تاریخ سند: 9 اردیبهشت 1349
موضوع : جلسه روضه خوانی متشکله در بازار سرای گلشن
متن سند:
به : 316
از : 20 ه 3 شماره : 12461 /20 ه 3
در جلسه مذکور ابتدا شیخ حسین انصاریان در ساعت 1000 روز 4 /2 /49
منبر رفت و پیرامون امر به معروف و نهی از منکر به تفصیل صحبت کرد و گفت
برای اینکه امام زمان و پیغمبر از شما راضی باشند از گناه و فسق و فجور
بپرهیزید من قسم می خورم
که پیغمبر از این سینما
رفتن های شما و این
خانمهای لخت و عریانتان و
از اینکه به سینما و کاباره ها
و مراکز فساد رونق می دهید
ناراضی است من نمی توانم
حرف بزنم شما خودتان را
اصلاح کنید و با ذکر مصیبت
به وعظ خود خاتمه داد بعد
از وی شیخ احمد ضیافتی
کافی منبر رفت و درباره
ظلم و ستم های متوکل
عباسی و داستان بریدن
زبان یکی از صحابه
حضرت علی به نام ابن
سکین را تشریح نمود.
ناطق آنگاه خطاب به حضار گفت ابن مسکین[سکین ]در
راه دین و مذهب خود زبانش را داد و خیلی هم مفتخر بود ولی ما به شما می گوییم
ای مسلمانان زن و دختر خودتان را لخت و عریان به خیابانها نبرید و به کاباره ها
و سینماها و مراکز فساد نروید و از فسق و فجور بپرهیزید.
شما قبول نمی کنید
پس شما مسلمان نیستید و اینکه می گوئید مسلمانیم دروغ می گوئید.
و از روی
عادت به این قبیل مجالس می آئید والا مسلمان آن است که از دین و مذهب خود
دفاع کند.
ناطق آنگاه مثال آورد که یک روز شتربانی شترهایش را به
هارون الرشید کرایه می دهد.
شتربان در همان شب حضرت رسول را در خواب می بیند که سرش را پائین
انداخته و دستش را به صورت خود گذاشته است شتربان قضیه را از آن حضرت می پرسد پیغمبر می گوید
صورت من از سیلی شما درد می کند شتربان از این موضوع ناراحت می شود و می گوید یا رسول اللّه چطور
چنین جسارتی در حق شما کرده ام حضرت می فرماید شما که شترهای خود را به هارون الرشید کرایه
داده اید به ظالم کمک کرده و به من ظلم نموده اید.
مسلمان نباید به ظالم کمک کند.
مسلمان نباید سیاهی
لشکر ظالم باشد.
مگر رزق شما دست هارون است و کسب حلال وجود ندارد؟ این مرد شتربان بلافاصله
از خواب می پرد و به سرعت نزد هارون می رود و می گوید من شترها را به تو کرایه نمی دهم آقای کافی در
پایان پس از خواندن روضه به وعظ خود خاتمه داد و در ساعت 1200 مجلس پایان یافت.
تعداد
شرکت کنندگان بیش از 500 نفر بودند.
نظریه منبع ـ منبع نظری ندارد.
نظریه رهبر عملیات ـ رهبر عملیات نظری ندارد.
آمال
نظریه 20 ه 3 ـ 20 ه 3 نظری ندارد.
منبع:
کتاب
حجتالاسلام حاج شیخ احمد کافی به روایت اسناد ساواک صفحه 240