تاریخ سند: 9 دی 1349
موضوع: بهرام زنگانه پدر شیخ علیاصغر زنگانه
متن سند:
از: 2/ ﻫ تاریخ:9 /10 /1349
به: 316 شماره: 5455/ ﻫ
موضوع: بهرام زنگانه پدر شیخ علیاصغر زنگانه
پیرو شماره: 5179/گ10 ـ 6 /10 /49ـ(5454/ ﻫ ـ 9 /10 /49)
در تاریخ 29 /9 /49 آقای باباعلی زنگانه از ساعت 18:00 الی 21:00 برای صرف شام دعوتی از آقایان شیخ عبدالنبی احمدی . باباله احمدی . عابدین زنگانه . حسین زنگانه . رضا زنگانه . غلامعلی احمدی . رحمتاله زنگانه . حسن زنگانه و بهرام زنگانه بهعمل آورده بود ساعت 19:30 ضمن بحث و گفتگوهای مختلف صحبت از ادارات دولتی مخصوصاً دادگستری به پیش آمد آقای بهرام زنگانه پدر شیخ علیاصغر زنگانه گفت از آن روزیکه هویدا1 روی کار آمد تمام دستگاههای دولتی کارشان جزء دزدی و غارتگری چیز دیگری نمیباشد با اینکه رادیو ایران داد میزند مملکت ما اصلاح شده معذلک ما جزء بدبختی و خرابی چیز دیگری نمیبینیم. آقای مروارید در تهران یک سخنرانی عجیبی ایراد کرد راجع به کشتن سعیدی خراسانی که نوارش را شیخ علیاصغر در قم برای من گذاشت قیامت کرده بود میگفت ای رادیو ایران تو حق نداری مرجع معلوم کنی باید روحانیت مرجع معرفی نماید نه شما البته آقای مروارید منظورش تلگرافی بود که شاه کرده بود2 بهمنظور همین سخنرانی آقای مروارید را دو سال به بخش زاهدان تبعید کردند.
نظریه شنبه. بهرام زنگانه پدر شیخ علیاصغر زنگانه یکی از روحانیون مخالف قم میباشد و احتمال دارد اظهاراتش درمورد آقای مروارید و نواری که شیخ علیاصغر در قم برای وی گذاشته صحت داشته باشد.
نظریه یکشنبه. بهرام زنگانه در این ساواک فاقد سابقه میباشد ولی چون یادشده پدر شیخ علیاصغر زنگانه میباشد چنانچه سخنرانی آقای مروارید صحت داشتهباشد و به خاش تبعید شدهباشد اظهارات بهرام زنگانه درمورد وجود نوار مروارید پیش علیاصغر زنگانه در قم مورد تائید خواهدبود. قابوس
نظریه گ10. نظریه یکشنبه تائید میشود.
در ساعت 9 روز 13 /10به بخش 316 واصل گردید.
