قضاوت کودکانه
متن سند:
قضاوت کودکانه
از روزی که انگلستان در کشور ایران مجبور شد سهم بیشتری برای آمریکا قائل شود، به خوبی میدانست که این کشور تازه به دوران رسیده و سازمان اطلاعاتی آن ـ که از قضا دستآموز سازمان جاسوسی اینتلیجنس سرویس هم بود ـ به مرور زمان در ایران، یکهتاز میدان خواهد شد.
جنگ بینالملل دوم، سرنگونی رضاخان پهلوی عامل سرسپرده انگلیس را که با تلاش آیرونساید به شاهی رسیده بود را به دنبال داشت. حسین فردوست، در آن زمان به عنوان رابط محمدرضا پهلوی با مستر ترات، یکی از مقامات اطلاعاتی انگلستان، تماسهایی گرفت و موافقت آنها را برای جایگزینی پسر به جای پدر کسب کرد. ترات در روز بیست و چهارم شهریور 132 شمسی به فردوست گفت:
«با عجله همین امشب ترتیب کار را بده و هر چه زودتر محمدرضا به مجلس برود و سوگند بخورد و تأخیری در کار نباشد.» 1
در این موقع، انگلستانی که به طور مستقیم در جنگ دوم جهانی شرکت داشت، به علت صدمات ناشی از آن و ورشکستگی اقتصادی، دیگر جلوهی آن امپراطوری قدرتمند را نداشت و آمریکای تازه نفس و قدرتمند در حال پیشروی بود.
با مقایسهای اجمالی میان چگونگیِ مسافرت محمدرضا پهلوی به انگلستان ـ در سال 1327 ش ـ به دعوت جرج ششم و مسافرت وی به آمریکا ـ در سال 1328 ش ـ به دعوت ترومن و نحوهی مذاکرات و پذیراییها، به خوبی جا به جابی این دو قدرت را در ایران خواهیم دید.2
ملی شدن صنعت نفت در دولت دکتر محمد مصدق، که آمریکاییها طرفدار انجام آن بودند؛3 ضمن آنکه جبهه ملی را برای همیشه، متحد و معتمد آمریکاییها نگاه داشت، با اخراج کوتاه مدت انگلیسیها از ایران، موجب قطع رابطه با آنها نیز شد.
در دوران زمامداری دکتر مصدق، شرایطی بر کشور حاکم شد که انگلیسیها و آمریکاییها برای سرنگونی دولت او، به توافق رسیدند. آنها این تصمیم مهم را با کودتایی مشترک، در روز 28 مرداد 1332 عملی کردند. دو ماه پس از انجام این کودتا، آنتونی ایدن ـ وزیر خارجه وقت انگلیس ـ طی سخنانی در مجلس آن کشور گفت:
«انگلستان بار دیگر دست دوستی به سوی ایران دراز میکند و برای تجدید مناسبات سیاسی همه نوع آمادگی دارد.» 4
و پس از رایزنیهایی که صورت گرفت، در اولین روزهای آذرماه 1332 دنیس رایت، به همراه 14 نفر کارمند، برای بازگشایی سفارت انگلستان، به ایران آمد.5
نقش آمریکاییها در این بازگشت و نشاندنِ دگربارهی آنها بر سر سفرهی نفت ایران، انگلستان را بیش از پیش وامدار آمریکاییها کرد؛ از این رو انگلیسیها، بسیاری از عوامل بومی خود را ـ که در شبکههای گستردهای سازماندهی کرده بود ـ برای بهرهبرداریهای گوناگون در اختیار آمریکاییها قرار داد.
در این موقعیت، تعارض تربیتیافتگان زمان حضور مطلق انگلیسیها در ایران، با تکنوکراتهایی که در دامان آمریکا تربیت شده بودند، همواره دیدنی و شنیدنی بود.
این تعارض به میزانی بود که حسنعلی منصور، یکی از مهرههای اصلی آمریکا، در زمان کوتاه نخستوزیری خود میگفت:
« شاه از او خواسته است تا همه رجال قدیمی ایران را از کار برکنار کند.»
