تاریخ سند: 24 آبان 1346
متن سند:
شماره: 31020 /20 ه 2
موضوع: ملاقات چند تن از کارمندان
دبیرستان کمال نارمک با مهندس مهدی
بازرگان و اظهارات مشارالیه در مورد بدی
وضع زندان
ساعت 18 روز جمعه 18 /8 /46 عباس
صاحب الزمانی، محمدعلی رجائی،
جلال الدین فارسی1 ضیاءالدین میرهاشمی،
خوشنویسان، علی مجیدی مستخدم
دبیرستان کمال و شخصی به نام فخر، که
فرهنگی می باشد پس از تهیه سبد گلی جهت
ملاقات با مهندس مهدی بازرگان به منزل وی
واقع در داودیه خیابان ظفر پلاک 87 رفتند.
جلوی درب منزل، محمدعلی رجائی گفت از
در داخل خیابان ظفر برویم چون، سال ها برای شرکت در جلسات از این در می رفتیم لیکن
مغازه دار همان خیابان گفت از در داخل کوچه وارد شوید.
محمدعلی رجائی گفت ایکاش آن
سال ها هم این در را داشت که در داخل خیابان آمد و رفت را تحت نظر نمی گرفتند که ناراحتی
پیش بیاید.
پس از ورود افراد، مهندس مهدی بازرگان به محض دیدار با یکایک آنها روبوسی
نمود و خوش آمد گفت و سپس درباره شناسائی ملاقات کنندگان سئوال نمود.
عباس صاحب
الزمانی در پاسخ اظهار داشت آقایان کارمندان دبیرستان کمال هستند چند دقیقه بعد دو نفر
دیگر آمدند شخصی که آشنا بود، فرد همراه خود را معرفی کرد و گفت آقای موحد از قضات
دادگستری بودند و حالا داروسازی می نمایند.
مهندس بازرگان اظهار داشت در این مملکت
بهتر است آدم، همه باشد و هیچ کس نباشد.
دوست موحد از مهندس بازرگان سئوال نمود که
رفع کسالت شده؟ مهندس بازرگان اظهار نمود وقتی که رانندگی می کنم و فشار به پدال های
اتومبیل می آورم، ناراحت می شوم ولی جدا در عمل جراحی و پذیرائی از من خیلی رسیدگی
کردند.
مثل این که روی افراد مختلف و نوع کارشان هم فرق می گذارند بر حسب تصادف آقای
دکتر فتاحی پزشک بیمارستان شهربانی، دکتر معالج من بود که قبلاً بوی ملی می داد (منظور
سمپاتی به مصدق داشت) ولی روی هم رفته
به ما خیلی محبت و رسیدگی کردند.
آقای
دکتر خدادادی هم که از پزشکان بیمارستان
شهربانی و مرد مسنی بود، دستورات تقویتی
برای من صادر کرد ولی به علت این که قبلاً
یکی از پرستاران به من گفت اگر دستور
تقویتی بدهند، زمانی برای شما می آورند که
مرخص شده باشید.
من به دکتر خدادای
گفتم که دستور شما به این زودی ها که
نمی رسد ولی ایشان طی یک دستور فوری
قول دادند که انجام خواهد شد و اتفاقا ظهر هم
کبابشان رسید و بعد معلوم شد که این کباب
مال کسی بوده که قبلاً تقاضا کرده بودند
(حاضرین خندیدند)
نامبرده درباره وضع زندان گفت تنگی جا و
بدی هوا به علت کثرت جمعیت اوضاع زندان را بسیار افتضاح کرده بود.
موحد گفت که سال قبل
من از زندان بازدید کردم، تعداد زندانیان ایران جمعا 28700 نفر بود ولی به علت این
تاجگذاری2 خیلی کم شد.
مهندس بازرگان پاسخ داد خیلی دلخوش نباشید و به ارقام
روزنامه ها هیچ دل نبندید چون از 6000 آمار تهرانشان فقط 1200 نفر صحیح بوده آن هم از
زندانی های سیاسی خیلی زیاد نبوده، به همین نسبت در شهرستان ها دروغ گفتند و از آن
گذشته آن قدر واردات زیاد است که به جائی حساب نمی شود خاطرتان جمع باشد که در ایام
تاجگذاری به همان اندازه به زندانیان سیاسی اضافه کردند و دوباره همان ناراحتی های تنگی
جا و بازار سیاه بعد از ناهار برای توالت ها و غیره و بدی هوا از همه بدتر و به علت عرق و غیره
بوهای مختلف را برای همه ایجاد می کرد که از مجموع دیدن افراد مختلف و علل زندانی شدن
آنها معلوم می شود که حالا وقت حرف و کار نیست وقتی که قدرت مطلق در دست یک نفر قرار
می گیرد دیگر نباید حرف زد چون امنیت و تأمین نیست.
