صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

صورتجلسه شورای هماهنگی منطقه فرمانداری نظامی قزوین و حومه مورخه 8/10/1357

تاریخ سند: 8 دی 1357


صورتجلسه شورای هماهنگی منطقه فرمانداری نظامی قزوین و حومه مورخه 8/10/1357


متن سند:


صورتجلسه شورای هماهنگی منطقه فرمانداری نظامی قزوین و حومه مورخه 8 /10 /1357 8 /10 /1357

سرتیپ نعمت‌اله معتمدی رئیس شورا و فرماندار نظامی شهرستان قزوین و حومه
محمدصادق داداش‌زاده فرماندار شهرستان قزوین
سرهنگ اکبر انصاری رئیس ساواک شهرستان قزوین
سرهنگ فتحعلی دیهیم رئیس شهربانی شهرستان قزوین
سرهنگ جعفری رشیدی فرمانده هنگ ژاندارمری قزوین
جلسه روز جاری به منظور بررسی وقایع روز چهارشنبه 6 /10 /57 در ساعت 14.30 روز جاری 8 /10 /57 در فرمانداری نظامی قزوین به شرح زیر تشکیل گردید.
1- علل وقایع:
الف- تجمع حدود 4000 نفر در مسجد شاه و تحریک آنان به وسیله باریک‌بین، دکتر میرشجاعی، دکتر دفتری، شهاب، شالی به طور دائم و لاینقطع علیه مصالح ملی و عالیه مملکتی تحریک می‌نمودند.
ب- از ساعت 12 شرکت‌کنندگان در مسجد به طور دسته‌جمعی از درب شمالی خارج و بدون توجه به دستور مأمورین با دادن شعارهای بسیار مضر و اهانت‌بار راهپیمایی خود را به سمت شرق آغاز نمودند1(به طرف سبزه میدان و ژاندارمری).
پ- چون مقابله با جمعیت مصمم و تحریک شده به هیچ عنوان بدون خونریزی امکان نداشت دستور عقب‌نشینی به مأمورین داده شد و تا حدود 700 متری سبزه میدان به سمت مغرب عقب‌نشینی تا شاید از این نقطه به چند محل دیگر .... می‌گردد متفرق شوند.
ولی جمعیت بدون توجه به تقاضای مأمورین راهپیمایی خود را به سمت سه راه خیام و هنگ ژاندارمری ادامه دادند در حین راهپیمایی یک مشروب‌فروشی متعلق به قناعت را آتش زدند و کلیه وسایل آن را به وسط خیابان منتقل و به آتش کشیدند و در همین موقع دو مغازه دیگر را در سه راهی خیام یکی مشروب‌فروشی و دیگری کفاشی وسایل آن را به خیابان ریختند و آتش زدند.
ت- به هیچ عنوان به اخطار مأمورین توجهی ننمودند و از شدت حرکات خود نکاسته تا جایی که منجر به کشیدن وسایل خانه شخصی (صاحب مغازه‌های مشتعل شده را) در حضور زن و بچه و افراد خانواده‌اش که گریه می‌کردند به کوچه ریخته و ضمن دادن شعارهای مضره آتش زدند و اخلالگران به گروه‌های 100 تا 200 نفری تقسیم و به شرح زیر اقدام نمودند.
(1)- یک گروه به اداره راهنمایی و منازل اطراف آن حمله کردند.
(2)- یک گروه به سینماهای مهتاب و خیام- درمانگاه بهداری و بهزیستی و دژبان حمله نمودند.
(3)- گروه‌های دیگر به منطقه طاهرآباد به منازل و مغازه‌های مردم حمله‌ور و با مأمورین به جنگ و گریز پرداختند.
