تاریخ سند: 21 فروردین 1338
موضوع: جلسات (منزل رشیدیان)
متن سند:
شماره: 2 ـ 3 ـ 144
مقارن ساعت 11 صبح دیروز در حدود یکصد و پنجاه نفر از کارگران و
اصناف و کارمندان دولت و اشخاص متفرقه و جمعی از اهالی تفرش اردکان در
منزل اسداله رشیدیان حضور داشته اند و در این اجتماع که صحبت حضار بیشتر
در اطراف ترقی هزینه زندگی و نارضایتی و ناراحتی شدید مردم از اوضاع دور
می زده عباس عباسی از کشتارکنندگان مفصلاً علل کمیابی و گرانی قیمت گوشت
را برای حضار تشریح و در حالیکه خود او و مستمعین به شدت تهییج شده بودند
خطاب به رشیدیان گفت آقای رشیدیان دولت کارها را به نام شاه انجام می دهد
اتوبوس های مردم را می گیرند به نام شاه گوشت و نان را می گیرند به نام شاه فردا
هم خواروبار مردم را به نام شاه می گیرند و خلاصه هر کاری می کنند به نام شاه و
با این وصف مردم کاری به این کارها ندارند و شما مطالب ما را به اطلاع هرکس
که صلاح می دانید برسانید و خلاصه ما حاضریم هرکس نان ما وزن و بچه های ما
را بدهد او را اگر استالین می خواهد بنامیم اگر شاه می خواهد بنامیم و یا اگر خدا
می خواهد بنامیم و اگر می خواهند ما را به گاوآهن هم ببندند ولی خورد و
خوراک زن و بچه هایمان را تأمین کنند شخص دیگری که جزو اصناف و به نام
اسمعیلی نامیده می شد می گفت روز 9 اسفند ما را می خواهند.
روز 28 مرداد ما را
می خواهند ـ سینه زنی ما را می خواهند و پس از تمام شدن کار و بردن
استفاده هایشان ما را رها می کنند و چون دیگر فهمیده ایم که برای استفاده ما را
می خواهند تقاضا داریم کاری به کار ما نداشته باشند و مملکت می خرند بخرند ـ
می فروشند بفروشند به ما ربطی ندارد و فقط ما حاضریم کار بکنیم و در مقابل
خرج خورد و خوراک زن و فرزندان خود را دریافت داریم.
یکی از کارگران ترک
زبان دخانیات هم ضمن تشریح وضع 750 نفر کارگران روزمزد دخانیات که
روزانه 45 ریال حقوق دریافت و هر 40 روز یک بار نیز آنها را سه روز یک بار
بیکار می کنند که جزو کارگران دائم نباشند و با ارائه شناسنامه خود و عائله اش و
اشاره به ترقی روزافزون هزینه زندگی و سختی وضع معیشت مرم گفت آیا وضع
کارگر سوئدی و آمریکایی هم این طور است و بعد یکی از نمایندگان کارگران
کارخانه بلورسازی شروع به صحبت کرده و اظهار داشت صاحبان کارخانجات
بلورسازی به علت فروش نرفتن صنایع داخلی و نبودن کار کارخانه ها را تعطیل
و کارگران را از کار بیکار نموده اند و صد نفری که اخیرا بیکار شده و خود او هم
جزو آنها می باشد برای سیر کردن شکم زن و فرزندان در این شهر جز دزدی
چاره دیگری ندارند.
چند نفر از کارگران شهرستانها هم ضمن تظلم از اینکه در
شهرستانها آنها را تحت شکنجه قرار داده و آزار می کنند مطالبی اظهار و علاوه
می کردند که گفته می شود در این کشور همه کارها به دستور نظر شاه انجام
می گیرد پس بچه کسی باید تظلم نمود.
رشیدیان هم که در این بین با وضع غیر
مترقبه و بی سابقه ای مواجه شده بود حضار را که اغلب به هیجان آمده و روح
عصیان در آنها ایجاد شده بود به سکوت و صبر و حوصله دعوت و آنها را به
مراحم شاهنشاه امیدوار می نمود.
