تاریخ سند: 13 خرداد 1342
موضوع: سخنرانی مکارم شیرازی در مسجد هدایت
متن سند:
شماره: 465/ س ت /2 تاریخ: 13 /3 /1342
گزارش اطلاعات داخلی
موضوع: سخنرانی مکارم شیرازی در مسجد هدایت
ساعت 1715 روز 13 /3 /42 عدهای در حدود 800 نفر از کسبه و دانشجویان انجمن اسلامی در مسجد هدایت واقع در خیابان اسلامبول اجتماع نموده بودند. ابتدا یک نفر دانشجو که نام وی معلوم نگردید آیاتی چند از قرآن مجید تلاوت و تفسیر نمود سپس یک نفر دانشجوی دیگر مقاله[ای] که درباره حسینبنعلی نوشته بود قرائت نمود. و در ضمن گفتار خود اظهار داشت دستگاه ظالم معاویه پس از کشتن امام حسین همچنان ظلم و جور را نسبت به مسلمین روا میداشت که دامنه آن تا کنون باقی ماندهاست. پس از آن یک نفر دانشجو که نام وی معلوم نشد خطبه حضرت زینب[(س)] را که نوشته بود قرائت نمود. سپس ناصر مکارم شیرازی پشت میکروفون قرار گرفت. ابتدا درباره شرح زندگانی حسینبنعلی و معاویه مفصلاً صحبت نمود و گفت حسینبنعلی میگفت من تا جان در تن دارم در راه حق مبارزه مینمایم کشته شدن و زنده ماندن برای من فرقی ندارد و این حسینبنعلی بود که به علت درستی و پاکی این چنین آثاری از خود برای مسلمین به یادگار گذارده که در چنین روزی به نام عاشورا مسلمین جهان عزا میگیرند و این عزاداری که شما در تهران امروز به چشم خودتان در این مجالس دیده اید و این خود مشت محکمی بود که بر دهان هیئت حاکمه زد که بداند روحانیون و دانشجویان و کسبه تهران برای احیاء دین تا آخرین قطره خون خود پایداری خواهند کرد و از هیچ چیزی ترس و وحشت ندارند. آقایان شما دیدید که در مسجد فیضیه قم عدهای طلبه بیگناه را کشتند بعد گفتند اینها را دهقانان کشتند. آخر دهقان مگر تاکتیک نظامی دیده. دهقان مگر کلاه نظامی در سر دارد و یا اینکه ورزشکار میباشد. پس اینها عمال خود شما بودند که رفقای ما را کشتند آخر مگر مملکت قانون ندارد. چطور موقعی که یک نفر جسدش[را] در بیابانهای مهرآباد پیدا میکنند باید پزشک قانونی و کارآگاهان شهربانی حضور داشته باشند ولی این همه طلبه را کشتند بدون اینکه کسی خبر داشته باشد یا در روزنامه بنویسند. ما میدانیم این روزنامهها و مجلات مزدوران شما هستند، هرچه شما بگویید آنها عمل میکنند ولی حق و حقیقت این است. سپس ناطق گفت آقایان اینها هنوز به ما وصلههای ناروا میزنند. دانشجو را به جرم توده به زندان میاندازند و روحانیون را میگویند شما مرتجع هستید ولی خودشان را پیشوا و نماینده قاطبه ملت ایران به جهانیان معرفی مینمایند و یا اینکه چهار نفر دور یکدیگر جمع میشوند و تصویبنامه میگذرانند و میگویند زنان حق شرکت در انتخابات را دارند و میگویند مجلس که تشکیل شد باید به تصویب برسد. آقایان مجلسی که با تصویب نامه چهار نفر در منزل تشکیل شود بعد میگویند در مملکت ما آزادی و دموکراسی واقعی اجرا شده و با اکثریت آراء مردم به تصویب رسیده است. سپس ناطق اضافه نمود مردم آگاه باشید میخواهند میان ما تفرقه ایجاد نمایند. شما که در چنین روزی دور یکدیگر جمع شدهاید دستگاه حاکمه به وحشت افتاده و ترس سر و پایش را گرفته است و میگوید قطبهای مخالف با یکدیگر نزدیک شدهاند اما نمیداند در گذشته واسطه یا وسیلهای نبود که مردم بتوانند با یکدیگر گرد هم بنشینند و مشکلات یکدیگر را بگویند بلکه شما جلوگیری میکردید.
پس از آن ناطق گفت مردم آگاه باشید در جریان مسجد فیضیه قم برای اینکه اراده ما را سست نمایند و بتوانند خواستههای خودشان را بر ما تحمیل نمایند عدهای از رفقای طلبه ما را بدون جهت به سربازخانهها بردند و حتی یک نفر از طلبهها که تاریخ تولدش 1325 بود یعنی در حدود 17 سال داشت او را بردند و الان در باغشاه درجا میزند. دیگر اینکه به یک نفر از طلبهها گفتند بایست بروی سربازی چون سواد شما برای ما ارزش قانونی ندارد. طلبه گفت خوب متکفل پدر و مادر و زن و بچهام میشوم. گفتند چون سواد شما برای ما ارزش ندارد شما نمیتوانید متکفل هم بشوید. حال شما ببینید حساب آنها مثل حساب شترمرغ است عقیده خود را به زور به مردم تحمیل میکنند. آقایان در ماده 2 متمم قانون اساسی ذکر شده که روحانیون بایست در قوانینی که تصویب مینمایند باید نظارت داشته باشند در صورتی که در حال حاضر هزاران تصویبنامه میگذارد بدون نظارت روحانیون. این است دموکراسی. این است آزادی. در خاتمه سخنان خود اضافه نمود خدایا شر این عمال اسرائیل و این بیگانگان و دشمنان دین اسلام که هر روز بر علیه مقدسات دین ما اقدامات مضر مینمایند و دستورات اسلامی را تحریف میکنند شرشان را [از] سر ما کوتاه کن. پس از آن یک نفر دانشجو وابسته به انجمن اسلامی پشت میکروفون قرار گرفت و پایان جلسه را اعلام نمود و اضافه نمود ما دانشجویان انجمن اسلامی همواره در راه مبانی دین اسلام جدیت و کوشش خواهیم نمود تا اینکه حقایق دین را برای هموطنان خود روشن سازیم.
این جلسه در ساعت 1900 خاتمه پذیرفت. ضمناً تعدادی از اعلامیه خمینی در مسجد پخش گردید و جمعیت شعارهای زندهباد خمینی را میدادند و از مسجد خارج و در خیابان اسلامبول شروع به حرکت و از آنجا به سمت لالهزار با دادن شعار زنده باد خمینی پیش میرفتند.1
توضیحات سند:
1. در این روز که مصادف با روز عاشورای حسینی بود، مردم تهران، خصوصاً اصناف و بازاریان نیز در اجتماع بسیار عظیمی به راهپیمایی دست زدند و عکسهایی از امام خمینی(ره) را بر در و دیوار چسباندند و در مقابل کاخ مرمر، مدتی توقف کرده و شعارهای مرگ بر دیکتاتور سر دادند. روزشمار تاریخ ایران، باقر عاقلی، ج 2، ص 155
منبع:
کتاب
آیتالله العظمی ناصر مکارم شیرازی به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 48