صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

درباره: ارسال نامه دسته جمعی از طرف عده‌ای به عنوان حاج شیخ عبدالرسول قائمی

تاریخ سند: 25 خرداد 1351


درباره: ارسال نامه دسته جمعی از طرف عده‌ای به عنوان حاج شیخ عبدالرسول قائمی


متن سند:

شماره: 15229/ ﻫ 2 تاریخ:25 /3 /1351
از: ساواک خوزستان
به: ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور (اداره کل سوم ـ 312)
درباره: ارسال نامه دسته جمعی از طرف عده‌ای به عنوان حاج شیخ عبدالرسول قائمی1

با ایفاد فتوکپی نامه اعتراض‌آمیز عده‌ای از روحانیون و افراد متعصب مذهبی در خصوص خبر مندرج در روزنامه کیهان مورخه 20 /2 /51 درباره سمینار آموزش جنسی2و پیوست مربوط که یک نسخه از آن وسیله مسافر به عنوان نامبرده بالا ارسال شده به استحضار می‌رساند:
1ـ از طرف شخص منظور پاسخ داده شده مطرح شدن موضوع مورد بحث و درج آن در روزنامه جنبه رسمی نداشته و بالطبع مسئولان امر در جریان آن می‌باشند.
2ـ احتمال دارد نظیر همین نامه به عنوان سایر روحانیون سرشناس شهرستانها نیز فرستاده شده باشد.
3ـ بین روحانیون حوزه استحفاظی تاکنون بروز چنین عکس‌العملی مشاهده نگردیده است با توجه به مراتب فوق مقرر فرمائید نظریه ابلاغ فرمایند.
رئیس ساواک استان خوزستان. م. خاوری
گیرنده: 321 جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضی
325 جهت استحضار و هرگونه اقدام مقتضی

توضیحات سند:

1. این نامه که به صورت اعلامیه درآمده و منتشر گردیده توسط 62 نفر از روحانیون اصفهان تهیه و امضاء شده بود به شرح ذیل است:
پس از ابلاغ سلام و تحیات وافره
توفیق کامل آن‌حضرت را در ترویج دین مبین اسلام و آئین حقه جعفری از خداوند متعال خواستاریم. مشاهده فتوکپی شده روزنامه (ضمیمه) مربوط به اختلاط دختر و پسر در مدارس و تدریس امور جنسی تسامح در جلوگیری از انجام محتوای آن به زودی با صدائی مهیب طنین‌انداز خواهد شد. از آنجائی‌که وظیفه هر فرد دیندار و وطـن‌دوست ایجـاب می‌کـند که هیچ‌گاه از تذکرات نافعه به مقامات مسئول برای جلوگیری از اعمال خلاف شئون مذهبی و ملی و مخل‌بار خودداری نکند، جامعه روحانیت و وعاظ [اصفهان] خود را موظف دانست در این هنگام که زمزمه اختلاط مدارس و تدریس امور جنسی به گوش می‌رسد مسئولین امر را با استحضار خاطر جنابعالی متوجه عواقب خطرناک این کار بنماید. ممکن است اولیاء امور به‌علت اشتغال به امور مهمه مملکتی کمتر فرصت رسیدگی و توجه به این‌گونه مطالب که شاید در نظر ایشان کم اهمیت است داشته باشد، ولی اگر صحیح است که بقاء هر ملت و اجتماع بستگی به ایمان افراد آن دارد ( چنان که از خود اولیاء امور بارها در نطق‌ها شنیده شده است ) عدم توجه به عوامل تباهی آن ایمان خود نوعی بی توجهی به بقاء اجتماع محسوب خواهد بود. ما در هر روز شاهد نتایج مرگبار بی بند و باری‌های جوانان خارجی که از همین آزادی‌های غلط و اختلاط‌ها سرچشمه گرفته و تشنج‌هائی‌که از آن‌ها در کشور‌ها ایجاد می‌گردد از طریق جراید می‌باشیم چگونه انتظار داشته باشیم پسر و دختر ما در سنین بحرانی کنار یکدیگر نشسته و مطالبی در اطراف امور جنسی بشنوند و مناظر شهوت‌زا در مغزشان ترسیم گردد و همان فساد دنیای غرب که بزرگان و رجالشان را در مشکلاتی عظیم و لاینحل دچار ساخته در جامعه ما ایجاد نشود، جای بسی تعجب و تاسف است استادی‌که باید با پیشنهادات و نظرات علمی و اخلاقی خود شهد هدایت در کام ملت بریزند و از این طریق دین خود را با اجتماعی که در آن پرورش یافته‌اند ادا کنند، سموم فساد را در قالب الفاظ و اصطلاحات فریبنده برای مردم تجویز کرده و ملت را به سوی آن تحریص وتشویق می‌نمایند علیهذا چون این قطعنامه که جز تقلید کوکورانه از مراجع بی قید و بند دنیای کنونی نیست برخلاف دستورات دین مقدس اسلام و مخالف شئون ملتی است که افتخارات گذشته خود را زیر سایه عفت و تقوا به دست آورده است. از حضرتعالی استدعا داریم اولیاء امور را متوجه کنید که نگذارند اظهار نظر چند نفر به نام استاد و دانشجو حاکم بر سرنوشت اخلاقی یک کشور گردد و جداً از عملی شدن نظرات ایشان جلوگیری به عمل آید.
2. به دنبال سیاست‌هاى رژیم شاه جهت به انحراف کشیدن نسل جوان، در سمینارها و جراید مطرح شد که مى‌بایست مسائل جنسى و بلوغ در مدارس تدریس و آموزش‌هاى لازم در قالب دروس به دانش‌آموزان داده شود و در این راستا در اردیبهشت سال 1351 سمینار آموزش جنسی توسط گروه روانشناسی دانشگاه اصفهان برگزار شد و ایجاد دبیرستان‌های مختلط و آموزش مسایل جنسی در مدارس را بدون اشکال اعلام کرد و به دنبال آن کتاب‌هایى را نیز چاپ کردند و براى ایجاد زمینه در کتابخانه‌هاى کانون پرورش فکرى نوجوانان در دسترس دانش‌آموزان قرار مى‌دادند که در آن به صورت زشتى مسائل جنسى را مطرح می‌کرد.(روزنامه کیهان، شماره 8645- 20 /2 /1351)
سرانجام به دلیل مخالفت علماء و روحانیون وزارت آموزش و پرورش در تاریخ 7 /8 /1351 رسماً اعلام کرد تدریس مسائل جنسى در مدارس مطرح نیست.

منبع:

کتاب آیت‌الله عبدالرسول قائمی به روایت اسناد ساواک صفحه 244

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.