در چنین حکومتی که از صدر تا ذیل آن، هر کس منافع شخصی خویش را بر دیگری ترجیح میداد، این جا به جایی قدرت، چرخشهای سیاسی بسیاری را پدید میآورد. بسیاری از کسانی که انگلیسی بودند، آمریکایی شدند تا از این آبشخور، بهره بیشتری یابند. از این تغییر رفتارها در میان رجال پهلوی بسیار دیده میشود که نمونهای از آن، به شرح زیر نقل شده است:
«دکتر زاهدی که اکنون در آمریکاست، قصد دارد با مقامات آمریکایی نزدیک شده و در مراجعت به ایران پست حساستری به دست آورده و وظایف خود را انجام دهد.»6
و سند زیر، نمونهی روشنی از این واقعیت است:
سند شماره ( 91 )
از : انگلستان تاریخ : 28 /12 /47
به : 315 شماره : 2115 /315
موضوع : تلویزیون لندن
چندی قبل که تلویزیون لندن موضوع عالم گیر شدن مبارزه با بیسوادی را پخش مینمود، هنگامی که فیلم به مرزهای ایران، مبتکر مبارزه با بیسوادی رسید، فقط تابلویی از اسم ایران را نشان داد و پس از چند دقیقه مکث، گوینده با عذرخواهی، قطع شدن فیلم را اعلام و سپس کشور افغانستان نشان داده شد.
نظریه منبع : چنین استنباط میشود که اولیاء دولت انگلستان با کشور ایران نظر مساعد ندارند و بعضیها میگویند چون ایران در امور سیاسی با آمریکا و شوروی کنار آمده، انگلیسها آن را یک کشور تحتالحمایه میدانند و از این رو بسیار عصبانی و ناراحت هستند.
[ نعمت الله نصیری:]این قضاوت کودکانه است تحقیق شود علت قطع کردن چه بوده؟
دایره بررسی در اجرای امر به وزارت امور خارجه نوشته شود
18 /1 /48
در این سند به غیر از تحلیل تعارضی منبع خبر، دو مطلب دیگر نیز قابل توجه است.
اول اینکه در این گزارش، ایران مبتکر مبارزه با بیسوادی معرفی شده است و دیگر اینکه، نعمتالله نصیری ـ رئیس ساواک ـ این تحلیل را قضاوت کودکانه عنوان کرده است.
در خصوص نظریهی نصیری در تحلیل این گزارش، با نگاهی اجمالی به کتب منتشره اداره کل بررسیهای تاریخی، به نمونههای متعددی از این نوع پینوشتها از او ـ که خود یک انگلیسی تمام عیار بود و در عین حال با آمریکاییها هم رابطه داشت ـ برخورد خواهید کرد؛ و اما درباره وضعیت بیسوادی ایران در دوران حکومت محمدرضا پهلوی نگاهی اجمالی به آمار زیر کافی است:
1ـ سال 1355 ش میزان جمعیت 744 /78 /33
میزان بیسواد مرد 64 /724 /5 – 1 /41 درصد
میزان بیسواد زن 165 /58 /8 – 5 /64 درصد
جمع 769 /235 /14 – 5 /52 درصد
2ـ سال 1365 ش میزان جمعیت 912 /193 /49
میزان بیسواد مرد 569 /673 /5 – 8 /28 درصد
میزان بیسواد زن 286 /966 /8 – 7 /47 درصد
جمع 855 /639 /14 – 38 درصد
3- سال 1375 ش میزان جمعیت 82 /844 /59
میزان بیسواد مرد 897 /956 /3 – 2 /15 درصد
میزان بیسواد زن 192 /756 /3 – 6 /25 درصد
جمع 89 /713 /7 – 24 /2 درصد7
امیدواریم در سایه حکومت عدالت محور اسلامی، این آمار در حال حاضر به صفر رسیده باشد.
توضیحات سند:
1. ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، خاطرات حسین فردوست، ج 1، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ص 104
2. برای آگاهی بیشتردر این خصوص، ر. ک: همان، صص 163-160
3. همان، ص 168
4. روزشمار تاریخ ایران، باقر عاقلی، ج 2، ص 21
5. همان، ص 23
6. کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 82، در این مجموعه سه جلدی، اسناد قابل توجهی از این گونه وجود دارد.
7. http : // www. Imoiran.ir/fa/statistic/status
منبع:
کتاب
اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 151