(4)- در این هنگام برابر گزارش معاون هنگ ژاندارمری جمعیتی حدود 80 نفر با شعارهای ضدملی در مقابل درب هنگ ژاندارمری به سمت محل نگهبان سرازیر ضمن شکستن کیوسک نگهبان و قطع تلفن افسران و مأمورین نگهبان را وادار به مقابله می‌نمایند مأمورین پس از پرتاب دو عدد گاز اشک‌آور تا حدودی [آنها را] متفرق در این حین چند نفر از بین جمعیت به گروهبان زنجانی راننده مینی‌بوس که از مینی بوس خود دور شده بود نزدیک و لوله اسلحه وی را می‌گیرند گویا قصد گرفتن اسلحه وی را داشته‌اند که ناچاراً به تیراندازی می‌شود و در نتیجه 3 نفر کشته یک نفر مجروح می‌گردد. این جنگ و گریز تا ساعت 20.30 ادامه داشت[و تظاهرکنندگان] با پرتاب مواد منفجره و آتش‌زا به سوی مأمورین جنگ و گریز را ادامه دادند. این جریان موجب گردید که مخالفین مخصوصاً روحانیون افراطی قزوین و چند نفر از پزشکان سابقه‌دار و معلمین منحرف به نام حمل جنازه به بیمارستان کورش کبیر عده‌ای [را] با دادن شعار و تظاهرات به سمت این بیمارستان حرکت دادند، که ناچار مأمورین فرمانداری نظامی که به منظور جلوگیری از سوء‌استفاده و اغتشاش اجساد مزبور را به پادگان تخلیه نمودند و متعاقب آن چهار نفر روحانی و سه پزشک کمونیستی و تعدادی در حدود 20 نفر به دنبال آنان به عنوان دادن خون به سمت بیمارستان حرکت و چون از حمل جنازه‌ها به پادگان اظهار ناراحتی کرده و از اینکه توفیق نیافتند که اجساد مزبور را برای تظاهرات و به راه انداختن بلوا روز بعد به چنگ آورند در بیمارستان متحصن گردیدند و عده دیگری از علما را به آنجا دعوت کردند. روحانیون مزبور با تحریک و تلاش برای جلب موافقت و بهره‌برداری از احساسات والدین 3 نفر مقتولین که هر سه به انضمام 2 نفر مجروحین دیگر که جمعاً 5 برادر و پسرعمو بودند به منظور وادار نمودن آنان برای ایجاد بلوا در سطح شهر به تحریک اشکوری و باریک‌بین و دکتر دفتری و دکتر میرشجاعی این نشست را تشکیل دادند.
چون برای فرمانداری نظامی مسجل بود که این نشست به تحریک باریک‌بین و اشکوری دو روحانی افراطی و چند فرد کمونیست بوده است و حتی بعضی از روحانیون دیگر که در جریان نبوده برای اینکه ذهن آنان به کلی منحرف گردد تصمیم گرفته شد که کلیه اعضای شورای هماهنگی به منظور جلوگیری از غائله در سالن تجمع آنان در بیمارستان شرکت نمایند و این عمل از ساعت 24 با جلب نظر مقامات بیمارستان کورش کبیر و موافقت روحانیون به وسیله نماینده آنان آقای برازنده به عمل آمده بود در این نشست شرکت نمودند.
