تاریخ سند: 10 دی 1346
موضوع: روزنامه آیندگان
متن سند:
به:دفتر ویژه اطلاعات شماره: 2945
از :اداره اطلاعات
از طرف بعضی از مدیران جرائد و مجلات من جمله آقایان عباس
مسعودی1 و دکتر مصباح زاده2 و مهندس والا3 در مقابل انتشار
روزنامه (آیندگان) غیر محسوس عکس العمهائی نشان داده میشود،
خبر رسیده حاکی است این عکس العملها بداخل سندیکای
مطبوعات نیز کشانده شده و جناح مخالف اداره کنندگان روزنامه
آیندگان کوشش می کنند داریوش همایون (عضو مؤثر روزنامه
آیندگان) را از سندیکای مطبوعات اخراج کنند، می گویند که نامبرده
بسازمانهای اطلاعاتی خارجی وابستگی دارد و بهمین علت
صلاحیت فعالیت در سندیکای مطبوعات ایران را ندارد.
فعلا" اعضای هیئت مدیره سندیکای مطبوعات به جناحهائی
تقسیم گردیده و کشمکشهای داخلی آنها ممکن است سرانجام
انشعابی در سندیکای مطبوعات بوجود آورد.
طرفداران روزنامه آیندگان عبارتند از: داریوش همایون - دکتر
سمسار - صالحیار - محمد علی سفری - هوشنگ پورشریعتی -
اسمعیل یگانگی مخالفین عبارتند از: باستانی - نصیرامینی -
خسروشاهانی - عباس پهلوان - اسمعیل رائین - رضا مرزبان -
منصور تاراجی - حسین سرفراز.
اشخاص مشروحه زیر که تاکنون بیطرف شناخته شده اند: بانو
ظفری، تورج فرازمند و محمد علی بهشتی پور می باشند.
ارزیابی خبر: احتمال صحت دارد.
توضیحات سند:
1 - عباس مسعودی فرزند
حاج محمد علی در سال
1280 ش درتهران به دنیا
آمد پس از خاتمه تحصیلات
مقدماتی و متوسطه در تهران
(دبیرستان دارالفنون) چون
قادر به ادامه تحصیل نبود و
از جهت زندگی و معاش در
زحمت بود ابتدا به شغل
حروف چینی و کارگر ساده
مطبعه در مطابع تهران
مشغول به کار شد.
پس از
چهار سال به تدریج مصحح
روزنامه " اقدام " و " شفق " و
خبرنگار روزنامه های " ایران
" و " کوشش " گردید.
در سال
1300 ش ابتدا مرکز کوچکی
که فقط یک اطلاق داشت در
تهران دایرکرد که مرکز
اطلاعات نامیده می شد و
اخبار خبرگزاریهای رویتر و
هاواس را از دوایر مطبوعاتی
این دو سفارتخانه می گرفت
و با دادن مبلغ مختصری
اجازه ترجمه و نشر آن را در
تهران گرفت.
مسعودی در تیر
ماه 1304 امتیاز روزنامه
اطلاعات را گرفت و در واقع
امتیاز روزنامه را که متعلق
به فردی به نام علی اکبر
سلیمی بود با نیرنگ و فشار
پلیس وقت اخذ کرد.
بعدها
اطلاعات دارای مؤسسات
فنی و نشریاتی نظیر،
چاپخانه اطلاعات،
گراورسازی اطلاعات
کودکان،مجله اطلاعات
هفتگی، مجله اطلاعات ماهانه،
مجله اطلاعات هفتگی، مجله
اطلاعات ماهانه،
مجله بانوان،جوانان، تهران
ژورنال و اطلاعات هوایی
شد.
مشاغل دولتی مسعودی
از سال 1314 شروع شد و در
آن سال به وکالت دوره دهم
مجلس شورای ملی از حوزه
انتخابیه تهران رسید و تا
پایان دوره پانزدهم شش
دوره متوالی، هم چنان وکیل
بود و در سال 1328 به سمت
سناتوری تهران انتخاب
گردید و تا سال 1351 در این
سمت باقی ماند.
وی به زبان
انگلیسی و فرانسه آشنا بود.
ساواک در سند بیوگرافی او
آورده است.
" او فردی
متخصص در فن، کج دار و
مریز و اهل زد و بند، خوش
مشرب، محافظه کار، حقه باز،
هنرهای هزار رنگ، جاسوس
صفت، علاقه مند به افزایش
ثروت، غیرقابل اعتماد و
مورد تنفر عامه مردم
می باشد.
نامبرده با تمام
حوادث بعد از دهه 20 سازش
داشته، نوکر رضا شاه بود و با
مخالفین او نیز نزدیک بود.
