تاریخ سند: 21 مرداد 1354
موضوع: جلسه تدریس قرائت قرآن در گناوه
متن سند:
از: 16/ ﻫ تاریخ: 21 /5 /1354
به: 312 شماره: 5750/ ﻫ 1
موضوع: جلسه تدریس قرائت قرآن در گناوه
اخیراً شخصى به نام خامى از قم به گناوه آمده و در مسجد جامع آن بخش جلسه تدریس قرائت قرآن برگزار مینماید. در جلسهای که مورخه 7 /5 /54 تشکیل گردید نامبرده در مورد موسیقى و برنامه تلویزیون صحبت و اظهار داشت این موسیقى که در حال حاضر از رادیو و تلویزیون پخش میشود حرام است.1
نظریه یکشنبه- احتمال صحت خبر متصور است. علیهذا نسبت به شناسایى کامل شیخ مورد نظر اقدامات لازم معمول گردیده است و به شنبه نیز آموزش داده شد که ضمن شرکت در جلسات موصوف هرگونه فعل و انفعالات شرکت کنندگان را زیر نظر گرفته و در صورت مشاهده عمل خلاف و مشکوک مراتب را به موقع گزارش نماید. دریائى
نظریه چهارشنبه- در مرخصى میباشد.
نظریه 16/ ﻫ ـ تایید میشود. مراتب به ژاندارمرى بوشهر اعلام گردید .
دایره عملیات. آقاى باقرى 25 /5
توضیحات سند:
1. تلویزیون و سینما: در مورد رسانههای پیش از انقلاب و نقش آن در تضعیف فرهنگ ملی و دینی سخن بسیار است چنان که بسیاری از مشکلات کنونی فرهنگی، ملی و دینی ناشی از رسانههای جمعی پیش از انقلاب به ویژه تلویزیون و سینما میباشد که در این جا هرکدام به طور مختصر مورد بحث قرار میگیرد:
الف ـ تلویزیون:
هر چند حدود دو دهه از تأسیس تلویزیون در ایران گذشته بود که انقلاب اسلامی به پیروزی رسید ولی تلویزیون توانست در این مدت جای خود را در جامعه باز کند. در فضایی که حکومت از هر نظر وابسته و مجری استعمار خارجی بود و مستشاران خارجی نیز در صحنههای فرهنگی و اقتصادی حضور فعال داشتند، طبیعی بود که رسانههای گروهی به ویژه تلویزیون، نقش مهمی در ترویج اشاعه فرهنگ بیگانه و تضعیف فرهنگ ملی و دینی ایفا کند. برنامههای تلویزیونی پیش از انقلاب دو هدف عمده را تعقیب میکردند:
1ـ برخی از برنامههای تلویزیونی پیش از انقلاب به نحو اغراقآمیزی صحنههای عصیانگری، کشتار، ضرب و شتم، بیبندوباری و رقصهای محلی و غربی را نمایش میدادند و زمینههای فکری جوانان را آماده پذیرش هرگونه فساد میکردند.
2ـ ترویج اشاعه ارزشهای غیر ملی و دینی و گاهی اوقات هنجارهای ضد دینی که موجب میشد فرهنگ و ارزشهای ملی و دینی اهمیت خود را نزد جوانان از دست بدهد و علاقه به فرهنگهای بیگانه را بین آنها ترویج دهد.
با گسترش ارزشهای فرهنگی بیگانه که در جامعه سنتی و بسته ایران آن روز، عناصر نو و متجدد تلقی میشد، افراد به ویژه جوانان به آسانی آنها را میپذیرفتند و عناصر فرهنگ دینی و ملی به دلیل عدم حمایت مقاومت خود را به شدت از دست میداد و در فرهنگ بیگانه هضم میشد. چنانکه گسترش پخش برنامههای تلویزیونی غربی اوج تهاجم فرهنگی را میرساند به طوری که در سال 56 از 10463 ساعت برنامه 3886 ساعت را برنامههای تولید تشکیل میداد و مابقی وارداتی بود.
ب ـ سینما:
وضعیت سینمای قبل از انقلاب به مراتب بدتر از تلویزیون بود. سینما به عنوان یک وسیله سرگرمی و تفریحی از بازار گرمی برخوردار بود و سالانه صدها فیلم مبتذل خارجی به بازار ایران وارد میشد و در ازای فساد جامعه میلیونها دلار از سرمایه ملی کشور خارج میگردید. فیلمهای خارجی که به وسیله شرکتهای صهیونیستی منتشر میشد، محور اصلی تلاش خود را ارائه آخرین مدها و الگوهای مبتذل رقاصان و متولیان آلودگی غرب قرار داده بودند. فیلمسازان داخلی نیز دقیقاً در همان مسیر حرکت میکردند. در بیشتر فیلمها عریان پیکری، میگساری، قمار، چاقوکشی، سرقت و تجاوز محور اساسی بود.
از سوی دیگر این فیلمها به نوعی جلوی خودباوری ملی را میگرفت. اختصاص ساعتها برنامه تلویزیونی به چگونگی فرود سفینه در ماه توسط فضانوردان خارجی این القائات را نیز در پیداشت که قافلهسالار فرهنگ و تمدن، غربیان هستند و جهت رسیدن به ترقی باید آنها را الگوی زندگی خویش قرار داد و از آنها تقلید کرد.
با بررسی موارد فوق در مییابیم جامعه ایران آن دوران در واقع دچار آفات و آسیبهایی شده بود که فرهنگ اصیل اسلامی را هدف تهاجم خود قرار داده بود و نیروهایی کارآمد و متخصص را میطلبید تا جلوی این بحران عظیم را بگیرند و زمینه را برای احیای تفکر دینی و بازیابی هویت انسانی فرد فرد جامعه فراهم کنند. هر چند که عدهای از دانشمندان و خبرگانجامعه آن روز ایران برای از بین بردن این چالش قیام کردند.
رک: آسیبشناسی فرهنگی، اعظم رحمتآبادی به نقل از سایت باشگاه اندیشه، مورخ 28 /4 /1385
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان بوشهر، کتاب 1 صفحه 263