تاریخ سند: 16 خرداد 1343
متن سند:
1ـ ساعت 6 صبح موسوی تلفن زد گفت من عازم قم هستم پیغام را بدهید
مجدالدین گفت می روی کوچه انتظام که خانه تربتی است آقای مجتبی لاری
مقابل منزل تربتی خانه است مربوط به مجتبی لاری که خالی است می گویی که
برای بررسی فردا یا پس فردا می آییم قم پایین تر از منزل تربتی منزل آسید
عبدالرسول شیرازی به او اسم بگویید چون آسید رسول هست ولی ممکن است
مجتبی لاری نباشد موسوی
گفت اول پس من به آسید
رسول مراجعه می کنم پسر
آیت الله (مجدالدین) گفت
بفرمایید می خواهند پس
فردا منزل آقا مجتبی وارد
شوند موسوی گفت اگر
عبدالرسول را ندیدم می روم
منزل آقا مجتبی.
2ـ از منزل آیت تلفن زدند
به منزل شریعتمدار
مجدالدین تلفن زد گفت
منزل آقای شریعتمدار
خانمی جواب داد گفت
محسن هستند گفت شما
کجا هستید گفت منزل
محلاتی محسن آمد مجدالدین گفت با آقا صحبت کنید آیت الله گفت پریروز رفتم
جایی محسن گفت من تلفن زدم نه من را با آقای جلالی عوضی گرفت شب هم
حاجی آقا تلفن زد تشریف نداشتید اگر منزل هستید می آییم قول گرفت که قبل از
ظهر حاج شریعتمدار برود منزل آیت الله.
آیت الله گفت می خواهم راجع به رفتن صحبت کنم (راجع به ماشین اصلاح سر
آیت الله مدتی صحبت کردند که ماشین اصلاح محسن بیاورد) بالاخره آیت الله
گفت حاج شیخ) منظور همان حاجی گویا پدر محسن حاج شریعتمدار باشد
حتما بیاید که راجع به رفتن قم صحبت کنم می روم یک ساعتی یک جا و بر می گردم (موضوع قرارهای
تلفن های قبلی بوده است)
3ـ ساعت 7 تلفن زد شخص البته قطع شد ولی گوشی را کلفت برداشت معلوم بود آیت الله رفته است.
منبع:
کتاب
آیتالله شیخ بهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 157