تاریخ سند: 21 اسفند 1348
درباره: مقابله با گسترش فعالیت گروههای پارتیزانی
متن سند:
شماره: 15633 /311 تاریخ:21 /12 /1348
از: اداره کل سوم
به: ریاست ساواک استان خراسان(مشهد)
درباره: مقابله با گسترش فعالیت گروههای پارتیزانی
اخیراً بدون اینکه ساواک از مقدمات کار و نحوه فعالیت یک شبکه بزرگ کمونیستی طرفدار جنگهای پارتیزانی که در تمام نقاط کشور ریشه دوانیده بود، اطلاع قبلی داشته باشد، بهطور غیرمترقبه و اتفاقی اقدام به کشف شبکه مزبور گردید. اعترافات افراد تشکیلات مزبور و بررسی اوراق بازجویی آنان موارد مشروحه زیر را ثابت کرده است:
1. عوامل ساواک با اینکه تمام امکانات لازم را در اختیار دارند و آموزش مبارزه با اینگونه افراد را دیدهاند، معالوصف از نظر معلومات و درک مسائل حزبی بسیار ضعیف و در مقابل اقدامات سنجیده حریف، تاکتیک کاملاً ابتدایی داشتهاند.
2. در دو سال اخیر طی بخشنامهها و سمینارهای مختلف، موضوع جنگهای پارتیزانی و فعالیتهای مخفی و علت گسترش دامنه مبارزات چریکی به رؤسای امنیت داخلی و رهبران عملیات و بهطورکلی برای عوامل اجرایی ساواک تشریح گردیده، درصورتیکه وقایع اخیر ثابت نمود که از آموزشهای مزبور تابهحال هیچگونه استفادهای برای شناسایی عاملین اینگونه فعالیتها بهعمل نیامده است.
3. بررسیهای لازم نشان میدهد که ساواکها بهحد لزوم منابع در اختیار دارند و تابهحال منابعی که در فرم نشان کردن شایستگی آنان طبق موازین موجود تشریح گردیده، با استخدامشان موافقت شده و بهموقع پاداش و مستمری آنها نیز پرداخت گردیده ولی عدم ارسال اخبار مربوط به فعالیتهای پارتیزانی اخیر از طرف آنان این تصور را بهوجود آورده که صحنه یا منابع مزبور را بهعنوان تشریفات استخدام نموده و یا رهبران عملیات از موقعیت آنان بهنحو احسن نمیتوانند استفاده نمایند و چگونگی بهرهبرداری و بهرهکشی از آنان مورد توجه عوامل اجرایی ساواک نیست.
4. در شبکه مکشوفه اخیر عناصر کمونیستی در گروههای سه تا پنج نفری در بین خود کتابهای مضره را مبادله و از این طریق افکار و عقاید کمونیستی خود را کامل و به خودسازی مشغول و درمورد مبارزه عملی در تمام طبقات اجتماعی کشور مطالعه مینمودند.
5. عناصر تشکیلدهنده گروه بزرگ کمونیستی اخیر را دانشجویان و دانشآموزان و کارمندان سابقهدار تشکیل میدادهاند و چنانچه قبلاً درباره این افراد شناسایی بهعمل میآمد و از اعمال و رفتار و مذاکرات آنان کسب خبر میگردید، شناختن نامبردگان و واقعیت اقدامات مضره و پوشش مظنونیت آنان بهموقع شکسته میشد.
6. کتابهای موردعلاقه نامبردگان اکثراً مربوط به جنگهای پارتیزانی و نوشتههای مائو تسهدون، لین بیائو،1 ژنرال جیاپ،2 فیدل کاسترو،3 رژی دبره4 و چهگوارا5 بوده و دانشآموزان دبیرستانها نیز اکثراً کتابهای صمد بهرنگی، مادر، میراث [استعمار و] رز فرانس،6 بخاطر آنهایی که زندهاند را که در پوشش داستانهای سرگرمکننده فعالیتهای براندازی را تشریح میکنند، مطالعه میکردهاند.
