تاریخ سند: 3 شهریور 1346
حضور محترم دوست ارجمند جناب آقای مهندس مصحّف
متن سند:
حضور محترم دوست ارجمند جناب آقای مهندس مصحّف1 سلام عرض میکنم. از درگاه ایزد متعال برای آن دوست عزیز سلامت و موفقیت مسئلت دارم. از اینکه در ارسال نامه تأخیر شده بسیار معذرت میخواهم.
حدود 29 خرداد بود که کار استخدام من تمام شد و به کرمانشاه آمدم البته کار من از نظر فنی بد نیست و مهمتر اینکه دیگر موضوع مالی و به اصطلاح انتظار بلند کردن وجه بیتالمال مطرح نیست و موضوعاتی که در دستگاه قبلی که کار میکردم وجود داشت در اینجا خوشبختانه مطرح نمیباشد. به هر صورت باید ساخت، چنانچه در اصفهان نیز خدمتتان عرض نمودم کار طرحی که استخدام شدهام تا آخر امسال پایان مییابد و بعد معلوم نیست باز کدام گوشه مملکت گل و بلبل مشغول شوم. به هر حال هر جا باشم خاطرات فراموش نشدنی دانشکده و محبتهای شما و سایر دوستان عزیز را فراموش نمیکنم و به دعاگویی مشغول هستم.
واقعاً الان فکر میکنم چقدر اشتباه کردهام دو سال و چندی عمر خود را در تشکیلات وزارت بهداری تلف کردهام و خودم را به اصطلاح مَچَل کردم. به هر صورت به گذشته نباید فکر کرد و باید آینده را در نظر داشته و از گذشته پند گرفت البته از کار فعلیام هم راضی نیستم ولی به طور نسبی و از نظر اینکه از آن کثافتخانه، خودم را بیرون کشیدم خیلی خوشحال هستم. اگر چندی دیگر میگذشت و قانون جدید و رسمی شدن در آن تشکیلات پیش میآمد دیگر نجات یافتن از آن غیر ممکن بوده و به راهی که نه هدفم بود و نه عقیدهام خواه ناخواه کشیده میشدم. اینها درد دلهایی است که انسان در دوران تحصیل انتظارش را ندارد ولی به هر حال گریبانگیر میشود. از این همه پر حرفی خواهید بخشید.
اگر قابلم دانسته خواستید برایم نامه بنویسید آدرس من به ترتیب زیر است:
کرمانشاه – خیابان سعدی – شماره 133 – اکبر پرورش
از وضع کار و اوضاع و احوال برایم بنویسید. خدمت خانوادهتان سلام میرسانم. خدمت ارجمند جناب آقای مهندس عبودیت را سلام برسانید برای ایشان نیز جداگانه نامه خواهم نوشت. اگر خبری از آقای مهندس ابنالنصیر دارید به من نیز اطلاع فرمایید. تمام دوستان و آشنایان را سلام برسانید. بیش از این عرضی ندارم سلامتی شما آرزوی من است.2
ارادتمند – اکبر پرورش
3 /6 /46
کرمانشاه خیابان سعدی شماره 133 اکبر پرورش
توضیحات سند:
1. مهندس عبدالعلى مصحّف در سال 1317 ﻫ ش در اصفهان متولد شد. تحصیلات مقدماتى خود را در اصفهان گذراند و در سال 1337 در دانشکده فنى تهران تحصیلات عالیه خود را شروع و در سال 1342 فارغالتحصیل شد و به عضویت کانون مهندسین تهران درآمد.
در جریان قیام 15 خرداد 1342 ﻫ ش به جرم برداشتن عکس شاه از رستوران کوی دانشگاه در امیرآباد تهران، توسط فرماندار نظامى تهران بازداشت شد و پس از دو ماه زندان در پادگان جمشیدیه، آزاد شد.
پس از آزادى در جلسات مسجد هدایت تهران شرکت میکرد و با علامه استاد محمدتقى جعفرى آشنا شد و اولین داماد استاد علامه (ره) گردید.
پس از مراجعت به اصفهان اقدام به تشکیل جلسات هفتگى تفسیر قرآن و نهجالبلاغه نمود.
وی که در ادامه همکاری با برخی محافل مذهبی و خیریه به فعالیتهای اسلامی خود ادامه میداد، در سال 1345 به همراه عدهاى از روحانیون و معتمدین شهر، کانون علمى و تربیتى جهان اسلام را پایهگذارى کرد که از آن به عنوان پایگاهى براى آشنایى نسل جوان با مفاهیم عالیه اسلام استفاده میکردند.
پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با رتبه فوق لیسانس راه و ساختمان در شرکت سهامی برق منطقهای اصفهان اشتغال به کار داشت. در دوران انقلاب اسلامى در مجالس و محافل به سخنرانى و افشاگرى پرداخت و پس از پیروزى انقلاب اسلامى به سمت معاون استاندارى اصفهان و سپس به عنوان استاندار مازندران منصوب گردید.
سرانجام وى در سال 1376 دار فانى را وداع و در بهشتزهرا به خاک سپرده شد. مهندس مصحف برادر خانم استاد پرورش بود.
2. با بررسی و تحقیقات صورت گرفته معلوم گردید، «علیاکبر پرورش» فرد دیگری غیر از استاد سیدعلیاکبر پرورش است. این فرد از دوستان مشترک استاد پرورش و مهندس مصحّف بوده که در آن مقطع در کرمانشاه زندگی میکرده است. ساواک در سانسور مکاتبات پستی، وی را با استاد پرورش اشتباه گرفته و نامهی وی را نیز در پروندهی انفرادی استاد پرورش ثبت و ضبط کرده است.
منبع:
کتاب
استاد سید علی اکبر پرورش به روایت اسناد ساواک صفحه 3