در آغاز نشست کاملاً مشخص گردید که روحانیون افراطی به خصوص قصد دارند جریان حادثه را به شرح زیر ارائه نمایند (در این جریان فقط 6 نفر 5 برادر و پسرعمو و یک نفر ناشناس) که گویا می‌خواستند به منزل بروند و دیگر راه‌ها به اصطلاح بسته بوده از حوالی ژاندارمری عبور می‌کردند و گویا بدون قصیر به قتل رسیدند و تصریح شده است که چوبی در دست نداشته و حمله نکرده‌اند و از فرمانداری نظامی درخواست نمودند که باید جنازه‌ها را به آنان تحویل داده و درجه‌دار ژاندارم را به دست اولیا مقتول در مجمع عمومی ملت بسپارند در صورت تحویل ندادن قاتل و تسکین نکردن مردم قزوین مسئول هرگونه حوادث ناگوار فرمانداری نظامی خواهند بود. در این هنگام واقعیت‌ها برای آنان به شرح بالا تشریح گردید و از آنان محترمانه استدعا گردید که چون 5 نفر فوق از بستگان درجه‌داران و کارمندان ارتشی هستند از پیراهن عثمان نمودن این حادثه صرفنظر و موجبات کشتار و در هم ریختن امنیت عمومی فراهم نگردد. پدران و بستگان مقتولین به این امر موافقت و چندین بار اعلام نمودند که برای خاطر کشته شدن فرزندان ما حاضر نیستیم خونی از دماغ کسی بریزد فرزندان ما فعلاً دچار این حادثه شدند و راضی به هیچ نوع تظاهرات نیستیم ولی دو نفر روحانی افراطی به نام باریک‌بین و اشکوری در تحریک خانواده مقتولین مرتباً پافشاری و اصرار داشتند که بایستی جمعیت و تمام اهالی قزوین در این تشییع جنازه شرکت نمایند و اگر نشود ما نمی‌توانیم جواب مردم را بدهیم. در این موقع فرمانداری نظامی به آنان ابلاغ نمود که باید جنازه‌ها شستشو و برای کفن و دفن آماده و با اسکورت و یک عده معدود به منظور جلوگیری از تحریکات مردم به خاک سپرده شوند. زمین لازم در بهترین جا به وسیله آقای فرماندار در شاهزاده حسین تهیه و آماده گردید.
برادر دیگر که در بیمارستان مجروح است به وسیله عوامل فرمانداری مداوا و تحت درمان اساسی قرار گیرد.
در هر صورت از تحریک احساسات مردم مانند سایر بلواها باید جلوگیری گردد و از آنان استدعا گردید که به منازل خود بروند تا برنامه‌ها اجرا شود.
ث- در این هنگام اشکوری و باریک‌بین دو روحانی افراطی با انجام این عمل به کلی مخالفت و کار به جایی رسید که مشاجره لفظی بین خانواده مقتولین و روحانیون مزبور و فرمانداری نظامی درگرفت و من به آنان ابلاغ نمودم آقای باریک‌بین و اشکوری قزوین وضع آرامی داشت شما به اینجا کشانیدید با اخطار طباطبایی و عوض کردن ریش و سبیل و گریم برابر نقشه قزوین را به وضع کنونی انداختید امروز نیز از حرکت دسته جمعی آنان جلوگیری نکردید. با تحریک آنان فجایع مشروحه بالا را به راه انداختید و قاتل اصلی شما هستید دیگر بس است و فردا این کار را تکرار نفرمایید و موجبات کشتار مردم را فراهم ننمایید.
اشکوری و باریک‌بین ضمن اعتراض به موضوع به صورت قهر کنار رفتند و اظهار داشتند روحانیون دخالتی نمی‌کنند و تاحدی این تلاش برای این مطلب بود که والدین را مرعوب نمایند. با وجود این خانواده مقتولین موافقت نمودند هیچ تشییع جنازه به عمل نیاید و در مقبره آنان تجمعی صورت نگیرد و فرماندار نظامی با آمبولانس جنازه‌ها را در غسالخانه حاضر و برای تحویل به خانواده و به همراهی روحانیون و عده‌ای از مردم بنماید.
در این هنگام خانواده کشته‌شدگان از اطاق موردنظر خارج و از اعضاء شورای هماهنگی سپاسگزاری نمودند و گفتند حتی حاضر نیستیم قصاصی از ژاندارم بشود. در این لحظه ناگهان باریک‌بین و اشکوری به داخل اطاق مراجعت و با فریب سایرین جمعیت روحانیون و همراهان را که در حال مراجعت به منازل خود بودند و آنان را تهدید نمودند که خارج نشوید و گفتند ما کار خودمان را فردا انجام خواهیم داد.