7. اکثر کتابهای کمونیستی موردعلاقه افراد شبکه مزبور به زبانهای خارجی مخصوصاً انگلیسی بوده که عناصر علاقهمند آنها را ترجمه و با دست تکثیر و در بین خود بهصورت یک خط منحنی مبادله و درباره استفاده از این دستنویسها کنترل کامل بهعمل میآمده است.
ضمناً کتابهای کمونیستی چاپ شوروی که به زبان انگلیسی میباشند، در بین دانشجویان و دانشآموزان و کارمندان بهشدت شیوع داشته است.
8. بعضی از منابع بااینکه در مسیر فعالیت گروههای مزبور بوده و نقش اصلی را بهعهده داشتهاند، ولی بر ضد تعهدی که به ساواک داده بودند، رهبر عملیات مربوطه را با اخبار نادرست سرگرم و موجبات اغفال او را فراهم نموده و از طرف رهبر عملیات نیز نسبت به کشف حقایق امر و بهرهکشی بیشتر اقدامی بهعمل نیامده و در اثر خیانت این منابع، فعالیت تشکیلاتی این گروه متشکل وسیع مدتها از نظر ساواک پوشیده مانده بود.
9. افراد گروه براندازی اشارهشده با سرقت بانکها و اشیاء منازل و اتومبیل، هزینههای مربوطه را از نظر تهیه گذرنامه و اسلحه و مواد منفجره تأمین و در این راه موفقیت کامل بهدست آورده بودند.
10. عناصر کمونیست در فعالیتهای مضره اخیر برای رسیدن به هدف نهایی خود که ایجاد جنگهای پارتیزانی و انقلاب مسلحانه و تغییر رژیم و رسیدن به حکومت بوده و باتوجه به اینکه برای کسب موفقیت بایستی از هر فرصتی استفاده نمود، از وجود مخالفین بانفوذ داخل و خارج کشور استفاده و با آنان ائتلاف نمودهاند.
11. عناصر فعال گروه مکشوفه اخیر باتوجه به شگرد کار جدید خود اکثراً در پارکها، میادین، سینماها و مناطق شلوغ دور از چشم مأمورین انتظامی و اطلاعاتی مطالب و مسائل حزبی را مطرح و غالباً با علامت شناسایی با یکدیگر تماس داشتهاند. مثلاً عضوی که میخواسته با یک فرد حزبی دیگر ملاقات کند، مصرع یک قطعه شعری را که در اختیارش گذاشته شده بوده، میخوانده و طرف تماس او آموزش داشت با تکمیل این شعر علامت تأمینی را ابراز نماید و یا نشریهای که نصف آن در دست یکی و نصف دیگر در پیش فرد حزبی تماس بوده، با ارائه به همدیگر ملاقات و از خطر احتمالی اطمینان حاصل میکردهاند.
ضمناً نامبردگان اکثر ملاقاتهای خود را بین ساعت 6 تا 7 صبح یا پاسی از شب گذشته که ساواک کار رسمی خود را شروع نکرده یا به کار خود خاتمه داده، انجام میدادهاند تا از دید مأمورین اطلاعاتی پنهان بمانند.
12. هدف اصلی افراد مذکور ابتدا خودسازی و آماده کردن عدهای از افراد روشنفکر جهت هدایت اقدامات و طرحهای مربوطه و سپس نفوذ در سازمانهای دولتی و مؤسسات خصوصی بوده. هدف آنها از این طرح، آماده کردن افکار بهمنظور پذیرش عقاید و ایدئولوژی مخرب و نتیجتاً بهرهبرداری و استفاده از تودههای مختلف مردم هنگام شروع جنگهای پارتیزانی بهمنظور سرنگون ساختن رژیم و استقرار حکومت موردنظر آنها بوده است.