سپس ناطق به علی مجیدی
مستخدم دبیرستان کمال گفت در کومله صحبت و ذکر خیر شما بود در این وقت افراد، پس از
خداحافظی از منزل مهندس مهدی بازرگان خارج شدند در بین راه خوشنویسان گفت آقای
بازرگان ثابت کرد که وقت حرف و سخن نیست
باید لال بود معلوم نیست که به چه علت و
انگیزه ای ایجاد می شود که حرف های سیاسی
داغ زده شود؟ به صورتی که کسی متوجه
نگردد و بحث هایی پیش بیاید که سخنان حاد
سیاسی گفته می شود.
سید ضیاءالدین
میرهاشمی گفت در این جریانات معلوم
نیست خلیل ملکی3 آزاد شده یا خیر؟ من
خبری از ایشان ندارم.
جلال الدین فارسی
گفت بلی آزاد است.
سید ضیاءالدین
میرهاشمی سئوال نمود خلیل ملکی مثل این
که حالت نیمه انعطاف دارد.
جلال الدین
فارسی در پاسخ اظهار داشت منبع انعطاف
است و مبدا و مقصدی نیست به جز اخذ
دستور و اجرا ندارد.
سپس سید ضیاءالدین
میرهاشمی بیان داشت زمانی بود که خلیل ملکی، مکی و بقائی در سنگر جبهه ملی با عناصر
جبهه ملی هم سنگر بودند.
جلال الدین فارسی گفت بعد از مصدق تفرقه و جدائی انجام گرفت
ملکی که رفت و مکی و بقائی هم حزب زحمتکشان را ایجاد کردند.
سید ضیاءالدین میرهاشمی
گفت مکی در حال حاضر در بند سر شمشک باغی درست کرده و انزوا گرفته جلال الدین فارسی
گفت در کنار بقائی نمی توان کاری کرد چون او شخص پست و خائن و رذل و عامل اصلی خارجی
است و یک فرمانبردار قابل و ناتوان می باشد این مرد خائن، جزوه ای به نام «هست و نیست»
منتشر کرده که بهتر می شود به خیانت او پی برد و در آن جزوه ثابت نموده که در اجرای قانون
کاپیتولاسیون که به تصویب مجلس رسیده، یکایک عاملین و شاه تقصیر ندارند چون این
عوامل دخالت ندارند سناتورها هم که پیر بودند و آخر وقت که خسته شدند ناهار را ساندویچ
خوردند و وکلا یک عده مخالف بودند ولی جرات مخالفت را نداشتند و عده ای هم نمی دانستند
موضوع چیست و دولت هم که این لایحه ها را داده بود.
علم که یک خارجی بود منصور هم که آمد
کارها نیمه کاره بود و اجبار به اجرای آن داشت و خلاصه بقائی خود را به کثافت کشید تا یک
کاری را قانونی جلوه دهد و آخر نصیحت کرد که حالا می توان درباره لغو آن اقدام کرد پست تر از
این نوشته غیرممکن است.
آنگاه صحبت انجمن جغرافیایی دبیرستان کمال پیش آمد و چون
شب پنجشنبه سید ضیاءالدین میرهاشمی درباره بشقاب پرنده اطلاعات خود را در انجمن
جغرافیا به صورت کنفرانس در حضور اعضا بیان کرده بود.
عباس صاحب الزمانی به وی گفت
سخنرانی شما خیلی ارزنده بود.
سپس خوشنویسان از عباس صاحب الزمانی سئوال نمود که
تاریخ مستندی راجع به پهلوی دارید؟ صاحب الزمانی گفت من ندارم ولی تاریخ 20 ساله که در
این مورد انتشار یافته، قسمت های جالبی در این زمینه دارد اگر پیدا کنید شما را راضی می کند
ولی بسیار کمیاب است.
نظریه منبع: کومله یکی از دهات شهرستان لنگرود است که دکتر قریب باغی در آن جا دارد و
پس از آزادی دکتر یداللّه سحابی از زندان یک هفته مهمان نامبرده در آن جا بود و همین دعوت
را برای آیت الله طالقانی و مهندس مهدی بازرگان تجدید نموده است و گویا اثر خوبی در
مهندس بازرگان گذارده بود.
ملاحظات: مقرر فرمائید مشخصات بیشتر دکتر قریب را جهت تکمیل سوابق به 20 ه 2 اعلام
نمایند.
توضیحات سند:
1ـ جلال الدین فارسی: در سال 1312 ه ش در مشهد مقدس متولد شد.
در دوران دبیرستان با دکتر علی شریعتی
همکلاس و از شاگردان استاد محمدتقی شریعتی که در دبیرستان، معلم دینی و عربی بود، به شمار می آمد.
پس از تأسیس کانون «نشر حقایق اسلام» مشهد توسط مرحوم محمدتقی شریعتی از اعضای ثابت آن گردید.
در دوران
جوانی در رویدادهای نهضت ملی و در تظاهرات نهضت در مشهد شرکت داشت.
پس از کودتای 28 مرداد 1332 که شاه
مجددا به کشور بازگشت فعالیت هائی در مشهد و تهران انجام داد.
پس از تأئید نهضت ملی توسط فعالین سیاسی و دینی
از جمله مرحوم آیت الله طالقانی و مهندس بازرگان به عضویت شاخه مشهد این تشکیلات درآمد و پس از دستگیری
اعضای اصلی آن در سال 1336 به سازماندهی آن پرداخت.