در ساعت 2030 بامداد برای انجام برنامه فوق غیر از روحانیون و اخلالگران بقیه هیئت‌ها و خانواده مقتولین به منازل خود رفتند و مراسم حمل جنازه و شستشو و در تهیه مقبره و آمادگی برای تحویل به وسیله فرماندار نظامی و آقای فرماندار- فرمانده ژاندارمری و سایر اعضاء شورا اقدام و همه چیز به نحو احسن تا ساعت 6.30 بامداد پایان پذیرفت و با حضور فرماندار و معاون لشگر و فرمانده هنگ ژاندارمری مراسم تحویل جنازه‌ها به خانواده مقتولین انجام شد.
2- آغاز بلوای روز پنجشنبه 7 /10 /57
الف- از ساعت 7 بامداد مأمورین فرماندار نظامی در سرتاسر منطقه برای حفظ نظم و جلوگیری از بلوا آمادگی داشتند.
ب- از ساعت 8 به مأمورین فرماندار نظامی اطلاع رسید اخلالگران درب منازل مردم را می‌زنند و با تلفن اظهار می‌دارند ساعت 9 در بیمارستان کورش کبیر حاضر شوید.
در ساعت 8:45 مأمورین اطلاع دادند که جمعیت به طور متفرق با قدم‌های سریع به سمت بیمارستان کورش کبیر حرکت می‌نمایند.
پ- چون فرماندار نظامی به گفته و قرار روحانیون مبنی بر جلوگیری از راهپیمایی و تحریک مردم به دنبال جنازه در خیابان‌ها بود اطمینان داشت و چون جنازه‌ای در کار نبود اقدام حادی به عمل نیاوردند.
ث- در این هنگام اولین عمل خلاف دو روحانی افراطی به شرح زیر ظاهر گردید.
(1)- روحانیون که به منزل خود نرفته بودند دسته جمعی از بیمارستان کورش کبیر خارج و به صورت راهپیمایی ابتدا 700 نفر را به دنبال خود حرکت دادند که به مرور به عده 1000 و 2000 و 3000 نفری مبدل و از خیابان‌های فرعی ملک‌آباد در حدود یک کیلومتر راهپیمایی و در میدان سپه به سمت غسالخانه حرکت نمودند.
(2)- این موضوع برخلاف قول و قرار شب گذشته بود موجب تحریک مردم گردید ضمناً در هنگام ورود جمعیت به میدان سپه و همچنین عبور جمعیت از مقابل ژاندارمری تحریکات به حدی بود که مأمورین به سختی توانستند اعصاب خود را کنترل و از اهانت‌ها و بدگویی‌ها و انهدام کیوسک ژاندارمری عکس‌العمل از خود نشان ندهند.
(3)- به مأمورین پایگاه میدان سپه دستور داده شد فوراً از مسیر این عده به سمت جنوب عقب‌نشینی نمایند که درگیری ایجاد نشود ولی تظاهرات و اهانت به مأمورین بسیار شدید بود.
(4) - چند روحانی دیگر که معلوم نبود از کجا آمده‌اند از خیابان‌های شمالی و غربی و جنوب غربی هر یک عده‌ایی را به دنبال خود حرکت داده و با شدیدترین وضعیت با مأمورین مقابله نمودند و به سمت غسالخانه و سپس شاهزاده حسین حرکت نمودند.
(5)- مقارن ساعت 11 صبح پس از اتمام مراسم تغسیل و تدفین روحانیون هر یک به همراه دستجاتی به سوی منازل خود مراجعت نمودند.
ج- از این ساعت کنترل از دست روحانیون کاملاً خارج شده بود و بلوا آغاز گردید.
چ- دسته‌های تظاهرکننده حداقل در 200 نقطه
به صورت گروه‌های 100 الی 200 نفری و گاهی بیشتر در کلیه خیابان‌ها به شرح زیر به خرابکاری اقدام نمودند.