علیهذا باتوجه به موارد فوق، خواهشمند است دستور فرمایید:
1. شخص رئیس ساواک دقیقاً نظارت نماید تا رهبران عملیات کلیه نامهها و بخشنامهها و بهویژه جزوهای را که در زمینۀ جنگهای پارتیزانی در بهار سال 1348 در سمینار رؤسای امنیت داخلی در اختیار آنان گذاشته شده، مطالعه و مفاد آن را کاملاً به مسئولین تفهیم نمایند و نسبت به شناسایی فعالیت جنگهای پارتیزانی در محل اقدام و در این مورد طرح مطالعهشده تهیه و رونوشت طرح را به این اداره کل ارسال نمایند و از اقداماتی که تاکنون در این زمینه بهعمل آمده است ستاد را آگاه سازند.
2. باتوجه به اینکه اکثر رهبران کادرهای انقلابی دانشجویانی میباشند که تحصیلات خود را در خارج از کشور بهاتمام رسانیدهاند، بر همین اساس نسبت به شناسایی دانشجویان مزبور که فعلاً در مؤسسات دولتی و خصوصی کشور به کار اشتغال دارند اقدامات لازم معمول و از آنها مراقبت و تعیین وضعیت بهعمل آید.
3. از طریق همکاران افتخاری از اعمال و رفتار سپاهیان دانش و ترویج آبادانی و بهداشت که در دهات ایران انجام وظیفه مینمایند، مرتباً کسب خبر و از ارتباطات آنان با کارمندان و افراد باسواد محلی مراقبت گردد و اصلح است در کمیسیونها و شوراهای هماهنگی توجه مسئولین مربوطه به همکاری با مأمورین ساواک مخصوصاً در زمینه مسائل مربوط به سپاهیان اشارهشده جلب گردد.
4. به رهبران عملیات توجه داده شود که درمورد صلاحیت و بهره کار و هدف منابع تحت اختیار خود تجدیدنظر کامل بهعمل آورند و در انتخاب منابع و اعلام شایستگی آنان در فرم نشان کردن دقت کامل معمول و سعی کنند کاندیداهایی را نشان و استخدام آنها را پیشنهاد نمایند که به هدفهای 311 دسترسی داشته باشند.
5. بررسیهای لازم مشخص ساخته که دانشجویان دانشگاههای کشور اکثراً افکار کمونیستی را از دوره آخر دبیرستان به دانشگاهها منتقل مینمایند. لذا روی دانشآموزان کنترل کامل بهعمل آید و در بین آنان برای شناسایی افراد مخرب نفوذ و در این باره اقدام گردد.
6. رویدادهای مربوط به جنگهای پارتیزانی در پارهای از نقاط جهان مانند امریکای لاتین و جنوب شرقی آسیا بهویژه خاورمیانه، مورد توجه جوانان واقع شده و عناصر براندازی سعی دارند از این موضوع بهمنظور رسیدن به هدف خود استفاده نمایند و به سبک ویت کنگ و چریکهای عرب فعالیتهای مربوطه را گسترش و از طریق انقلابات مسلحانه به هدف برسند. لذا شناسایی کسانی که از این روش پیروی مینمایند ضروری به نظر میرسد.
7. مطبوعات مورد توجه کمونیستهاست که از طریق درج مقالات و چاپ تصاویر تحریککننده مانند تصاویری از جنگ ویتنام و یا صورت نقاشیشده مائو تسهدون و چهگوارا سعی دارند در افراد موردنظر خود نسبت به نامبردگان ایجاد علاقه نمایند.
8. عاملین اصلی توزیع کتابهای کمونیستی و تصاویر جنگ ویتنام و چهگوارا و لین بیائو و مائو تسهدون در منطقه شناسایی و با مشخصات معرفی گردند.
9. کلیه تجمعهای پنهانی که آثار آنها بروز مینماید، کاملاً مورد توجه واقع شود.
10. سرنخهای بهدست آمده تا حصول نتیجه قطعی و روشن شدن وضعیت افراد موردنظر تعقیب و بیوقفه پیگیری گردد.
11. مظنونین منطقه و عناصر سابقهدار به ترتیب اهمیت حتی از طریق تیم، مورد مراقبت و کنترل نوبهای قرار گیرند و سعی گردد از کتابهای مورد مطالعه و نحوه افکار و عقاید افراد طرف تماس آنها مرتباً کسب خبر گردد و چنانچه اقداماتی در زمینه کنترل مکاتبات پستی و تلفن محل کار و یا سکونت مشارالهیم بهعمل آید، مفید خواهد بود.
