تاریخ سند: 30 تیر 1340
متن سند:
گیرنده : دادستانی ارتش
شماره : 20998 /318
تعداد چهارده برگ پرونده متهمین مشروحه زیر به پیوست ایفاد خواهشمند
است دستور فرمائید نسبت به تبدیل قرار آنان اقدام مقتضی معمول و نتیجه را به
این سازمان اعلام نمایند.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور ـ سرتیپ پاکروان1
1ـ احمد زیرک زاده فرزند
رجبعلی
2ـ حسین صدر فرزند
صدرالدین
3ـ شمس الدین امیرعلایی
فرزند علی اکبر
4ـ غلامحسین صدیقی2
فرزند حسین
5ـ جهانگیر حق شناس
فرزند حسین
6ـ سیدمحمود طالقانی
فرزند سیدابوالحسن
7ـ عبدالعلی ادیب برومند
فرزند مصطفی3
رونوشت برابر اصل اصل در
پرونده کلاسه 120 ـ ز ـ ی
توضیحات سند:
تاریخ : 31 /4 /40
شماره : 1193 / ب 7
از : دادستانی ارتش
به : شعبه 7 بازپرسی
ستاد بزرگ ارتشتاران
تیمسار ریاست سازمان
اطّلاعات و امنیّت کشور
درباره غیرنظامیان
1ـ احمد، فرزند رجبعلی،
شهرت زیرک زاده
2ـ حسین، فرزند صدرالدّین،
شهرت صدر
3ـ شمس الدّین، فرزند
علی اکبر، شهرت امیرعلایی
4ـ غلامحسین، فرزند حسین،
شهرت صدیقی
5ـ جهانگیر، فرزند حسین،
شهرت حقشناس
6ـ سیّدمحمود، فرزند
سیّدابوالحسن، شهرت طالقانی
7ـ عبدالعلی، فرزند مصطفی،
شهرت ادیب برومند
بازگشت به شماره
21005 /318 ـ 31 /4 /40،
قرار بازداشت صادره درباره
نامبردگان، به قرار التزام عدم
خروج از حوزه قضایی تهران،
تبدیل گردیده است.
با تقدیم
عین برگ پرونده امر، مقرّر
فرمائید پس از تکمیل، اعاده
دهند.
رئیس شعبه 7 بازپرسی،
سرهنگ ستاد، بهزادی
گیرندگان : ریاست اداره زندان
شهربانی، پیرو شماره 1059 /
ب 7 ـ 30 /4 /40، با ایفاد یک
برگ عین قرار تبدیل تامین،
دستور فرمائید قرار را به رویت
متّهمین رسانیده و چنانچه به
اتهام دیگری بازداشت نباشند،
آنان را از زندان آزاد نموده و
نتیجه را، ضمن اعاده عین قرار،
اعلام دارند.
رونوشت، برابر
اصل، اصل، در پرونده کلاسه
120 ـ ز ـ ی [می باشد.
]
1ـ حسن پاکروان، در سال
1290، در تهران به دنیا آمد.
پدر
او، فتح اللّه پاکروان، از دولتمردان
رضاخانی بود که در زمان فاجعه
قتل عام مسجد گوهرشاد،
استانداری خراسان را به عهده
داشت.
حسین پاکروان،
تحصیلات نظامی خود را، در
دانشکده های پواتیه و فونتن پلو
فرانسه به پایان رسانید و در سال
1312، به ایران بازگشت و
مدّتها به عنوان مربی دانشکده
افسری، اشتغال داشت.
در
سالهای 1320 ـ 1322، افسر
ستاد ارتش، و در سالهای 1323
ـ 1324، فرمانده پادگان بوشهر
و افسر انتظامات بنادر جنوب
بود.
پاکروان، در سالهای 1325
ـ 1327، افسر رکن دوم ستاد
ارتش گردید و در سالهای 1328
ـ 1329، وابسته نظامی ایران در
پاکستان شد.
پس از بازگشت به
ایران، مدّتی ریاست رکن دوم
ستاد ارتش را به عهده داشت و
در سالهای 1333ـ 1334،
وابسته نظامی ایران در هند شد.
با تاسیس ساواک در اسفند
1335، پاکروان، معاون ساواک
گردید و در اسفند 1339، با
برکنار شدن سپهبد تیمور بختیار،
به ریاست ساواک رسید.
درباره
دوران ریاست پاکروان بر
ساواک، ارتشبد فردوست، در
خاطرات خود، سخن گفته است.
سرلشگر حسن پاکروان، تا سال
1343، ریاست ساواک را به
عهده داشت.
سپس جای خود را
به نصیری داد و در مقام وزیر
اطّلاعات، وارد نخستین کابینه
هویدا شد (1343 ـ 1345).
پاکروان، از شهریور 1345 تا
مهر 1348، سفیر ایران در
پاکستان بود و در این تاریخ سفیر
ایران در فرانسه شد و تا آبان
1352، در پاریس مستقر بود.
در
بازگشت به ایران، از سال 1352،
ارتشبد فردوست، او را در
بازرسی شاهنشاهی به کار گرفت
و در مهرماه 1356، مشاور و
سرپرست امور مالی وزارت
دربار گردید.