فیش به نام بهرام زنگانه بررسی و ارائه شود. 13 /10 /49
توضیحات سند:
1. امیرعباس هویدا، فرزند حبیبالله (عین الملک) در سال 1298 ﻫ ش متولد شد. تحصیلات ابتدائی و متوسطه خود را در مدرسه فرانسوی بیروت به پایان رساند و سپس به بلژیک رفت و در دانشگاه آزاد بروکسل در رشته علوم سیاسی و اقتصاد درس خواند. در سال 1321 به ایران برگشت و به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. در سال 1324 در اولین مأموریت سیاسی خارج از کشور، به پاریس رفت و با حسنعلی منصور آشنا شد. در سال 1329 عبدالله انتظام به وزارت خارجه رسید و هویدا را به ریاست دفتر خود انتخاب کرد. در مهر ماه 1330 هویدا به پیشنهاد کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد بمدت 5 سال مأمور خدمت در این سازمان شد. در سال 1335 با درخواست حسنعلی منصور سفیر ایران در آنکارا، وی به عنوان رایزن سفارت ایران در ترکیه انتخاب شد. در سال 1336 عبدالله انتظام مدیر عامل شرکت ملی نفت شد و هویدا را به عضویت هیئت مدیره شرکت نفت انتخاب کرد. هویدا در اوایل سال 1340 در زمرۀ موسسان کانون مترقی به ریاست یار دیرین خود حسنعلی منصور، درآمد. هویدا در سال 1342 در کابینه حسنعلی منصور به سمت وزارت دارائی برگزیده شد و به مدت پانزده ماه در این مقام بود تا اینکه منصور (1343) به قتل رسید. شاه برای جلب رضایت آمریکائیان یکی از همکاران نزدیک منصور را به جانشینی او انتخاب کرد و او امیر عباس هویدا، کاملاً مطیع شاه بود و همان اعضأ کابینه منصور را در کابینه خود ابقا کرد. در فروردین سال 1346 امام خمینی (ره) از نجف نامه مفصلی به هویدا نوشت و وضعیت کشور و حضور بیگانگان بویژه امریکا را گوشزد نمود. اما نامه امام بی جواب ماند ولی مسائلی را که امام بیان کرده بودند دهان به دهان در میان مردم پخش شد و زمینه حرکتهائی که در سالهای دهۀ 50 شکل گرفت را فراهم کرد. هویدا در سه بخش مهم سیاست خارجی، امور اقتصادی و مسائل نظامی مسلوب الاختیار بود و فقط در صحنه سیاست داخلی و حضور در نمایشهای انتخاباتی حضور داشت. هویدا رهبری حزب ایران نوین را به عهده داشت و دکتر کلالی را به مقام دبیر کلی حزب تعیین کرد. دکتر کلالی حزب را بصورت احزاب چپ سازماندهی کرد و آن را گسترش داد و به کانون قدرت مستقلی تبدیل کرد و کمکم شاه را به وحشت انداخت؛ سپس هویدا خود دبیر کلی را به عهده گرفت و کنگره بزرگ حزبی را در دیماه 1353 با دعوت از نمایندگان احزاب بزرگ جهان تشکیل داد. علم نزد شاه رفت و تشکیل حزب واحد رستاخیز را به شاه تلقین کرد. شاه در سال 1353 تشکیل حزب رستاخیز را اعلام و هویدا را به دبیر کلی حزب معرفی کرده و کم کم ستارۀ بخت هویدا پس از 12 سال افول کرد و شاه به هویدا تکلیف کرد استعفا دهد و او را به عنوان وزیر دربار بجای علم که در بستر بیماری بود، انتخاب کرد. ازهاری نخست وزیر وقت هویدا را مقصر همۀ فجایع کشور معرفی کرد و به ظاهر او را بازداشت کرد تا اینکه در روز 22 بهمن به دست نیروهای انقلاب افتاد و پس از یک محاکمه در روز شنبه 18 فروردین 1358 هویدا اعدام شد. هویدا در یک خانوادۀ بهائی بدنیا آمد و پدرش جزء مبلغان و داعیان فرقۀ ضالۀ بهائیت بشمار میرفت. هرچند که هویدا میخواست به ظاهر بهائی قلمداد نشود اما ارتباطات او با افراد فرقه بهایت قطعی بود. در مدتی که مأمور به کمیساریای عالی پناهندگان بود با سازمانهای فراماسونری ارتباط برقرار کرد و یکی از اعضاء برجستۀ فراماسونری در اروپا و استاد اعظم لژ بزرگ ملی فرانسه بود.
ر.ک: رجال عصر پهلوی، امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، 2 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
2. اشاره است به تلگرام تسلیت شاه برای آیتالله العظمی سید ابوالقاسم خویی پس از رحلت آیتالله العظمی حکیم در عراق. این تلگراف به منظور ایجاد دو دستگی در میان روحانیت و تضعیف موقعیت حضرت امام (ره) بود.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان گلستان- کتاب1 صفحه 184