12. اکثر کسانی که فعالیت کمونیستی و مطالعاتی در این زمینه دارند، دانشجویان دانشگاههای مختلف کشور میباشند. لذا کنترل و بررسی مرتب و نوبهای وضعیت اینگونه دانشجویان ایجاب میکند در مناطقی که دانشگاه وجود دارد مورد توجه رهبران عملیات قرار گیرد.
در خاتمه لازم است یادآوری گردد که کمونیزم سایر هدفها را بلعیده و فعالیت آن در تمام نقاط کشور بهصورت غیرقابل انکاری گسترش یافته و اکثر ساواکها در پاسخ اعلام خطر این اداره کل گزارش مینمایند که در منطقه مربوطه فعالیتی وجود ندارد. باتوجه به اینکه اکثر جوابهای بیمطالعه اینگونه ساواکها با واقعیت تطبیق نمینماید، ضرورت دارد وظایف خطیر کادر امنیت داخلی شدیداً به آنها گوشزد شود و از وسائل و امکاناتی که در اختیار دارند برای کشف حقایق و اعلام واقعیت آنچه که اتفاق افتاده استفاده نمایند. بدیهی است مراتب در پرونده ارزش اطلاعاتی مسئولین ساواکهایی که اشعار داشتهاند در منطقه آنها فعالیتی وجود ندارد ولی کشف شبکه اخیر غیرواقعی بودن این گزارشات را ثابت نموده، درج خواهد شد و در آینده نیز چنانچه قصوری در زمینه اجرای دستورالعملهایی که از ستاد بهویژه درمورد اهداف 311 صادر شده، مشاهده گردد و یا موارد و جزئیات جزوه جنگهای پارتیزانی که در سمینار رؤسای امنیت داخلی در بهار سال 1348 در اختیار آنان گذاشته شد و به تفصیل درباره آنها بحث گردید، مورد توجه دقیق قرار نگیرد و یا اهمالی در مطالعه و بهکار بستن اصول این جزوه مشاهده شود، بهفرموده، مسئولین مربوطه مورد مؤاخذه شدید واقع خواهند شد. مدیرکل اداره سوم ـ مقدم
1. ما در خیلی از شهرستانها منبع نداریم. چندینبار هم تذکر دادم به فکر تهیه منبع از بین (نمایندگان انجمن شهر، سپاهیان انقلاب، شوراهای [ناخوانا] اشخاص سابقهدار باشید.)
2. تاکنون اقداماتی را که ما انجام دادهایم به مرکز منعکس کنید.
3. طرح بهار سال 48 را آقای نشاط ارائه دهد و طرح ساواک را تهیه و به مرکز گزارش کنید (بند 1 دستور مرکز).
4. مسئولین سپاه دانش و بهداشت ـ ترویج استان را تکتک بخواهید که با من ملاقات کنند و همکاری آنها جلب شود.