سرلشگر حسن پاکروان، پس از
پیروزی انقلاب اسلامی ایران،
دستگیر و در تاریخ
22 /1 /1358، به همراه با جمعی
از بلندپایگان رژیم پهلوی، به
اعدام محکوم شد.
2ـ دکتر غلامحسین صدیقی،
متولّد آذر ماه 1384 ه.
ش.
در
تهران می باشد وی، پس از اتمام
تحصیلات ابتدائی و متوسطه در
تهران، همراه دومین گروه
دانشجویان اعزامی، به فرانسه
رفت و در سال 1316، پس از
اخذ مدرک دکترای
جامعه شناسی، به ایران بازگشت
و در دانشگاه تهران، به تدریس
پرداخت.
وی نیز، همانند سایر ملّیون، در
دهه 20 به نهضت ملّی پیوست و
در سال 1330، وزیر پست و
تلگراف کابینه اوّل مصدّق شد.
دکتر صدیقی، در کابینه دوم
مصدّق، به وزارت کشور
منصوب شد و تا زمان وقوع
کودتای 28 مرداد، همین سمت را
برعهده داشت.
پس از کودتا،
بازداشت و مدّتی تحت نظر بود.
نامبرده، در سال 1339، به اتّفاق
سایر رهبران ملّی گرا، جبهه ملّی
دوم را تاسیس کرد و تا زمان
انحلال آن در سال 1343، از
رهبران فعّال آن، به شمار
می رفت و به همین خاطر، به
زندان افتاد.
پس از آزادی از
زندان، در سال 1343، با توجّه به
نبود زمینه فعّالیت سیاسی
مسالمت آمیز، صدیقی نیز،
همانند سایر ملّی گرایان، صرفا به
امور علمی و تحقیقاتی پرداخت.
وی، به عنوان نمایندگی ایران،
در کنفرانسهای بین المللی تعلیم و
تربیت یونسکو، شرکت
می جست.
صدیقی، در سال
1357، پیشنهاد نخست وزیری
محمّدرضا پهلوی را نپذیرفت.
پس از پیروزی انقلاب، صدیقی،
مدّت کوتاهی با جبهه ملّی به
همکاری پرداخت و به دنبال
اختلاف درونی جبهه ملّی، در
سال 1359، از آن کناره گرفت.
وی، در 9 /2 /1370، در تهران
در گذشت.
3ـ عبدالعلی ادیب برومند،
فرزند مصطفی قلی، در سال
1300 ه.
ش.
، در اصفهان به دنیا
آمد.
تحصیلات را، تا دکترای
حقوق ادامه داد و وکیل
دادگستری و مشاور حقوقی
وزارت کار شد.
مشارالیه ـ که داماد عبداللّه امینی
می باشد ـ از سال 1331، به
عضویّت حزب ایران درآمد و در
دوره هفدهم، نماینده مجلس
شورای ملّی شد و در تنظیم
طومارهائی به نفع مصدّق از
اصفهان، نقش مؤثّری ایفاد کرد.
عبدالعلی ادیب برومند که از
ملّاکان اصفهان و جزو وکلای
مستعفی مجلس هفدهم معرّفی
گردیده است، در سال 1339، با
شروع فعّالیت جبهه ملّی دوّم، به
نمایندگی از حزب ایران، در
شورای مرکزی جبهه ملّی
پذیرفته شد.
مشارالیه، در تاریخ
14 /11 /41 دستگیر شد و خود
را اینگونه معرفی کرد: «از سال
23، فعّالیتهای سیاسی خود را
شروع و به وسیله نشر آثار قلمی
و اشعار وافر و حمایت از تمامیّت
و استقلال کشور، همیشه با بیگانه
پرستان، در مبارزه بوده ام و
یک نمونه از این اشعار،
قصائدی است که در موقع غائله
آذربایجان، به قصد حمایت از
تمامیّت ایران و برای مبارزه با
بلوای خائنانه (پیشه وری
آذربایجان) سروده و منتشر
کرده ام که به پاداش این خدمت،
موفّق به اخذ مدال درجه اوّل
همایونی، از نوع اعلا گردیدم.
»
«چون به اصالت نهضت ملّی
ایران، از ابتدا مؤمن و معتقد
بودم و چون به معتقدات خود
وفادار هستم، برای به ثمر
رسیدن نهضت ملّی ایران، با
جبهه ملّی، همکاری خود را
ادامه دادم و این همکاری، هنوز
ادامه دارد.
زیرا به قطع و یقین،
اعتقاد دارم که جبهه ملّی، به
قانون اساسی و رژیم مشروطه
سلطنتی و حفظ استقلال کشور،
وفادار بوده...
.
» وی ـ که به نام
شاعر ملّی، معروف شده بود ـ در
سال 1355، مورد قدردانی
دربار قرار گرفت و در سال
1356، طی تماسهایی با
شاهپور بختیار، در صدد احیای
حزب ایران بوده است.
منبع:
کتاب
آیتالله سید محمود طالقانی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 67