(1)- در کلیه خیابان‌ها اقدام به آتش‌افروزی- آتش زدن 90./.کلیه بانک‌ها - منازل مردم و بعضی ادارات دولتی و اطاق اصناف و جمع کردن کلیه مصالح خیابانی و کدها و قفسه‌های آهنی و تیرهای برق و تابلوهای راهنمایی و آتش زدن فروشگاه تدارکات ارتش و آتش زدن خانه تعداد 35 نفر افسر و درجه‌دار از مأمورین انتظامی و جنگ و گریز در خیابان‌ها و پرتاب سنگ، مواد منفجره و بطری کوکتل و حمله به شهربانی صورت گرفت. به طوری که در خیابان‌های شاه و سپه و تهران قدیم حتی یک قسمت آباد باقی نمانده است و در هنگام شب که از مناطق مختلف دسته جمعی بازدید می‌نمودیم ملاحظه گردید سنگین‌ترین خسارت احتمالاً در بین شهرستان‌ها مختلف به قزوین وارد شده. جالب این است که اخلالگران تعلیم یافته از تهران و شهرستان‌های مختلف برای هدایت این اعمال به قزوین وارد شده بودند مردم را بر علیه ارتش و ارتش شاهنشاهی را بر علیه مردم و روحانیون را نیز از حوادثی که به دولت و ارتش نسبت داده می‌شود متاثر می‌ساختند.
نتیجه: تلفات و مجروحین روز جاری 5 کشته در کورش کبیر و 2 کشته در شاه اسماعیل یک کشته در دهخدا و در حدود 30 مجروح شایع بوده است ولی فرمانداری نظامی و اعضاء شورا نمی‌تواند این تعداد را بپذیرد در صورتی که پرسنل چپ‌گرای کمونیست تعدادی علاوه بر 60 نفر ارائه نمودند.
(2)- بلوا و آشوب روز جمعه 8 /10 /57
اخبار کشته‌ها و زخمی‌های موهوم و عبور تانک از روی صف خریداران نفت و کشتن چندین بچه در همه جا منتشر و گویا رادیوهای بیگانه این مطلب را نیز بازگو نموده‌اند.
در روز جاری با وجود اینکه خیابان‌ها انباشته از وسایل سنگین و بتن و نرده و سنگین‌ترین موانع فلزی در سرتاسر خیابان‌های اصلی و با لاستیک و بنزین مشتعل شده بود چون احساس می‌شد روز جاری دنباله اقدامات و تحریکات ادامه خواهد یافت در پاک کردن خیابان‌ها اقدامی به عمل نیامد و حوادثی به شرح زیر واقع گردید.
الف- از ساعت 6 بامداد تعداد 7 جنازه مورد بحث را از بیمارستان‌های مربوطه جهت انجام مراسم تغسیل و تدفین به وسیله دو دستگاه اتومبیل و عده‌ای تشییع جنازه نمودند.
ب- به منظور جلوگیری از هرگونه اتفاق و برخورد برابر نظر شورای هماهنگی و شورای فرماندهان و [ناخوانا] روحانیون تصمیم گرفته شد که عده‌ها را از خیابان‌ها (به خصوص اطراف مسجد شاه) جمع‌آوری و به مراکز اطراف شهر منتقل گردید که هم نقاط حساس حفاظت شود و هم در صورت لزوم در شهر مداخله گردد و هم اینکه مراسم سوم سه نفر کشته‌شدگان روز قبل در مسجد شاه به سهولت انجام پذیرد و درگیری ایجاد نشود.
(پ)- در این وضعیت فقط به گماردن دیده‌بان اکتفا شد و به کلیه پرسنل دستور خونسردی، متانت و تحمل و صبر و شکیبایی داده شد.
(ت)- در این وضعیت به تحریک اخلالگران باز هم تجمع نموده و در خیابان‌ها جنگ و گریز- آتش‌سوزی- پرتاب کوکتل و مواد منفجره به حدی شدید بود که محتملاً در سایر شهرستان‌ها سابقه نداشت.