توضیحات سند:
1. لین بیائو (Lin Biao) وزیر دفاع چین در سالهای پس از انقلاب چین بود که در کنفرانس حزب کمونیست چین بهعنوان جانشین مائو انتخاب شد و در سال ۱۹۶۹م. رسماً به جایگاه قائممقامی مائو منصوب شد. او سریعاً به بهانۀ درگیریهای مرزی با شوروی، حکومت نظامی در سراسر کشور برقرار نمود و مدتی بعد نیز در جریان جنبش گاردهای سرخ موسوم به انقلاب فرهنگی، کودتایی ترتیب داد که شکست خورد. مائو که تاب اقدامات خودسرانۀ بیائو را نداشت، در پی پاکسازی بیائو و سایر مقامات خاطی برآمد و محدودیتها و فشارها علیه بیائو را آغاز نمود. در سپتامبر سال ۱۹۷۱م. لین بیائو در جریان سقوط هواپیما در مغولستان کشته شد. به نظر میرسد که او در حال فرار از چین بوده است. حتی بعدها شواهدی نیز نشان داد که هواپیمای او با اصابت موشک ساقط شده است که این فرضیه نیز سوءقصد به جان او را ثابت میکند. در جریان انقلاب فرهنگی چین که به رهبری مائو و لین بیائو صورت گرفت، حدود 5 /1 میلیون نفر از مردم چین جان خود را از دست دادند و بسیاری از افراد نیز با محرومیت از حقوق اجتماعی، زندان و مصادرۀ اموال مواجه گردیدند. اثرات کوتاه مدت این جنبش بر زندگی شهری چین کاملاً نمایان شد اما تأثیرات بلندمدت آن را باید در اعتقاد چینیها به حکومت مستقر در این کشور مشاهده کرد. بسیاری از مردم چین اطمینان خود را به حزب کمونیست و مائو از دست دادند. مائو که روزگاری به عنوان رهبر معنوی چینیها در رأس تمامی امور قرار داشت، به شخصیتی عادی تبدیل شد. از سوی دیگر، انقلاب فرهنگی که برای محو افکار سرمایهداری در جامعۀ چین آغاز شده بود، برخلاف انتظار، موجب تسریع ورود این تفکرات به جامعۀ سنتی چین گردید.
2. ژنرال وو گوین جیاپ (Vo Nguyen Giap) (۲۵ آگوست ۱۹۱۱ - ۴ اکتبر ۲۰۱۳) قهرمان استقلال ویتنام از فرانسه و قهرمان جنگهای پارتیزانی ویتنامیها در برابر ارتش مدرن آمریکا بود. جیاپ که فرزند یک زمیندار ورشکسته بود، در خانۀ یک خانوادۀ ثروتمند فرانسوی بزرگ شد و به دور از آموزشهای کمونیستی، در کالج امپراتوری هوئه تحصیل کرد. او در دانشگاه هانوی فلسفه و حقوق خواند و بدون اینکه آموزش علمی نظامی ببیند، پایههای ارتش مردمی ویتنام را گذاشت. از سال 1945 تا 1980م. سمت وزیر دفاع ویتنام شمالی را برعهده داشت و چه در دوران مبارزه برای استقلال از فرانسه و چه در جنگ طولانی مدت آمریکا علیه ویتنام بهعنوان یکی از فرماندهان ارشد، نقشی کلیدی در جنگ داشت.
ژنرال جیاپ، معروف به «نابغه نظامی ویتنام»، در نبرد مشهور «دین بین فو» در سال 1954م. نیروهای فرانسوی را در هندوچین شکست داد؛ شکستی که به پایان استعمار فرانسه بر هندوچین منجر شد. در زمان جنگ 1960 تا 1975 آمریکا و متحدانش علیه ویتنام نیز او فرماندهی نیروهای ویتنام شمالی را برعهده داشت. این جنگ به شکست آمریکا و خروجش از ویتنام جنوبی منجر شد. جیاپ در دولت هوشیمین مدتی بهعنوان وزیر کشور نیز فعالیت کرد و فرماندهی ارتش را هم برعهده داشت. او بعد از هوشیمین بهعنوان رهبر دوم ویتنام در هر دو جنگ استقلال و جنگ با آمریکا به شمار میرفت.
جیاپ به شیوههای پارتیزانی در جنگ باور داشت و تأکید داشت که شیوههای پارتیزانی سلاح مدرن را مغلوب خود خواهد کرد. گوین جیاپ بعد از آنکه در آخرین هفتههای جنگ در سال 1973 ارتش تحت فرماندهیاش در نبرد «استر» شکست خورد، از مقام فرماندهی ارتش کنارهگیری کرد. بعدتر در سال 1982م. از عضویت در حزب کمونیست ویتنام نیز کنارهگیری کرد. اما نامش بهعنوان یکی از مهمترین قهرمانان نظامی در تاریخ ویتنام باقی مانده است و مدال «ستاره طلایی» که عالیترین نشان افتخار ویتنام است، به او تعلق گرفت.
