تاریخ سند: 15 اسفند 1351
متن سند:
در تاریخ 11 /12 /51 ساعت 1100 آقای سید علی اکبر ابوترابی فرزند سید
عباس ابوترابی قزوینی را در بازار ملاقات نموده وی اظهار داشته است خیلی
خوشوقتم که یکی از رفقا به دام سازمانیها نیفتاده او طلبه محجوب تهرانی بود که
با [من] صمیمیت زیادی داشته و تقریبا 5 سال بود که سازمانیها پی جویی
می کردند ولی موفق به گرفتن او نشدند و لیکن در این چند روزه آمده به قم و
شبانه خانواده خودش را برد به تهران و پدر زنش را هم چندین مرتبه در تهران
گرفته اند ولی او اظهار بی اطلاعی کرده و وی را رها ساخته اند.
اخیرا آمده اند از
طرف سازمان خانه او را محاصره کرده اند و تمام کتابها و اثاثیه منزل را برده اند
ولی موفق نشدند خودش را بگیرند، اظهار شده آن طلبه اهل کجاست.
سید
علی اکبر بیان داشته که شیخ عباس تهرانی می باشد و شب گذشته (10 /12 /51)
یکی از دوستان من گفت بحمداللّه اطلاع دارم که از مرز ایران صحیح و سلامت
خارج شده است سؤال کردم چطور توانست فرار کند اظهار داشت خیلی طلبه
عجیبی می باشد و زرنگ چند شناسنامه و تذکره داشته که تابحال نتوانسته اند
بگیرند سؤال کردم تقصیر او چه بود.
که پنج سال فراری است اظهار داشت که
شرکت در قتل منصور1 داشته و دیگر اینکه اسلحه پخش می کرده بین افراد و
کسی پی برده است تا اینکه یکی از همدستان [او] را گرفتند و شکنجه دادند تا
اینکه اعتراف کرد که اسلحه ها را شیخ عباس2 داده است و از زندان [به] شیخ
عباس اطلاع دادند که جریان از این قرار
است و او هم فرار نمود سؤال شده در این پنج سال وی را ملاقات نموده اید اظهار
داشت زیاد در تهران شمیران مدرسه ای بود که بیشتر اوقات در آنجا بود و
ملاقات می نمودم ولی با لباسهای مختلف .
ابوترابی نفهمد من گزارش داده ام.
کمال3
توضیحات سند:
1ـ حسنعلی منصور یکی از
نخست وزیران شاه و عامل
سیاست آمریکا در ایران بود.
وی در سال 1340، «کانون
مترقی» را تأسیس کرد که
اعضای مؤسس آن، محسن
خواجه نوری، منوچهر شاهقلی،
فتح اللّه ستوده و امیرعباس هویدا
بودند.
در سال 1342، این
جمعیت تبدیل به «حزب ایران
نوین» شد.
طرح حزب نخبگان و
تحصیلکردگان غرب بالاخص
آمریکا، حرکتی بود برای منزوی
کردن کامل جناح وابسته به
انگلیس، چون کانون مترقی،
سمبل یک جریان امریکایی بود
حتی شیوه زندگی آمریکایی ها
را داشتند.
از مهمترین کارهای منصور،
تصویب کاپیتولاسیون و سلطه
مطلق آمریکا در ایران بود.
فراماسون بودن منصور و
عضویتش در «لژ پهلوی» و
استمرار راهش توسط
امیرعباس هویدا و اعضای
حزب ایران نوین، نشان دهنده
اطاعت بی چون و چرای آنها از
سیاست آمریکا بود.
وی در اول بهمن 1343 در
مقابل مجلس شورای ملی
توسط محمد بخارائی از
اعضای هیأت مؤتلفه اسلامی
ترور شد و به قتل رسید.
ر.ک : ظهور و سقوط سلطنت
پهلوی، ج 2
؛ از سیدضیاء تا بختیار، مسعود
بهنود
2ـ منظور سیدمجید فیاض است
که با دستگیری او، ساواک
متوجه شد، شیخ عباس تهرانی
همان سیدعلی اندرزگو می باشد
و در تاریخ 19 /11 /51 منزل
او را بازرسی کرد ولی از
دسترسی به شهید اندرزگو،
ناکام ماند.
سردار سرفراز ـ ص 120
3ـ حجت الاسلام سیدعلی اکبر
ابوترابی در رابطه با این فرد،
می گوید :
«بعد از انقلاب، پرونده قم
بیرون آمد، که چه کسی ما را لو
داده الحمداللّه ، آن جریان
گذشت.
»
از تربت کربلا، ص 246
منبع:
کتاب
حجتالاسلام حاج سید علی اکبر ابوترابی به روایت اسناد ساواک صفحه 165