تاریخ سند: 29 بهمن 1356
دستگیری
متن سند:
ساعت 1700 روز 28 /11 /2536 شیخ هادی غفاری فرزند حسین ضمن سخنرانی
مذهبی در حسینیه اصفهانیها در آبادان مطالب تحریک آمیزی درباره چهلمین روز
درگذشت کشته شدگان واقعه قم اظهارنموده که دستگیر و طبق نظر ساواک ممنوع المنبر
و قرار شده از آن شهرستان طرد گردد.
1 ساعت 2100 حدود 500 نفر از جوانان که
اغلب آنها محصل و دانشجو بوده اند بمنظور استماع سخنرانی یاد شده در مسجد
بهبهانیها حضور یافتند لیکن پس از اطلاع از عدم سخنرانی نامبرده در دستجات 40
نفری از اطراف و پشت بام مسجد بطرف ماموران سنگ پرتاب نموده که دو نفر از
ماموران بطور سطحی مجروح و ماموران نیز بمنظور متفرق ساختن آنها چند تیرهوایی
شلیک و 21 نفر از عاملین را دستگیر و تحت تعقیب قرار داده اند.
2
واعظ مذکور نیز بدادسرای محل تسلیم شده است.
3
ارزیابی : خبر صحت دارد.
گیرندگان : دفتر ویژه اطلاعات، سب 2، کمیته مشترک ضدخرابکاری.
توضیحات سند:
1ـ حجت الاسلام هادی غفاری
حادثه دستگیری و سپس فرار
خود را از قطاری که او را به
تهران می برد با تفصیل در
کتاب «خاطرات هادی غفاری»
توضیح داده است: «بعد از
سخنرانی از منبر پایین آمدم.
آقای دشتی برای استقبال از من
جلو آمد.
جمعیت شروع کرد
به شعار دادن و «درود
برخمینی» گفتن.
یک تاکسی
خالی جلوی پای ما توقف کرد.
سوار شدیم.
به این ماشین
مشکوک شدم.
متوجه شدم یک
تاکسی هم ما را تعقیب می کند.
به راننده تاکسی گفتم سرعت
بگیرد.
آقای دشتی دم منزلشان
پیاده شد.
بعدهم من پیاده شدم.
تاکسی ای که ما را تعقیب
می کرد آن طرف بلوار ایستاد.
تصمیم گرفتم فرار کنم که
راننده تاکسی فریاد زد: فرار
نکن، فایده ندارد.
دویدم.
یک
دوچرخه سوار پیدا شد.
دست
بلند کردم.
ایستاد.
خواست
جلو بنشینم و بعد گفت: آقای
غفاری می خواهی فرار کنی؟
از ذهنم نگذشت که این
دوچرخه سوار توی این شهر
غریب چطور مرا شناخته
است! و بالاخره به جایی رفت
که دو کامیون پر از مأموران
شهربانی آنجا ایستاده
بودند...
.
» (صص 218 تا 228)
2ـ این سند در ضمیمه کتاب
آمده است.
(ضمیمه 79)
3ـ حجت الاسلام غفاری پس
از دستگیری به شهربانی
خرمشهر تحویل می شود و از
آنجا به وسیله قطار راهی
تهران می شود.
ولی در ایستگاه
اهواز موفق به فرار می گردد و
حدود یک ماه در شوشتر به
زندگی زیرزمینی می پردازد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک - کتاب 02 صفحه 363