3. فیدِل آلخاندرو کاسترو روث (Fidel Alejandro Castro Ruz) در سال ۱۹۲۶م. در شهر بیران، در استان اورینته کوبا متولد شد. پس از گذراندن دوره ابتدایی در مدارس کاتولیک روستا، به مدرسهای خصوصی در سانتیاگوی کوبا رفت و تحصیلات خود را به پایان رساند. سپس به هاوانا رفت و از دانشکده حقوق دانشگاه هاوانا فارغالتحصیل شد.
کاسترو در سال 1947م. و در همان دوران دانشجویى به یک فعال سیاسى تبدیل شد و در اقدام سیاسى تبعیدشدگان دومینیکن براى سرنگونى دیکتاتور دومینیکن به نام «رافائل تروجیلو» شرکت فعال داشت و سال بعد در شورشهاى مناطق و حومه شهر بوگوتا در کلمبیا شرکت کرد. در سال 1951م. فیدل به عضویت حزب اصلاحطلب ارتدوکس درآمد و از طرف حزب خود وارد انتخابات براى حضور در مجلس عوام شد و درست پیش از انتخابات، ژنرال فلوخنسیو باتیستا طی یک کودتای خونین قدرت را در دست گرفت. بسیاری از گروههای سیاسی کوبا برای مخالفت و براندازی دیکتاتوری باتیستا بسیج شدند که در این میان فیدل رهبری ۱۶۰ شورشی را بر عهده داشت. محاسبات کاسترو در این شورش درست از کار درنیامد و همراه یارانش دستگیر و به جرم اقدام براندازانه علیه حکومت کوبا محاکمه و به ۱۵ سال زندان محکوم و سپس به مکزیک تبعید شد. دو سال بعد، باتیستا که قدرت خود را امن و مطمئن میدید، دستور عفو عمومی داد و زندانیان سیاسی از جمله فیدل کاسترو از زندان آزاد شدند. کاسترو به همراه برادرش رائول به مکزیک رفتند و جنبش ۲۶ جولای را به راه انداختند و به همراه ارنستو چهگوارا انقلابی آرژانتینی، ارتش انقلاب را سازماندهی و شروع به عضوگیری کردند. او سرانجام با پشتیبانی این نیروهای چریکی توانست حکومت استبدادی فلوخنسیو باتیستا را در سال 1959 سرنگون کند و از همان زمان، قدرت را در این کشور در دست گرفت.
فیدل کاسترو پس از به دست گرفتن حکومت در کوبا مخالفت با سیاستهای آمریکا در کوبا و امریکای جنوبی را سرلوحه سیاستهای خود قرار داد. آمریکا که منافع خود را در کوبا در خطر میدید، تلاش کرد او را با انجام توطئههایی حمایتشده از سوی سازمان سیا به قتل برساند. دولتمردان واشنگتن حتی با حمایت از چریکهای ضدانقلاب کوبا، در سال 1961 به فرمان جان. اف. کندی رئیسجمهور وقت آمریکا حملهای به خلیج خوکها در کوبا انجام دادند که در این حمله نیروهای وفادار به فیدل کاسترو چریکهای ضدانقلاب کوبایی را شکست دادند. مخالفان کاسترو از همان ابتدا در یک نکته اتفاق نظر داشتند و آن اینکه انقلاب کوبا وابسته به شخص کاسترو است و اگر او نباشد انقلاب خیلی زود شکست خواهد خورد. با همین تحلیل، از اولین روزهای به قدرت رسیدن کاسترو نقشههای مختلفی برای ترور او طراحی و اجرا شد که تمام آنها ناموفق بود. در 31 ژوئیه سال 2006 فیدل کاسترو پیش از انجام یک عمل جراحی در روده بزرگ، قدرت را بهطور موقت به برادرش رائول کاسترو واگذار کرد. این اولین باری بود که کاسترو قدرت را موقتاً به فرد دیگری انتقال میداد. فیدل کاسترو که به مدت 49 سال قدرت را در کوبا در دست داشت در تاریخ 17 فوریه 2008 از تلاش برای تصدی یک دوره ریاستجمهوری جدید در کشورش منصرف شد و برادر 76 سالهاش رائول کاسترو در تاریخ 24 فوریه 2008 جانشین او شد. سرانجام این مبارز انقلابی و خستگیناپذیر در ۲۶ نوامبر ۲۰۱۶ در سن ۹۰ سالگی در دیار خود درگذشت.
