در ساعت ۱۸:۳۰ روز ۲۱/۱۰/۴۵ محمدرضا سعیدی امام جماعت مسجد موسی بن جعفر منبر رفته
متن سند:
موضوع: .............
در ساعت ۱۸:۳۰ روز ۲۱/۱۰/۴۵ محمدرضا سعیدی امام جماعت مسجد موسی بن جعفر منبر رفته و پس از بحث پیرامون کشور ژاپن که در گذشته چه بوده و اکنون به کجا رسیده است اظهار داشت چرا ما مثل آنها پیش نرفتیم ما از صنایع و معلومات اروپائی فقط کثافتکاریهای آنها از قبیل رقص و کاباره و مد را یاد گرفتهایم، آیا این عقب ماندگی تقصیر دین ما است؟ آیا تقصیر علما است؟
سید جمال الدین اسد آبادی۱ آن مرد بزرگ ایرانی مدت ۹ ماه در مصر اقامت داشت و در این مدت ۲۱ هزار نفر عضو برای حزب خود جمع کرد ۳۰۰ کتابخانه تأسیس نمود چند بیمارستان ساخت ۳۵ نفر مسیحی و ۲۰ نفر یهودی را مسلمان نمود ۸۰۰ نفر بیکار را بکار گمارد ۷۰ نفر از تجار ورشکسته را سرمایه داد و غیره آیا این سید جمال الدین اسد آبادی پیغمبر بوده؟ نه، رئیس جمهور بوده؟ نه، او هم یک روحانی عمامه بسر مانند ما بوده و همین درسهائی که ما خواندهایم ایشان هم خوانده بود ولی ما نمیتوانیم حتی یک قدم جلو برویم. فقط یک عده مخالف برای خود دست و پا کردیم، مخالفین تا این مدت سه دسته میباشند. اول آنهائی که ما را گرفتند و جای شما خالی چند وقتی در آنجا آب خنک خوردیم، دسته دوم بعضی از مردم و اهالی محل هستند و دسته سوم دوستان من میباشند. مدت سیزده (سه ماه)۲ است که از زندان آزاد شدهام در این مدت هیچ گاه از وظیفه خود منفک نشدهام، مدتی فکر کردم دیدم مخالفین من همه محترم هستند، ممکن است بتوانند برای اسلام بهتر از من خدمت کنند، لذا از امروز از دوستان عزیزم خداحافظی میکنم و از فردا هم به مسجد نخواهم آمد، البته به جایی نمیروم و در خانه هستم و آنهایی که مخالفت دارند میتوانند از فردا پیشنماز دیگری انتخاب کنند که بهتر کار کند.۳
توضیحات سند:
۱-. سید جمال الدین اسدآبادی روحانی و فیلسوف مبارز و منادی وحدت مسلمین جهان، در آبان ماه ۱۲۱۷ شمسی شعبان ۱۷۵۴ تمری)، در اسدآباد همدان دیده به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی را نزد پدرش - سید صفدر. آموخت و سپس از محضر بزرگانی همچون شیخ اعظم انصاری بهره برد. سراسر عمر سید جمال الدین به مبارزه با استعمار بریتانیا، روس نزار و ستم و تبهکاریهای دربار قاجار گذشت. وی با سخنان آتشین و مکتوبات کوبندهاش به افشاگری علیه ستمکاران و حاکمان جور پرداخت. سید سفرهای زیادی به کشورهای مختلف جهان کردک معروفترین آنها سفر به مصر و دیدار با شیخ محمد عبده و انتشار نشریه عروهالوثقی بود. با آن که سید جمال الدین از ده سالگی قدم در وادی سفر گذاشت و فرصت ماندن در یک شهر با کشور را نیافت، اما در هر زمانی که دست میداد در امر تألیف و تصنیف میکوشید. برخی از آثار بجا مانده از وی عبارتاند از: تتمه البیان فی تاریخ الافغان، القضاء و القدر، اسلام و علم، نیچریه با ناتورالیسم، الوحدۀ الاسلامیه الواردات فی سرالتجلیات و مقدار زیادی مقاله و نامه و متن سخنرانی و مذاکرات. سبد سرانجام قربانی مبارزات بی امان خود بر ضد ستم و ستمکاریها شد. وی در روز سه شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۵ شمسی (5 شوال ۱۳۱۲ قمری و مارس ۱۸۹۷ م) به دست دژخیمان حاکمان ستمکار دولت عثمانی به شهادت رسید.
۲- درج کلمه سیزده ماه به جای سه ماه، ظاهراً اشتباه تایپی با از ناحیه خبرچین ساواک بوده است.
٣-. محدودیتهای فوق العادهای که از طریق ساواک اعمال میشده و مخالفتهایی که به تبع آن از ناحیه افراد مورد اشاره در سخنرانی آیتالله سعیدی در مسجد، بروز کرده بود ایشان را نسبت به پیشرفت کار نگران نموده و برای ادامه فعالیت در این مسجد دچار تردید میشوند، ولی پس از مشورت با دوستان خود، خصوصا پس از اخذ رهنمود از حضرت آیتالله العظمی خمینی (ره) با عزمی جزم، همچنان در سنگر همین مسجد به فعالیت ادامه میدهد.
مشارالیه در ساعت ۱۹:۳۰ به گفتار خود خاتمه داد. از بین مردم در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده بود و بعضی گریه میکردند، همهمه بلند شد، سپس شیخی بلند شد و مردم را به سکوت دعوت نموده و از سعیدی تجلیل نمود، سعیدی در پاسخ احساسات مردم گفت: حالا من با آقای تهرانی۱ و آقای مروارید۲ صحبت خواهم کرد و نتیجه را هفته آینده به اطلاع شما خواهم رسانید. در این موقع مردم از سعیدی خواستند که ظرف این هفته جهت نماز به مسجد بیاید تا تکلیف روشن شود در این موقع سعیدی مسجد را ترک نمود بعد از خروج وی انصاری شیرازی پشت میکروفون رفته و از سعیدی تجلیل بسیار کرد و در خاتمه از مردم خواست که برای سلامتی وی صلوات بفرستند.
منبع:
کتاب
شهید آیتالله سیدمحمدرضا سعیدی به روایت اسناد ساواک صفحه 92