درسال 1320 پس از حادثه
سوم شهریور سلسله مقالاتی
علیه رضا شاه نوشت.
در سال
1321 در ماجرای 17 آذر
علیه قوام السلطنه شرکت
کردوپس از17سال برای
اولین بارروزنامه اومتوقف
شدو به زندان افتاد.
از
اواسط سال 1320 روزنامه
او طرفدار مصدق شد در 25
مرداد سال 1332 شدیدترین
حملات علیه شاه و حکومت
را انجام داد.
با حزب توده
اراده ملی و هر سیاست و
گروهی نزدیک بود و سازش
می کرد.
شد و به زندان افتاد.
از
اواسط سال 1320 روزنامه
او طرفدار مصدق شد در 25
مرداد سال 1332
شدیدترین حملات علیه شاه
و حکومت را انجام داد.
با
حزب توده اراده ملی و هر
سیاست و گروهی نزدیک
بود و سازش می کرد.
بعد از وارد شدن به امور
روزنامه نگاری به سیاست
انگلستان نزدیک شد و
ترقی کرد و با عامیون
نزدیک بود.
مسعودی عضو
جمعیت فراماسونری لژ ایران
و از افراد موثر در تشکیل
کلوپ روتاری و عضو کلوپ
روتاری تهران بود".
(پرونده
عباس مسعودی در ساواک)
2 - مصطفی مصباح زاده: در
سال 1287 به دنیا آمد.
عبدالرحمن پدر مصطفی به
پیله وری
اشتغال داشت و هر چند
مدت در یک شهر اقامت
می نمود.
ایام اقامت در شهر
شیراز مصطفی دوره
مقدماتی تحصیلات خود را
به پایان رسانیده و برای
ادامه تحصیل با مشکل
مواجه بود.
در این بین قوام
شیرازی از ثروتمندان شیراز
در فکرادامه تحصیل
فرزندش علی در بیروت بود.
با توجه به اینکه علی قوام در
خانواده اشرافی بزرگ شده
بود و به تنهائی زندگی و
تحصیل مشکل می نمود.
لذا
با شناختی که به خانواده
مصباح زاده پیدا کرده بودند
مصطفی مصباح زاده را برای
همراهی علی برمی گزینند که
علاوه بر تحصیل کارهای
علی را نیز انجام دهد.
مصطفی مصباح زاده هنگام
اقامت در بیروت بیشتر از
علی قوام از خود شایستگی
نشان داد و با درجه ممتاز
فارغ التحصیل شد.
قوام
شیرازی مخارج ادامه
تحصیل مصطفی را به عهده
گرفت و مصباح زاده پس از
7 سال تحصیل در فرانسه با
درجه دکترای حقوق فارغ
التحصیل شد.
مصطفی در سال 1316 به
ایران برگشت و پس از دو
سال خدمت در وزارت
دادگستری با سمت بازپرس
به کار مطبوعاتی روی آورد.
او روزنامه کیهان را با کمک
عبدالرحمن فرامرزی در
سال 1320 تأسیس و در
سال 1321 نیز کار تدریس
در دانشکده حقوق را آغاز
نمود.
مصباح زاده در
دوره های 15، 16، 17 ،18
مجلس شورای ملی از
بندرعباس به مجلس راه
یافت.
مهمترین مسئله برای
وی توسعه مؤسسه کیهان
بود.
در دوران نمایندگی نیز
بیشتر پیگیر کارهای خود در
کیهان بود و مرتب در
جلسات مجلس حاضر
نمی شد.
البته کوشش ایشان
بی نتیجه نبود پس از گذشت
چند سال مؤسسه کیهان
صاحب مؤسسات ذیل شد .
1 - چاپخانه بزرگ رتاتیو
2 - چاپخانه مجهز به
ماشینهای آلمانی و
انگلیسی
3 - گراورسازی
4 - روزنامه کیهان از سال
1320
5 - مجله کیهان کودکان از
سال 1335
6 - مجله کیهان ورزشی از
سال 1332
7 - کیهان هوائی از سال
1348
8- کیهان حقوقی از سال
1330 شامل کلیه قوانین
تصویب نامه ها و آئین
نامه ها
9 - کیهان اینترناشنال به
زبان انگلیسی از سال 1338
10 - موسسه چاپ کتاب
کیهان از سال 1337.
از دیدگاه ساواک مصطفی
مصباح زاده از لحاظ سیاسی
موافق سیاست روز گام بر
می داشت.
در زمان دکتر
مصدق از دولت وی
طرفداری می نمود و از
وکلای مستعفی مجلس
هفدهم است.
پس از کودتای
28 مرداد طرفداری
محمدرضا پهلوی را در پیش
گرفت.