4. ژولز رژی دبره (Jules Regies Debray) فیلسوف، خبرنگار و فعال سیاسی فرانسوی، در سال 1940م. در پاریس متولد شد. در دانشگاه پاریس شاگرد لویی آلتوسر، فیلسوف سرشناس مارکسیست، بود. او که ستایشگر پرشور کاسترو و انقلابش شد، پس از اتمام تحصیلات به کوبا رفت و به تدریس فلسفه در دانشگاه هاوانا پرداخت و کمی بعد به «کانون شورشی» چهگوارا در بولیوی پیوست. دبره کمی بعد از مرگ تراژیک چهگوارا، در سال 1967م. به اسارت درآمد و به سی سال زندان محکوم شد. در همان اوان دستگیری، اثر معروف او یعنی «انقلاب در انقلاب» که تحلیلی از جنبشهای نظامی و چریکی در امریکای لاتین بود و در سالهای پسین بر نسل جوان سراسر جهان تأثیرات ژرف بر جای نهاد و الهامبخش بسیاری در گروش به راه و روش چریکی شد، در فرانسه و امریکا منتشر شد. آوازۀ دبره پس از مصاحبه با اوریانا فالاچی در زندان بولیوی به اوج خود رسید و روشنفکرانی نامدار چون راسل و سارتر و مالرو و حتی دوگل، رئیسجمهور فرانسه، و پاپ، رهبر دینی مسیحیان کاتولیک، خواستار آزادیاش شدند. او در 1970م. آزاد شد و به شیلی رفت. درآنجا دربارۀ «انقلاب شیلی» نوشت و با آلنده گفتگوها کرد. با کودتای ژنرال پینوشه و استیلای «خونتا» بر شیلی در 1973 به فرانسه بازگشت و زندگی دولتی و رسمیای را آغاز کرد. او هفت سال مشاور میتران رئیسجمهور سوسیالیست بود. از سال 1998 تا 2002 رئیس هیئت مشاوران علمی مدرسه عالی ملی علوم ارتباطات و نهاد کتابخانهها و از سال 2002 تا 2004 رئیس انستیتو علوم دینی اروپا بود و از سال 2011 به عضویت آکادمی گنکور که هر سال معتبرترین جایزه ادبی کشور فرانسه یعنی جایزه گنکور را به رماننویسان اهدا میکند، درآمده است.
دبره برجستهترین نماد زنده نسل شورشی آرمانگرای دهه 1960 است که امروز راه آن روز خود را نقد میکند و به آرمانهای سوسیالیستی، به شکلی معتدل، پایبند است. از دبره آثار و تألیفات بسیاری برجای مانده است که به شکلی عمیق با تجربیات چپگرایان اروپایی در قرن بیستم و نیز با کتابهای روشنفکران و سیاسیون مرتبط است.
5. ارنستو چهگوارا (Ernesto Che Guevara) در سال 1928م. در روزاریو آرژانتین به دنیا آمد. بهدلیل برخی بیماریهایی که در کودکی داشت، تحصیلات ابتدایی را در خانه و نزد مادر خود فراگرفت. اولین برخوردها و آشناییهایش با دنیای بیرون و شرایط اجتماعی و سیاسی آن روزگار، در خانه پدری که محل رفتوآمد جمهوریخواهان و مجروحان جنگی بود، رقم خورد. دوران نوجوانی و جوانی ارنستو با فعالیتهای ورزشی مختلف و مطالعه کتابهای نویسندگان معروفی چون پابلو نرودا، آنتونیو ماچادو، خوزه هرناندز، کارل مارکس، ویلیام فالکنر، آندره ژید، جواهر لعل نهرو، آلبر کامو، ولادمیر لنین، سارتر و آناتول فرانس سپری شد. در دانشگاه پزشکی خواند و در لباس یک توریست معمولی بدون آنکه علاقه و درک خاصی از مسائل سیاسی داشته باشد، در سراسر امریکای لاتین به سیر و سیاحت پرداخت. گشت و گذار در میان قبایل سرخپوست شمال آرژانتین نقطه آغاز سفری بود که او را از نظر شخصیتی دگرگون ساخت. این دانشجوی رشته پزشکی پس از بازگشت از سفر خود به کشورهای شیلی، پرو، کلمبیا، ونزوئلا و میامی در ایالات متحده در یادداشتهایش نوشت: «حس میکنم بوی خاک و خون دشمنم مرگ، به مشامم میرسد.»
