صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تاریخ سند: 23 مهر 1347


متن سند:

شماره: 26335 /20 ه 2 موضوع: نحوه ارتباط ناصر زمانی با حزب زحمتکشان ملت ایران ناصر زمانی در حدود 16 سال قبل وارد حزب زحمتکشان ملت ایران گردید و مدت 3 سال در حوزه های سازمان جوانان و دانشجویان، وابسته به حزب مزبور عضویت داشت.
در زمانی که نامبرده در حزب زحمتکشان بود در حزب شایع گردید که او مأمور رکن دوم ستاد ارتش است بدین جهت دکتر مظفر بقائی رهبر حزب مزبور به چند تن از افراد این حزب دستور داد تا عملیات ناصر زمانی را در حزب به شدت کنترل نمایند.
در چند سال قبل که محل حزب زحمتکشان در میدان بهارستان اول خیابان اکباتان بود یک شب میان سیدابوالقاسم سدهی و ناصر زمانی در محل مزبور نزاعی درگرفت و سیدابوالقاسم سدهی معتقد بود که ناصر زمانی نام عده ای از افراد حزب را در دفترچه بغلی خود یادداشت نموده، دکتر بقائی دستور داد تا دفترچه مزبور را از جیب بغل او خارج کردند، از آن تاریخ به بعد دیگر ناصر زمانی کمتر به حزب رفت و آمد می کرد تا این که یک روز دکتر مظفر بقائی و آیت الله کاشانی را جهت بازجوئی درباره پرونده قتل مرحوم سپهبد رزم آرا به دادستانی ارتش احضار کردند و مدت چند ساعت در دادستانی ارتش از نامبردگان بازجوئی نمودند پس از اتمام بازجوئی، دکتر بقائی به محل حزب زحمتکشان آمد و دو شب بعد، در جلسه مشورتی حزب که در آن زمان در روزهای یکشنبه هر هفته از ساعت 19 در منزل دکتر بقائی واقع در کوچه پشت مسجد سپهسالار، اول کوچه والی با حضور علی زهری، عباس دیوشلی، محمدعلی یوسفی زاده، مهندس نظام الدین عقیلی، مهندس عباس مزدا، دکتر عباس ریاضی کرمانی، حسن منتظر، مرتضی کاشانی، علی اصغر ماشینی، غلامعلی معصومی، حاج قاسم حاج ملابابا و چند نفر دیگر تشکیل می شد دکتر بقائی جریان بازجوئی خود را در دادستانی ارتش به اتهام شرکت در قتل مرحوم سپهبد رزم آرا شرح داد و اظهار داشت ناصر زمانی در دادستانی ارتش علیه من شهادت داده و گفته است من مأمور انتظامات اتاق دکتر بقائی بودم و از پشت در اتاق شنیدم که دکتر بقائی و آیت الله کاشانی مبلغ چهارصد تومان به خلیل طهماسبی پول دادند که برود اسلحه بخرد و سپهبد رزم آرا را ترور نماید.
بعد از این جریان دکتر بقائی از ناصر زمانی خیلی عصبانی بود تا یکی از روزهای دوشنبه که دکتر بقائی از ساعت 9 الی 11 در منزل خویش از دوستانش پذیرائی می کرد ناصر زمانی به دیدن او آمد، تا دکتر بقائی چشمش به او افتاد فریاد زد مردتیکه اینجا چکار داری که میایی، باز می خواهی بروی در دادستانی ارتش خوش رقصی نمائی.
در همین موقع محمد مردی که در آنجا حضور داشت ناصر زمانی را بغل کرد و از منزل دکتر بقائی بیرون انداخت.
از آن زمان به بعد دیگر ناصر زمانی با دکتر بقائی تماسی نداشت، بعد از این جریان یک روز محمدعلی یوسفی زاده که در آن موقع دانشجوی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود به دکتر بقائی اطلاع داد که دستگاه انتظامی، ناصر زمانی را بدون انجام امتحان کنکور وارد دانشگاه نمود و فعلاً در دانشکده ادبیات می باشد در همان جلسه دکتر بقائی به محمدعلی یوسفی زاده اظهار داشت به بقیه رفقا که در دانشگاه هستند از قول من اطلاع دهید که در دانشگاه به هیچ وجه با ناصر زمانی تماس نگیرند و شما هم همین کار را انجام دهید.
یک شب دیگر مجددا محمدعلی یوسفی زاده به دکتر اظهار عشق نموده و چون اسداللّه رشیدیان با سپهبد تیمور بختیار دوست بوده جریان را به او گفته بود و بعد از چندی، عده ای از مأمورین فرماندار نظامی به دانشگاه آمدند و پس از این که کتک مفصلی به ناصر زمانی زدند او را به دستور سپبهد بختیار به زندان بردند.
در دو سال قبل، ناصر زمانی به منزل دکتر بقائی آمد و مدت یک ساعت در منزل او بود در این مدت دکتر بقائی هیچ گونه اعتنائی به او ننمود.
ملاحظات: مفاد خبر، نتیجه تحقیقاتی است که در مورد ناصر زمانی از منبع به عمل آمده است.
امجدیه

منبع:

کتاب مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 319


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.