پس از
خروج کارگران رشیدیان با شش نفر از اشخاصی از جمله مهندس انزلچی و عدیلی خطیب وزارت
فرهنگ به اتاق دیگر رفته و ضمن صحبت یکی از کارمندان وزارت پست و تلگراف می گفت در جریان
افتتاح تلفن 50 هزار شماره ای آن را به نام شاهنشاه به عنوان یکصد هزار شماره ای اعلام نمودند و بعد که
جریان به استحضار شاهنشاه رسید آقای وزیر پست و تلگراف مهندس مربوطه را از کار برکنار نموده که
به چه علت موضوع را اطلاع داده است.
وی علاوه کرد که آقای مهندس اشراقی تاکنون برای انتصاب
اشخاص مبلغی در حدود 16 هزار تومان از رؤسای پست و تلگراف استان پول دریافت کرده و رشیدیان
هم قدری از وضع پست و دیر رسیدن نامه ها و تلگرافات انتقاد نموده است.
عدیلی ضمن اشاره به مقاله
سناتور دکتر متین دفتری در مجله دنیا که به طور جداگانه و به صورت جزوه ضمیمه نیز چاپ و برسم هدیه
نوروزی برای اشخاص فرستاده شده گفت همان طوری که در این جزوه تذکر داده شده رجال ما کلیه
اعمال خوب و بد را به حساب شاهنشاه می گذارند و این امر به صلاح نیست و بایستی موضوع را بشرفعرض
ملوکانه رسانید.
رشیدیان هم اظهار داشت یکی از مقامات شوروی در پاسخ او که سئوال کرده به چه علت
جراید و رادیو مسکو و رادیوهای سایر کشورهای بلوک شرقی حملات خود را متوجه شاهنشاه نموده اند گفته
در حالی که نخست وزیر ایران در مجلس شورای ملی که یک مرجع رسمی است بگویند برای پاسخ سؤال
نمایندگان مجلس بایستی از شاهنشاه کسب تکلیف شود و دستور بگیرند و گوشت گران می کنند به دستور
شاهنشاه است و به همین نحو در کلیه موارد پای شاهنشاه را به میان می کشند دولت شوروی هم شخص
دیگری را جز شاه کشور نمی شناسد و با کس دیگری کار ندارد.
رشیدیان علاوه نموده طبق اظهار تیمسار
علوی مقدم رئیس شهربانی چوبداری که خود را با چاقو مجروح نموده 70 هزار تومان از شرکت گوشت طلب
داشته و با حتی مبلغ دویست تومان نمی داده اند که مخارج خوراک و کرایه مسافرخانه خود را بدهد و نظر
رئیس شهربانی هم این است که کشتار بایستی آزاد باشد تا چوبدار با طیب خاطر گوسفند خود را به تهران حمل
و بفروشد.
رشیدیان علاوه کرده که ما باید مردم را به سکوت و آرامش دعوت کرده و خاطر آنها را تسکین
بدهیم و رئیس شهربانی به کشتارگاه رفته و در آنجا آرامش و امنیت برقرار کنند تا مسئولین شرکت گوشت بهتر
و بیشتر بدزدند و به اعمال خلاف خود ادامه بدهند.
انزلچی مدعی بود که شرکت گوشت ماهی یکصد و پنجاه
هزار تومان به حزب مردم و یکصد و پنجاه هزار تومان به حزب ملیون کمک می کند که ملت ایران حزب داشته
باشد.
رشیدیان در خصوص اختلاف ایران و شوروی می گفت دولت شوروی بارزانیها را در عراق و حبانیه
متمرکز کرده و ممکن است تا یک ماه دیگر از عراق سر و صدایی برخاسته و آرامش فعلی ایران را مختل کند و
روسیه هم در این مورد ناظر بوده و دخالتی نخواهد کرد.
راجع به جنگ رادیویی ایران و شوروی رشیدیان
می گفت بدبختی ما این است در شوروی کسی به مطالب رادیو ایران گوش نمی دهد در حالی که در ایران
کلیه طبقات مردم با رغبت و توجه تمام به رادیو مسکو و رادیوی سایر کشورهای دست نشانده شوروی
گوش می دهند و این امر در خور دقت و توجه است.
آقای ابراهیمی: بررسی و بهره برداری...
نمایید استفاده بخش 5
به استحضار بخش 5 برسد.
سپس در پرونده مربوطه بایگانی شود 12ر ـ ش
منبع:
کتاب
رشیدیانها به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 200