در سال 1953م. چهگوارا به مکزیک رفت و در آنجا با یکی از همراهان مارکسیستش هیلدا گادئا آشنا شد. این آشنایی بعدها منجر به ارتباط و دوستی با فیدل کاسترو شد. پس از کودتای سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در مکزیک، چهگوارا به نهضت مقاومت مکزیک پیوست و در مزرعهای واقع در خالیسکو برای اولینبار توسط سرهنگ آلبرتو بایو آموزشهای چریکی دید. در سال 1956م. و زمانی که به همراه فیدل کاسترو و با کشتی گرانما پا به کوبا گذاشت، دیگر یکی از رهبرانی بود که برای سرنگونی دیکتاتور کوبا باتیستا برگزیده شده بودند. در نبرد سانتا کلارا پیروزی قطعی برای انقلابیون کوبایی رقم خورد. پس از پیروزی انقلاب کوبا، چهگوارا مدتی را بهعنوان یک سیاستمدار و در مقام رئیس زندان لاکابانیا در هاوانا پایتخت کوبا انجام وظیفه کرد و نقشهای کلیدی متعددی را در دولت نوپای کوبا عهدهدار شد. اما در این جایگاه و چارچوب مدت زیادی دوام نیاورد و در سن 35 سالگی کوبا، زن و فرزندان و مقام سیاسی خویش را برای رسیدن به هدفی بزرگتر ترک کرد. او در سال 1965م. برای آموزش نیروهای چریکی و شورشی کنگو به غرب افریقا سفر کرد که این اقدامش حساسیتهای بسیاری را در کشورهای منطقه و در سطح بینالمللی برانگیخت. چهگوارا که بدنبال صدور انقلاب کوبا به کشورهای تحت سیطرۀ نظامهای سلطه بود، از کنگو به بولیوی سفر کرد. او در بولیوی همراه با چندتن دیگر از اعضای گروه چریکی در یک نقشۀ از پیش طراحی شدۀ سازمان سیا، به محاصره ارتش بولیوی درآمد و دستگیر و پس از چند روز اسارت، با شلیک گلوله اعدام شد.
چهگوارا در کنار سفر، ماجراجویی و نبرد، یک نویسنده نیز بود که از زمان اولین سفرش در آمریکای لاتین در قالب یک جهانگرد، تجربیات و نظراتش را مینوشت و نوشتههای بسیاری در قالب نامه، خاطرات و دیدگاههای سیاسی و اجتماعی از او برجای مانده است. در کنار این میراث مکتوب، چهگوارا بهعنوان یک تئوریسین، متخصص در فنون جنگی و جنگآور، قهرمان جنبشهای انقلابی سوسیالیستی در سراسر جهان شناخته میشود. بسیاری او را یک قهرمان و الهامبخش آزادیخواهان میدانند.
6. کتاب رز فرانس اثر ژان لافیت (2004-1910م) نویسندۀ فرانسوی است. لافیت که از پیروان حزب کمونیست بود و نوشتههایش در سبک رئالیسم سوسیالیستی است، در این کتاب به مقاومت و مبارزۀ مردم فرانسه علیه نازیها پرداخته است. جریان زندگی و پویایی کتاب با جریان جنگ درهم تنیده و داستانی گیرا و خواندنی را شکل داده است. این کتاب را خسرو بیداریان ترجمه و نشر صدا آن را در ایران در سال 1336 منتشر کرد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 06 صفحه 246