صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : شیخ احمد کافی

تاریخ سند: 30 تیر 1349


موضوع : شیخ احمد کافی


متن سند:

به : 20 ه 3 از : 20 ه ی شماره : 657 /20 ه ی در ساعت 2230 شیخ احمد کافی بر روی منبر قرار گرفت ابتدا اظهار داشت من امشب نمی خواستم به این مجلس بیایم چون بعد از ظهر همین روز به مناسبتی بنده را به ساوه برای یک امر مهمی دعوت کردند و خلاصه ناگزیر ساعت یک بعد از ظهر حرکت کردیم و حال از آنجا می آیم.
بعد گفت حدیثی از پیغمبر است که گفته تا خواص اصلاح نشوند عوام اصلاح نخواهند شد بعد گفت این خواص چهار طبقه هستند اول زمامداران دوم روحانیون سوم عابد و افراد مذهبی چهارم طبقه تجار و کسبه بعد گفت اول زمامداران این طبقه مانند چوپانان می باشند گله را به هر طرف که بخواهند می برند به سینما به تماشاخانه به محلهای کثیف و به جاهای خوب هر کجا که اراده کنند گله می رود.
وظیفه چوپان چیست وظیفه او این است که اولاً گله را به نقاط خوب رهبری کند دوم مواظبت و پاسداری از گله است که اگر گرگی به گله حمله کرد یک تنه در مقابل گرگ استقامت کند و حریف را مغلوب کند و نگذارد به گله لطمه ای وارد آید.
این وظیفه چوپان حالا اگر بیایند گرگی را به جای چوپان استخدام کنند و به او بگویند که از گله خوب مراقبت کن و عوض یک گوسفند روزی سه گوسفند بخور چکار کنیم حدیث هم که نمی شود گفت به یک جاهائی برخورد می کند پیش خودتان بنویسید و بدهید به ما تا ما آن را بخوانیم بعد گفت اصلاً از این موضوع خارج می شویم صلواتی ختم کنید در ضمن صلوات اظهار داشت آهسته تر ممکن است بگیرنتان باز اضافه کرد شاید روزی بیاید که اگر صلوات را هم بلند بفرستیم توقیفمان کنند شاید هم جریمه اش پنج تومان و دو ریال باشد بعد اشاره کرد عوارض نوسازی یعنی چه یک روز عوارض نوسازی یک روز عوارض کهنه سازی یک روز عوارض وسط سازی و یک روز بالاسازی هر چه هم بدهیم باز هم طلبکار هستند به خدا اگر از دم درب آن اداره بگذرید می بینید این مردم بیچاره صف کشیده اند برای اینکه می خواهند پول بدهند بگذریم طبقه دوم روحانیون هستند که معلم و طبیب اجتماع می باشند این دسته هم اگر خودشان سست باشند نمی توانند کاری از پیش ببرند مثل این می ماند که یک طبیب خودش سر درد داشته باشد و نتوانسته باشد آن را علاج کند.
آن وقت بخواهد سر دیگران را علاج کند در این باره هم مقداری صحبت کرد و گفت طبقه سوم اشخاص مذهبی ـ شما که اگر خود را به صورت عابدها و اشخاص مذهبی نشان می دهید، دستتان را حنا می بندید.
انگشتر عقیق به دست کرده اید و تسبیح به دست دارید با این صورت عوام فریبی نکنید تومانی فلان قدر نزول نخورید.
و در پایان اظهار داشت به من گفته اند که در بین جوانان شهر ری دو سه تا از آنها ناباب هستند و جوانان را به هروئین معتاد می کنند بعد خطاب به جوانان گفت که از این ماده خانمان سوز بپرهیزید و گول رفیق را نخورید و در ساعت 1145 به سخنان خود خاتمه داد.
تعداد مستمعین در حدود 450 نفر بودند.
نظریه شنبه ـ نظری ندارد.
نظریه یکشنبه ـ به گزارش شنبه می توان اعتماد نمود.
نظریه 20 ه ی ـ نظریه یکشنبه مورد تأیید می باشد.
با پرونده شیخ احمد کافی ارائه شود.
4 /5 در ساعت 13 روز 3 /6 /49 به بخش 316 واصل گردید.
آقای مخبری این شخص به ساختمان شماره 165 احضار شود.
3 /5

توضیحات سند:

* تاریخ : 6 /5 /49 شماره : 16291 /20 ه 3 به : 316 از : 20 ه 3 موضوع : شیخ احمد کافی نامبرده بالا در ساعت 1900 روز 2 /5 /49 در مسجد جامع ابوالصدق واقع در خیابان سپه غربی به منبر رفت و درباره علائم ایمان صحبت کرد و اظهار داشت مؤمن باید در مقابل شداید و حوادث خود را استوار نشان دهد و تغییر نکند نامبرده از جامعه ایرانی به خصوص در امر آموزش و پرورش انتقاد فراوان کرد که چگونه سعی می شود جوانان از مسائل مذهبی به دور باشند و اضافه نمود یکی از دوستان من که یک مدرسه مذهبی را اداره می کند گفت که از طرف فرهنگ به ما گفته اند که تاریخ اسلام را که جزو برنامه داشتیم حذف کنیم همچنین می گفت در جزوه سؤالات کنکور دانشگاهها این سؤال به چشم می خورد که آیا محمد ارزنده تر است یا ادیسون.
این سؤالی است که مطرح می کنند منظور از این سؤال چیست؟ می کوشند مردم به خصوص جوانان را از مذهب دور نگهدارند.
نامبرده مردم را مسئول دانست و به آنها توصیه کرد اگر می توانند مدارس اسلامی تأسیس کنند و سعی نمایند آموزش و پرورش را خود به عهده بگیرند.
سخنرانی نامبرده در ساعت 2000 خاتمه یافت.
نظریه شنبه : شنبه نظری ندارد.
نظریه یکشنبه : یکشنبه نظری ندارد.
ایادی نظریه چهارشنبه : چهارشنبه نظری ندارد آقای اختری ـ بهره برداری و دستورات مراقبتی داده شود 10 /5

منبع:

کتاب حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد کافی به روایت اسناد ساواک صفحه 272


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.