپزیک او را نماینده حزب در مسکو منصوب نمودند وتاسال 1349 دراین سمت بود ولی در این موقعیت به علت اختلافات بین دارو دسته غلام یحیی و کامبخش با دکتر رادمنش او را از این پست کنار گذاردند و به جای او احمد علی رصدی منصوب گردید.
بقراطی اکنون عضو کمیته حزب است و در مسکو حقوق بازنشستگی از کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی دریافت مینماید وی از آن جهت که فردی مطیع و بیچون و چرا است مورد محبت روسها میباشد.
3- بهرام دانش- وی سروان سابق پیاده و در دانشکده افسری وسیله کامبخش به سازمان حزب منحله توده پیوسته وی سپس یکی از افراد فعال سازمان افسری شده و در بیشتر مسائل رابط کامبخش با سازمان و دیگر افسران بوده است و فرار و یاغیگری افسران لشگر خراسان باغوا و دسیسه او انجام گرفت پس از غائله آذربایجان وی نیز به اتفاق همسرش عفت دانش به شوروی آمد مدرسه حزب را در باکو گذراند و سپس درآکادمی علوم باکو در بخش شرق شناسی کار میکرد.
او چون جسته گریخته بدگوئیهائی در شوروی کرده بوده مدتی مورد بیمهری سازمان امنیت آذربایجان بود ولی کامبخش که در آن موقع پنهانی در باکو زندگی میکرد از جهانشاهلو میخواست که به دانش کمک و کارهای بیشتری به وی ارجاع نماید ولی این امر با مخالفت سازمان امنیت روبرو میشد.
تا این که کامبخش پس از رفتن به مسکو او را نیز به مسکو برد و از آنجا به چین روانه ساخت.
وی در دستگاه رادیو پکن در شعبه زبان فارسی با احمد علی رصدی افسر سابق توپخانه و عنایت رضا ستوان 2 سابق هوائی و خلعت بری سروان سابق توپخانه به کار مشغول شد و پس آن که اختلافات چین و شوروی آغاز شد او که منتظر فرصت بود خود را سخت طرفدار شوروی نشان داد تا جائی که از خواندن مقالات ضدشوروی در رادیو پکن خودداری کرده و بدین ترتیب گذشته خود را قدری جبران کرده و هنگامی که کامبخش آنها را به شوروی بازگرداند مورد مهر روسها قرار گرفت و به پیشنهاد کامبخش به بلغارستان برای رادیو پیک ایران فرستاده شد که از افراد فعال آن دستگاه میباشد.
4- فرج اله میزانی- وی فارغ التحصیل دانشکده فنی دانشگاه تهران بوده که به حزب منحله توده پیوسته و پس از این که سران حزب کشور را ترک میکنند وی مدتی به طور پنهانی بقایای حزب را اداره میکرده و در پلنوم چهارم به عنوان نماینده حزب توده که در ایران کار میکند در پلنوم مزبور شرکت کرد (مقارن دستگیری روزبه) و چون جزو گروه کیانوری و قاسمی بود گزارشات زیادی علیه روزبه به پلنوم داد مبنی بر این که روزبه نسبت به رهبری حزب نافرمان است ولی به علت دستگیری روزبه در همان زمان پلنوم به گزارشات او توجه زیادی نکرد.
در همین پلنوم میزانی به عنوان کاندید کمیته مرکزی انتخاب و بعد عضو کمیته مرکزی گردید.
چون شورویها مصلحت ندیدند که به ایران مراجعت نماید در شوروی ماند و همسرش آذر میزانی از ایران فرار داده شده در مسکو میزانی به مدرسه حزب رفت و آن را تمام کرده و مسئول رادیو صدای ایران در مسکو شد تا این که حدود 3 سال قبل به بلغارستان اعزام و مسئول رادیو پیک ایران گردیده و با همسرش در صوفیه زندگی مینماید.
