تاریخ سند: 19 دی 1340
متن سند:
شماره : 4603 /312
موضوع: جلسه منزل دکتر مظفر بقائی
قبل از ظهر روز گذشته جلسه منزل دکتر بقائی رئیس سازمان نگهبانان آزادی دایر بوده و
عده ای در حدود 8 نفر از جمله شهیدی عضو بازنشسته وزارت فرهنگ، مهندس ایرانی و بنکدار
در آن شرکت کرده اند.
در این جلسه پیرامون دولت آقای دکتر امینی بحث شده و شهیدی اظهار داشته دکتر
امینی بسیار فرد خوب و درستکاری است ولی چون خود از طبقه ممتاز مملکت است نمی تواند
کار مثبتی صورت دهد، باید شخصی روی کار بیاید که با هیچ دسته ای بستگی نداشته باشد، این
رجال مملکت ما در خواب خرگوشی فرو رفته اند، اگر انقلاب هم در کشور صورت گیرد آنها
بی خبر خواهند ماند و او اطمینان دارد که تا سال 1342 در ایران انقلاب رخ خواهد داد، دکتر
بقائی گفته اگر وضع کشور بدین منوال پیش رود خیلی زودتر انقلاب می شود زیرا آنقدر زندگی
به مردم مشکل شده که از جان خود سیر شده اند، اکثر افسران ارتش از زندگی خود ناراضی
هستند و آرزوی مرگ دارند، همه که دزد نیستند تا بار خود را ببندند، عده زیادی از قضات،
افسران و کارمندان عقیده دارند که دزدی کردن کار غلطی است.
شهیدی اظهار نموده توده ایها
کوشش می کنند تا مرامشان در ایران پیش برود و از این خرابیهای کشور ما استفاده می کنند و
امیداور هستند که بتوانند روزی ایران را به انقلاب بکشانند، دکتر بقائی پاسخ داده چنانچه
روزی در ایران انقلاب شود از من و از شما و از توده ایها هیچ اثری باقی نمی ماند، حتی از کشور ما،
زیرا قسمتی از خاک ما را عراق، قسمتی را ترکیه و قسمتی را روسیه بین خود تقسیم خواهند
کرد ولیکن در هر صورت کمونیست های ایران و روسیه باید بدانند در دنیا تحولی بوجود آمده که
دیگر کسی به سراغ کمونیست نخواهد رفت بلکه کمونیست باید به سراغ مردم جهان بیاید و
خود را تغییر دهد، دیگر کسی آن دیکتاتوریهای کمونیست را قبول ندارد، شهیدی گفته، آخر
کسی که کمونیست شد دیگر نمی تواند به مرام دیگری برگردد، دکتر بقائی
جواب داده رهبران کمونیست خودشان وضع را عوض خواهند کرد وگرنه در خود روسیه علیه
رژیم کمونیستی انقلاب می کنند.
شهیدی افزوده من خدا را شکر می گویم که هر چه احسان
طبری1 خواست خواهر مرا گول بزند نتوانست، در سال 1323 یک روز ساعت 9 صبح من با
احسان طبری صحبت کردم و به او گفتم چه نقشه ای داری و او چون با من میانه خوبی داشت
نقشه ای را که معلوم بود روسها آن را کشیده اند به من نشان داد و گفت ما می خواهیم برویم در
مازندران و از نارضایتی هائی که رضاشاه در آن جا بوجود آورده استفاده کنیم و بعد، آن را به
گرگان متصل کرده و یک طبرستان و یک حکومت خود مختار تشکیل دهیم و در آذربایجان هم
این عمل را انجام دهیم، من به او گفتم که شکست خواهند خورد لیکن او زیر بار حرف من نرفت
تا آن که در سال 1329 یکی از سران توده ایها به من گفت آفرین بر تو که حسابت خیلی درست
بود، من پاسخ دادم حساب من درست نبود بلکه حساب شماها غلط بود، شماها اگر از روز اول رنگ
ملی به خود زده بودید، می توانستید همه کاری را انجام دهید.
جلسه فوق در حدود ساعت 13 ختم
گردیده است.
توضیحات سند:
1ـ احسان طبری: در سال 1295 در شهرستان ساری به دنیا آمد.
در جوانی با دکتر تقی ارانی از مبلغان اولیه
مارکسیسم در ایران آشنا شد و تحت تأثیر اندیشه او به مارکسیسم گروید.
در سال 1316 به اتفاق 52 نفر دیگر توسط
رضاخان دستگیر و با سقوط نامبرده آزاد شد.
در مهرماه 1320 از بنیانگذاران حزب توده شد.
در سال 1332 به دنبال
اعلام غیرقانونی شدن حزب توده، مخفی شده و در اواخر آن سال مخفیانه به شوروی گریخت.
طبری در دوران حکومت
استالین، مالنکوف و خروشچف تا سال 1336 در شوروی به سربرد و به عنوان شاعر و گوینده در رادیو مسکو به کار
پرداخت.
در رشته تاریخ فلسفه از مدرسه عالی حزب کمونیست شوروی فارغ التحصیل شد و پایان نامه خود را درباره
فلسفه ابن سینا نگاشت.
در سال 1336 عازم شهر لایپزیک آلمان شرقی شد و تا پیروزی انقلاب اسلامی در آن جا ماند.
در آکادمی علوم اجتماعی برلین موفق به دریافت عالی ترین مدرک تخصصی در رشته فلسفه گردید.
پس از پیروزی
انقلاب اسلامی همچون سایر سران حزب توده به ایران بازگشت که با افشای توطئه های آنها دستگیر شد.
طبری با
نگارش «کژراهه» به افشاگری دست زد و با اتکا به دانش مارکسیستی اش و با پشتوانه قریب به نیم قرن فعالیت نظری در
تمام عرصه های مارکسیسم دست به افشای مارکسیسم زد.
طبری در نهم اردیبهشت 1368 در 72 سالگی درگذشت.
منبع:
کتاب
مظفر بقایی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 359