تاریخ سند: 19 مهر 1344
متن سند:
اردشیر عزیز حتما از ورود مهناز عزیز بسیار خوشحال شده اید البته
من که دلم برایش خیلی تنگ شده چون به قدری با محبت و دختر خوبیست که
خود را در قلب همه جای داده است.
امیدوارم که در آتیه نزدیکی دوباره او را
ببینم.
روزهای اول زیاد با رضا نمی توانست بازی کند و جور باشد ولی اواخر
دیگر همدیگر را خیلی دوست داشتند.
یک خواهش از شما دارم
چون غیر از شما کسی
نمی تواند این کار را بکند.
در عکسی که در جوف
پاکت است یک دستبند از
gonard وجود دارد که روی
دستکش سیاهست، من
می خواهم آن را به کسی
هدیه بدهم.
آن دستبند که
سر شیر دارد.
قیمت در
کاتولوگ 945 لیره می باشد
که کمی گران است.
حالا
می خواستم که اگر ممکن
است از مغازه به عنوان
Export تخفیف بگیرید چون
همیشه تخفیف می دهند فکر
نکنید که این کار بد است و دلتان بی خود به حال مغازه نسوزد که زیاد به او پول
بدهید،1 البته چانه زدن سخت است ولی شما این کار را به یک عضو سفارت
بدهید راحت تر است چون می دانم که خودتان ناراحت می شوید که سفیر ایران
برود و تخفیف بگیرد.
چیز دیگر که اگر ممکن است باشد بگوید.
چون روی دستبند چند برلیان و زمرد
کوچک دارد که بی خود قیمت دستبند را بالا برده اگر بشود جای آنها را خالی
بگذارد خودم می دهم اینجا می تواند سنگ ها را بگذارند چون چیزی که
در نظر من است کله شیر است طلایی که اینجا نمی توانند درست کنند.
فکر نکنید
گدابازی درمی آورم ولی بی خود اروپا اینجور چیزها گران است.
البته اگر نشد
عیب ندارد چون من این دستبند را برای 6 یا 5 آبان می خواهم و باید حتما برسد.
قیمتش را زودتر خواهم پرداخت چون معمولاً حواله های بانکی دربار یک سال
طول می کشد و آبروی آدم می رود.
از زحمتی که متحمل می شوید متشکرم.
اعلیحضرت حالشان بحمداللّه خوبست و همین طور بچه ها، ما هنوز در سعدآباد
هستیم چون هوا فوق العاده شده در ضمن می خواستم بدانید که حسین دانشور2
خیلی مهربانی می کند و در
هر جشن یا عیدی اولین
سبد گل و یکی از قشنگترین
از طرف اوست و تا به حال
از طرف کارخانه ایران
ناسیونال که گویا در آن
شریک است یک اتوبوس و
یک آمبولانس برای
بچه های پرورشگاه ما کمک
کرده اند به اصطلاح آدم
«توشه» می شود.
مهناز نازنین را محکم
می بوسم همچنین «گران
پاپا»3 و رضا و فرحناز او را
می بوسند.
4With my best wishes
فرح پهلوی
اردشیر عزیز اولاً از اینکه به این سرعت دستبندها را فرستادید ممنونم ولی
متأسفانه در حقیقت آنها خیلی برای دست یک خانم کوتاه بزرگند و اینطور حس
کردم که والاحضرت شمس خوششان نیامد و فکر کردم اگر از همین مغازه
چیزهای دیگر بخرم مانعی نداشته باشد.
چقدر تلفن کردم و کاغذ نوشتم برای
خاطر این دستبند!! حالا این شماره 5 کاتولوگ را می فرستم از گالری تهیه کنید و
بفرستید ولی دیگر عجله نیست.
امیدوارم که تعویض این دستبند مانعی نداشته
باشد و چون قیمتش کم نبود بهتر بود که چیزی باشد که خوششان بیاید.