5- حسین جودت- وی دکتر در ریاضیات و استاد سابق دانشکده فنی از اعضاء کمیته مرکزی حزب منحله توده است که مدتی نیز عضو پلنوم پولیت بورو بوده .
وی از سال 1321 یعنی سال دوم تشکیل حزب وارد حزب شده و عضو ساده ولی فعال حزب بود و پس از این که سران حزب به خارج متواری شده و حزب مخفی گردید او همچنان عضو کمیته فوق العاده حزب بوده و با کیانوری کار میکرد.
بعد او با کیانوری به مسکو آمد و در مسکو مدتی مترجم زبان فرانسه در آکادمی اقتصاد شوروی بود و در پلنوم چهارم حزب منحله توده به عضویت کمیته باقی ماند و پس از انتقال کمیته مرکزی به لایپزیک به آن شهر رفت و به کمک رادمنش عضو هیئت اجرائیه حزب گردید.
ابتدا با کیانوری اختلافاتی پیدا کرد و مورد بیمهری کامبخش هم واقع شد ولی با غلام یحیی رابطه خوبی داشته و موقعیت وی در کمیته مرکزی تثبیت شده است.
وی در لایپزیک با خانم آفاق که معشوقه سابق روزبه بوده ازدواج کرده ولی قبلاً نیز همسر فرانسوی داشته و از او یک پسر و دختر دارد که پسرش در مسکو تحصیل نموده بعد به آلمان شرقی و سپس به فرانسه نزد مادرش رفته و دخترش در ایران ماما میباشد.
6- ایرج اسکندری- وی فرزند یحیی میرزا بود که در کودکی پدرش فوت کرده در مدرسه شرف تهران دوره متوسطه را تمام کرده سپس در دانشگاه تهران رشته علوم سیاسی را خواند و برای ادامه تحصیل به فرانسه رفته و در پاریس در رشته اقتصاد تحصیل دکترا گرفته است پس از مراجعت به کشور در دادگستری کار میکرد و پستهائی نیز داشته است در سال 1315 که تقی ارانی سازمان روشنفکران ایران را تشکیل داد اسکندری از آغاز همکار او بود و پارهای مقالات مجله دنیا را او نوشته.
وی در همان موقع وکیل دادگستری بود تا این که در 1316 بازداشت میگردد و در محاکمه 53 نفر چون قضات دادگستری از دوستان او بودند و از طرف عمویش عیسی میرزا از افسران عالیرتبه شهربانی بود محکومیت وی را از ده سال به پنج سال تخفیف دادند و در شهریور 20 از زندان آزاد شد و به وکالت دادگستری ادامه داد ودر ضمن عضو فعال حزب بود.
وی در کابینه قوام السلطنه که چهار وزیر ازحزب منحله توده در آن بودند وزیر کار بود ولی پیش از وزارت کار از مازندران وکیل مجلس شورای ملی گردید.
پس از ممنوعیت حزب منحله توده در ایران به پاریس رفت و در کنفدراسیون کارگری جهانی در پاریس کار میکرد مدتی نیز در همین سمت در وین کار کرد.
او سپس چون وضع زندگی نامساعدی داشت به شوروی و ابتدا به مسکو رفت و پس از پلنوم چهارم به لایپزیک منتقل گردید و در این سنوات عضو کمیته مرکزی حزب و هیئت اجرائیه بود و پس از رادمنش دبیر اول حزب شد.
از جهات فلسفی .
اقتصاد و سیاسی شخصی است با سواد و به زبان فرانسه تسلط کامل داشته- روسی و آلمانی را نیز خوب میداند .
نویسنده خوبی است و فوق العاده وطن پرست است و جز در مورد قبول شغل فعلیش هیچگاه زیر فشار روسها نرفته است.
اصل در کلاسه 21974 بایگانی شده و مراتب به اداره کل هشتم منعکس شده است
در کلاسه 91379 بایگانی فرمائید
منبع:
کتاب
چپ در ایران - حزب توده در آلمان شرقی به روایت اسناد ساواک صفحه 347