(ث)- تحریکات به حدی سازمان یافته بوده است که اخبار ساختگی و بسیار محرک را به افسران و سربازان آماده می‌دادند. به طور مثال 12 درجه‌دار را مردم کشتند و نعش آنان در جوی آب افتاده و خانواده درجه‌داران را کشته‌اند و اجساد آن‌ها را در پتو پیچیده و در میدان سپه و چمن‌های اطراف آن افتاده است و نیز خانم درجه‌داران را مورد تجاوز قرار می‌دهند.
(ج)- اخبار دیگری ضد آن به مردم می‌دادند که آن‌ها را علیه نیروهای انتظامی و خانواده آنان تحریک نمایند.
(چ)- روحانیون را با تلفن و با اخبار جعلی از کشتارهای فرضی بیرحمانه چنان تحت تاثیر قرار می‌دادند که همگی گریه می‌کردند و آن چه تلاش می‌شد آنان را قانع کنیم که چنین اخبار برای افسران و نظامیان و خانواده آنان و همچنین غیرنظامیان نیز جعلی منتشر می‌گردد باور نمی‌نمودند.
مثلاً آقای سامت و آقای سلیمانی گریه می‌کردند که تلفن شده است ای قمر جان کجا هستی که کفش‌هایت باقی است و بالنتیجه آقای سلیمانی ملتهب بود و این التهاب به آقای سامت منتقل و باریک‌بین نیز اخبار جعلی فوق را به قم و سایر منابع بین‌المللی منتقل می‌نمود.
(ح)- در ساعت 11 با توجه به اینکه اثرات تحریکات فوق در روحیه قوای انتظامی فوق‌العاده خطرناک بود، افسران و درجه‌داران انتظامی را در مرکز شهربانی به حدی تحریک نموده بودند که به نوعی طغیان مبدل می‌شد آمادگی داشتند برای نجات خانواده‌ها و همکاران خود که نعش فرضی آنان در خیابان‌ها ریخته است شدیداً اقدام نمایند.
(خ)- در این حالت فرمانداری نظامی به اتفاق اعضاء شورا با وسائط زرهی در شهر به حرکت درآمده و ضمن اینکه کلیه موانع چیده شده در خیابان‌ها را به وسیله تانک در هم ریخته و راه عبور باز گردید. به درجه‌داران تفهیم و ارائه شد که هیچ کسی کشته نشده و نعش کسی توی جوب آب نیست.
در حادثه‌ای که پیش بیاید فرمانداری نظامی پیشاپیش هم بدون هیچ‌گونه حفاظ حرکت می‌نماید.
(د)- به این ترتیب تا ساعت 13.30 قوای انتظامی مستقر در نقاط مختلف تقویت روحیه گردیدند و اخلالگران که در تمام خط سیر به صورت گروه‌های 100- 500 الی 2000 نفری به راه‌بندان مبادرت می‌نمودند تا حدی با تیرهای هوایی متفرق شدند.
(ذ)- در این موقع تحریک نوجوانان از دیدن مناظر راه‌بندان و عبور تانک‌ها و تیراندازی به حدی رسیده بود که احساس می‌شد در صورت تکرار حالتی شبیه رویارویی خواهد داشت.
(ر)- از ساعت 14 دستور داده شد کلیه یگان‌ها کاملاً عقب‌نشینی نمایند و کمتر در معرض دید مردم قرار گیرند تا آن چه می‌توانند ناراحتی‌ها و تحریکات خود را ظاهر و در واقع ارضاء شوند.
(ز)- در ساعت 14 با عقب کشیدن کلیه نیروها و به وسیله بلندگوی بسیار قوی با مردم تحریک شده صحبت شد و کم کم به سمت شهربانی جمع شدند تا از آتش‌افروزی در سایر نقاط خودداری نمایند.