توضیحات سند:
1ـ سند این صفحه موضوع
خرید مقداری جواهرآلات
توسط اردشیر زاهدی برای فرح
می باشد اما فرح در مصاحبه با
مطبوعات و رسانه های خارجی
بیان کرده که در زندگی روزمره
از جواهراتی مانند برلیان و
یاقوت و ...
که در عکس های
رسمی ایشان دیده می شود
استفاده نمی کرد، از جمله نشریه
Bild Am Zuntag چاپ
آلمان به قلم الیزابت فیشر به نقل
از فرح در این زمینه می نویسد :
شهبانو در زندگی روزمره از
جواهراتی مانند برلیان و یاقوت
و جواهرات دیگری که در
عکس های رسمی ایشان دیده
می شود، استفاده نمی کند.
این
جواهرات به کشور تعلق دارد و
شهبانو نیز در مقابل دادن
رسیدی آنها را موقتا تحویل
می گیرند.
فاصله یی که معمولاً
پادشاهان و ملکه ها از
ملاقات کنندگان خود می گیرند،
خبری نبود.
نشریه Bild Am
Zuntag 19 ژوئن 1977
2ـ حسین دانشور فرزند
مصطفی در سال 1306 در
تهران متولد شد.
وی پس از
سپری نمودن دوره ی ابتدایی از
دبیرستان حکیم نظامی دیپلم
گرفت.
نامبرده مدتی در
دانشکده هنرهای دراماتیک
ایتالیا تحصیل نمود ولی موفق
به اخذ مدرک نشد.
مشارالیه در
سال 1323 به عنوان آموزگار
به استخدام آموزش و پرورش
درآمد و در سال 1327 به دلیل
عدم حضور سرکار از آنجا
اخراج گردید.
حسین دانشور در
امور هنرپیشگی از نوع مبتذل
آن دستی داشت و در فیلم
شرمسار بازی کرد و در سینما
رویال مدیر داخلی و مدتی
کارمند بانک ایران و انگلیس
بود.
وی که بعد از کودتای 28 مرداد
1332 پیشکار اردشیر زاهدی
بود و وسایل تفریح و
خوشگذرانی!؟ زاهدی را فراهم
می کرد و در کار خریدوفروش
املاک با اشرف پهلوی همکاری
داشت.
نامبرده در زمینه
اقتصادی فعالیت داشت واز
جمله سهامداران شرکت ایران
ناسیونال ـ و شرکت قند و شکر
اهواز بود و در سال 1350 با
چند تن از یهودی اتباع رژیم
صهیونیستی یک کارخانه تراش
الماس، برلیان و سایر سنگهای
قیمتی تأسیس کرد.
وی از طریق
اردشیر زاهدی به دربار پهلوی
راه یافت و در مناصب مهمی
مثل ریاست دربار شاهنشاهی ـ
آجودان کشوری محمدرضا ـ
عضو باشگاه شاهنشاهی ـ رئیس
هیئت مدیره شرکت سهامی
نوسازی و عمران تهران به رژیم
خدمت کرد.
حسین دانشور به
لحاظ اخلاقی دارای مفاسد
شدید اخلاقی بود و در یک
ارزیابی ساواک وی را فردی،
زرنگ، فعال ـ باهوش و موقع
شناس ـ پشت هم انداز، لوطی
مسلک ـ بذله گو، عیاش و
خوشگذران، قدری تند خو و
عصبانی و بد دهن معرفی کرده
است.
نامبرده از طرف
محمدرضا پهلوی نشان همایون
ـ نشان درجه یک آبادانی و
پیشرفت و در سال 1354 لقب
جناب گرفت.
3ـ معنی این عبارت که کلمه ای
انگلیسی ـgrand father ـ
ولی با رسم الخط فارسی نوشته
شده به معنی پدر بزرگ و
منظور محمدرضا پهلوی که پدر
بزرگ مهناز زاهدی دختر
اردشیر و شهناز بود و فرح کلمه
گراند را به غلط گران نوشته
است.
4ـ با بهترین آرزوهایم.
منبع:
کتاب
زنان دربار به روایت اسناد ساواک - فرح پهلوی - جلد اول صفحه 313