در سال 1339 همزمان با اوج گیری نهضت جمال عبدالناصر در مصر از طریق عراق و سوریه به لبنان رفت و در سوریه با
نماینده جمال عبدالناصر روابطی برقرار نمود.
در سال 1341 به محض ورود به کشور دستگیر و در زندان «قزل قلعه»
زندانی شد.
مصادف با همین ایام، رژیم، سران نهضت آزادی را که قصد برگزاری مراسمی در سالگرد قیام 30 تیر 1331
داشتند، دستگیر و به همان زندان فرستاد.
آقای فارسی پس از تحمل 5 /1 سال حبس آزاد شد و بنا به توصیه آیت الله
طالقانی در راستای آموزش اعضای نهضت، فعالیت می کرد و جلساتی برگزار نمود.
وی در دوران دهه 40 تا قبل از مهاجرت در دبیرستان کمال تدریس می کرد و با شهید رجائی و شهید باهنر مسوولیت
کمیته فرهنگیان نهضت آزادی را بر عهده داشت.
در سال 1349 تصمیم به ادامه مبارزه در خارج از کشور گرفت و از
طریق عراق به بیروت رفت.
در بیروت سلسله درس های امام خمینی «ره» را که تحت عنوان ولایت فقیه ایراد می شد،
بصورت مخفی چاپ و به کشورهای مختلف اسلامی ارسال می کرد که به همین دلیل توسط مأموران امنیتی لبنان
دستگیر و به ترکیه و سپس به عراق تبعید شد.
در عراق نیز به جرم تهیه و توزیع اعلامیه های امام، دستگیر و 5 /4 ماه
زندانی شد.
وی مجددا به سوریه و لبنان رفت و بعد از مهاجرت امام به فرانسه از بیروت به پاریس رفت.
در سال 1357 از سوی امام مسوولیت تنظیم رابطه بین نهضت اسلامی ایران و سازمان آزادی بخش فلسطین را
عهده دار گردید.
آقای فارسی در سال 1358 از سوی مردم خراسان به عنوان نماینده این استان به مجلس خبرگان برای تدوین قانون
اساسی راه یافت و در اولین انتخابات ریاست جمهوری نامزد پیشنهادی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و حزب
جمهوری اسلامی بود.
در سال 1359 که شورای انقلاب فرهنگی به دستور امام خمینی «ره» تشکیل گردید، به عضویت
این ستاد نایل شد و در دومین دوره مجلس شورای اسلامی از سوی مردم تهران به مجلس شورای اسلامی راه یافت.
از آقای فارسی در دوران مبارزه مخفی و پس از آن آثار متعددی منتشر شده که عبارتند از: 1 ـ نهضت های پیامبران
(1344) 2 ـ تکامل مبارزه ملی (1345) 3 ـ حقوق بین الملل اسلامی 4 ـ ترجمه الفضل الجهاد تحریرالوسیله امام
خمینی «ره» 5 ـ انقلاب تکاملی اسلام (1349) 6 ـ درس هایی درباره کنسرسیوم (سه جلد) 7 ـ ترجمه الغدیر (5 جلد) 8
ـ ترجمه شهداءالفضیله 9 ـ واحدهای بشری 10 ـ تسلط بر قوه مجریه 11 ـ استراتژی بین المللی 12 ـ پیامبری و انقلاب
13 ـ پیامبری و جهاد 14 ـ پیامبری و حکومت 15 ـ فلسفه انقلاب اسلامی 16 ـ ترجمه قرآن مجید 17 ـ زوایای تاریک
(مجموعه خاطرات) 18 ـ فرهنگ واژه های انقلاب اسلامی 19 ـ چهار انقلاب و دو گرایش و دنیا دوستی 20 ـ
تعالی شناسی (سه جلد) 21 ـ اسلام ناب و اسلام آمریکائی 22 ـ انقلاب اسلامی و سازماندهی اجتماعی.
1ـ در تاریخ 4 /8 /1346 مراسم تاجگذاری محمدرضا پهلوی، فرح پهلوی و رضا پهلوی در کاخ گلستان انجام
پذیرفت.
در این مراسم به ترتیب دکتر سید حسن امامی، هویدا نخست وزیر و رئیس مجلسین سنا و شورای ملی سخن
گفتند و دکتر صورتگر قصیده ای قرائت نمود.
هزینه سنگین و کمرشکن این مراسم از بودجه عمومی کشور پرداخت شد.
سپهبد بازنشسته مرتضی یزدان پناه رئیس شورای برگزاری جشن تاجگذاری، یک قطعه نشان درجه اول تاج با حمایل
دریافت کرد.
2ـ در تاریخ 16 /11 /1344 محاکمه خلیل ملکی رهبر جامعه سوسیالیست های ایران و سه تن از همکاران وی در
دادگاه عادی شماره 2 دادرسی ارتش به طور علنی آغاز گردید.
در تاریخ 24 /12 /1344 محاکمه خلیل ملکی پایان یافت و
نامبرده به سه سال زندان و همکاران وی هر یک به هجده ماه زندان محکوم گردیدند.
منبع:
کتاب
مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 296