با این وجود جهت بالا بردن
تیراژ روزنامه کیهان از
سازش با دستجات سیاسی
روگردان نبود.
علیرغم برخی اختلافات با
عباس مسعودی روزنامه
اطلاعات سعی می نمودند با
همدیگر هماهنگی داشته
باشند.
در سال 1347
مصباح زاده و مسعودی با
کمک برخی از دوستان خود
شرکت " روز تل " بمعنای
روزنامه و تلویزیون را با
هدف تثبیت نرخ آگهی در
رادیو تلویزیون و مطبوعات
تأسیس نمودند.
هنگام تاسیس روزنامه "
آیندگان" مسعودی و مصباح
زاده تلاش فراوانی را انجام
دادند تا آن روزنامه را
ناموفق بگردانند که با
پشتیبانیهای دولت
خصوصا" ساواک از آیندگان
تلاشهای آنهانتیجه نداد.
3 - عبداله والا فرزند
حسین در سال 1301 ه.
ش
در شهر خلخال به دنیا آمد.
وی پس از طی دوره
متوسطه در دبیرستان "
پانزده بهمن صنعتی " در
هنرسرای عالی مشغول به
تحصیل شده و به مدرک
لیسانس مهندسی شیمی
نایل آمد.
علاوه بر آن در
دانشگاه تهران در رشته
قضایی تحصیل کرده و
لیسانس حقوق دریافت
داشت .
عبداله والا در 26 آبان
1325 با پایه 3 اداری به
استخدام وزارت کار و
تبلیغات درآمده و در اداره
بازرسی کل به کار گرفته
شد.
دربیستم دی 1348 از
آن وزارتخانه بازنشست
گردید.
عبداله والا یکی از
کارگزاران حزب مردم بود که
در دوره 21 مجلس
شورایملی بعنوان نماینده
خلخال وارد مجلس میشود.
در سال 1342 مخبر
کمیسیون بودجه بوده که
طبق نظر ساواک وابستگی
ایشان به غرب در کلیه
فعالیتها و سخنانش آشکار
بوده است.
درسال 1343
هنگام بررسی بودجه سال
1344 اداره و رهبری
فراکسیون حزب مردم را
عهده دار بوده و با هلاکو
رامبد و ناصر بهبودی همفکر
و همسخن بوده است.
کمیته حزب مردم طی
جلسه ای در 25 مرداد 1345
بنابه پیشنهاد دبیر کل حزب
آقای پروفسور یحیی عدل
باتفاق آرا عبداله والا را به
دلیل بی توجهی به وظایف،
مسئولیت ها و انضباط حزبی
و درج مقالاتی مغایر با
اهداف حزب مردم در مجله
هفتگی تهران مصور که
مدیریت آن را به عهده
داشته، از حزب اخراج
می گردد.
طبق اسناد موجود دکتر
مدرسی توسط دکتر نراقی با
هویدا ملاقات و در مورد والا
وساطت می نماید.
هویدا در
پاسخ به وی می گوید تا آنجا
که مقدور باشد کوتاهی
نخواهم کرد ولی موضوع والا
مربوط به مسایل خارجی
است ومقامات دیگر می باید
در این مورد تصمیم بگیرند.
که این وساطت ها سرانجام
به نتیجه رسید و در 12 دی
1345 عبداله والا باری
دیگر وارد حزب مردم شد.
عبداله والا در دوران
نمایندگی اش در مجلس
شورای ملی سوءاستفاده های
کلانی نمود من جمله در
هنگام تصویب قانون تعیین
حریم دریاچه های پشت
سدها، با توجه به اطلاع
قبلی او از به تصویب
رسیدن این قانون میلیونها
تومان سوء استفاده کرد.
برابر سوابق موجود، عبداله
والا مدیر مجله تهران مصور،
مدیر تآتر نصر، و صاحب
سینما اروپا، سینما کسری،
سینما بلوار و غیره بوده که
در آن مقطع 185 هزار تومان
ماهانه درآمد داشته که اکثر
آن را در قمار می باخته
است.
از دیگر مسئولیت های
عبداله والا ریاست
سندیکای مرکزی نهضت
چاپ، رئیس فدراسیون
ژیمناستیک کشور، عضو
کمیته مرکزی حزب مردم،
کلوپ روتاری و از اعضای
فعال، مهم و قدیمی
فراماسونری بوده است.
ساواک وی را فردی عیاش،
خوشگذران، مشروبخوار،
اهل دسته بندی و زد و بند و
فاقد صداقت و امانت معرفی
می نماید.
(پرونده عبداله
والا در ساواک).
منبع:
کتاب
داریوش همایون به روایت اسناد ساواک صفحه 115