(س)- در این موقع شخص فرماندار نظامی با بلندگو خود را به جمعیت معرفی و از آنان خواست که صبر و شکیبایی پیشه سازند و در حفظ آرامش نظم و استقلال مملکت کوشا باشند و ملعبه دست دیگران قرار نگیرند.
(ش)- در این لحظه تظاهرکنندگان خواستار آزادی چندین جوان دستگیر شده شدند و فرماندار نظامی با خونسردی کامل به آنان وعده مساعد داد و در صورت تفرقه نظریات آنان اجرا خواهد شد و فرماندار نظامی با جوانان برومند منطقه هیچ غرضی ندارد و آنان را آزاد کرد.
(ص)- مردم تاحدی تسکین یافته و تفرقه را ایجاد نمودند فقط 10 /1 از آنان باقی ماند که احتمالاً از دوستان دستگیرشدگان بودند.
(ض)- در این ساعت فرماندار نظامی کلیه زندانیان را به محوطه شهربانی آورده و پس از نصیحت و تحبیب و روشن شدن ذهن آنان به منظور خسارت و جبران به هر یک یک هزار ریال پرداخت گردید و از آنان خواسته شد که جمعیت را متفرق نموده و به خانه‌های خود بروند.
(ط)- متظاهرین به هنگام مراجعت دستگیرشدگان شادی و استقبال کودکانه به عمل آوردند و پس از نیم ساعت شعار و فریاد قصد تفرقه داشتند ولی تعدادی از اخلالگران از تفرقه آنان جلوگیری کردند.
(ظ)- در ساعت 16 با همکاری اعضاء شورا به روحانیون تلفن ابلاغ شد که جمعیت را در مقابل شهربانی متفرق نمایند و آقای علوی این کار را به عهده گرفت و خواستار آزادی تعدادی از زندانیان دیگر گردیدند که بلافاصله آزاد گردیدند.
(ع)- از ساعت 16.30 تظاهرات در سطح شهر کم‌کم کاهش یافت و در چند قسمت حرکات جنون‌آمیز چند گروه در جهت آتش‌سوزی و آتش‌افروزی ادامه یافت.
(غ)- برابر گزارشات واصله تحریکات جنگ روانی به حدی بالا گرفته است که بسیار جالب توجه و به شرح زیر می‌باشد:
(1)- اعلامیه‌ای به نام طرفداری حکومت اسلامی(تکثیر از هدایت) بین مردم توزیع گردیده که از امشب در کوچه و خیابان‌ها ارتشی و ساواکی و خانواده آنان باید کشته شوند و از مردم خواسته شده که به خانه مزدوران شاه اعم از ارتشی و ساواکی وارد بشوند و همه را به قتل برسانند.
(2)- مرتباً به روحانیون تلفن زده شده که تعداد کشته‌ها در سطح شهر بی‌نهایت زیاد است و آن‌ها را به گریه و رقت قلب وا‌می‌دارند.
(3)- به منازل یکایک مأمورین انتظامی و اطلاعاتی و مقامات دولتی تلفن زده می‌شود که ظرف 24 ساعت منازل و محل کار و خانواده‌های آنان منهدم خواهند شد.
(4)- روحانیون افراطی مزبور با مقامات قم و تهران و نجف ارتباط گرفته‌اند که [ناخوانا] غیرمعقول به سراسر جهان مخابره نمایند.
(ف)- برابر اطلاع واصله روحانیون قرار گذارده‌اند که فردا شنبه 11 /10 /1357 در ساعت 8 در مسجد شاه عموماً جمع تا درباره اینکه از فردا در سرتاسر منطقه آشوب و بلوا به حد اعلای خود خواهد رسید تصمیم لازم اتخاذ نمایند.
4- جلسه در ساعت 18.30 خاتمه یافت.







منبع:

کتاب آیت‌الله هادی باریک‌بین به روایت اسناد ساواک صفحه 199








صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.