تاریخ سند: 1 دی 1342
موضوع: مجلس ختم دو نفر کوهنورد در مسجد فخرالدوله
متن سند:
شماره: 22341/س ت تاریخ:1 /10 /1342
موضوع: مجلس ختم دو نفر کوهنورد در مسجد فخرالدوله
در ساعت 0930 جمعه 29 /9 /42 مجلس ختم کوهنوردان درویش و عارفی از طرف سازمان جوانان جبهه ملی در مسجد فخرالدوله واقع در خیابان دروازه شمیران برگزار گردید که در این مجلس عدهای در حدود 350 نفر شرکت نمودند و اغلب افراد جبهه ملی بودند.1
شناخته شدگان عبارتند از آقایان اللهیار صالح. علی پاشا صالح. علی اردلان. دکتر کریم سنجابی. دکتر غلامحسین صدیقی. غلامرضا تختی. داریوش فروهر. سکاکی. سردار. شیخ زادگان. .... ماهرویان. برویان. نایب حسینی. حسن خرمشاهی. روحاله جیرهبندی. احمد زندی. فریبرز رئیس دانا. علی فرحزاد. ابراهیم کریم آبادی. مهرداد ارفعزاده به همراهی پدر و برادر کوچکتر. مجید ضیائی. سروان هوائی درویش. ورشوچی. علیاشرف منوچهری. اکبر ولائی. عبدالحسین اردلان. آیت... فقیه قمی. شیخ شجاعی. اصغر صادقی. ابطحی.
ابتدا آیاتی از قرآن مجید قرائت گردید، سپس شیخ شجاعی به منبر رفت و پس از ذکری درباره شهداء کربلا گفت مرگ شرافتمندانه هزار بار بهتر از این زندگی ذلت بار است. ما آزاد هستیم و باید آزاد زندگی کنیم. ما بیگناه هستیم و سر بیگناه بالای دار نخواهد رفت و اگر هم بالای دار رفت، نام نکویش در صفحه تاریخ ثبت خواهد شد. این دو نفر شهید بسیار در راه اسلام فعالیت کردهاند و با کفار دائماً در جنگ بودند.
بعد از سخنان شیخ شجاعی، مجلس خاتمه یافت و افراد دسته دسته از درب مسجد خارج شدند. هنگامی که تختی از درب مسجد خارج میشد با یکایک افراد دست داده و سلام و احوالپرسی نمود.
دکتر صدیقی رو به افراد نموده و اظهار داشت دستگاه جبار را نگاه کنید که چگونه یک نفر ورزشکار و یک نفر که تمام دنیا او را میشناسد، در بین همه خوار2 کرده. دکتر صدیقی در
هنگام دست دادن با تختی به او گفته که با ورود شما به این مجلس قلب من قوت گرفت و بسیار خوشوقت شدم. تختی در جواب اظهار نمود استاد ما از تمام مقام و رتبه و شخصیت گذشتیم و به شما روی آوردیم و تا پای جان در این راه ایستادگی خواهیم کرد و به حق قسم[که]آخرین قطره خون خود را در راه پیروزی جبهه ملی و دکتر مصدق نثار کنم.
دکتر صدیقی اظهار نمود چقدر خوب بود که شاه با دار و دستهاش در اینگونه مجلسها بیایند و اتحاد و همبستگی را نگاه کنند و یاد بگیرند. اگر ما را با رگبار مسلسل سوراخ سوراخ کنند دست از فعالیت برنخواهیم داشت و از هم جدا نخواهیم شد. جوانان ما سینه خود را برای هرگونه گلوله و سرنیزه آماده ساختهاند و از هیچگونه زجر و حبس و شکنجه باک ندارند و به قول آقای شجاعی مرگ شرافتمندانه بهتر از زندگی ننگین است.
در صحن مسجد افراد دور سروان هوائی درویش یکی از بستگان کوهنورد مرحوم درویش را گرفته و به مذاکره مشغول بودند و میگفتند که ما افراد دانشگاهی و دبیرستان ایران شرق شریک غم و اندوه شما هستیم و جبهه ملی خود را مدیون زحمات آن دو شهید میداند.
سروان درویش در جواب آنها گفت امیدوارم به حق خون ریخته حسین ابن علی (ع) شماها در زندگی خود موفق بوده و پرچم پیروزی شما جوانان جبهه ملی هر چه زودتر برافراشته شود. ما افراد نیروی هوائی از صمیم قلب پیروزی شما را آرزومندیم که هرچه زودتر دوستان و استادان زندانی شما از زندان آزاد و بر سر خانوادههای خود برگردند.
اصل در سازمان جوانان وابسته به جبهه ملی، به پرونده اللهیار صالح ضمیمه و بایگانی شود.
توضیحات سند:
1. در گزارشی به شماره 21565/س ت- 3 /10 /42 نام این دو نفر، «محمدباقر درویش و جعفر عارفی» و «دانش آموز» معرفی شدهاند. بخش ضمائم
2. در اصل: خار
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد دوم صفحه 96