صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : گفتگوی خمینی با طلاب قم

موضوع : گفتگوی خمینی با طلاب قم


متن سند:

شماره : 291 / ق م عده ای از دوستان حاج مروارید رفتند منزل آقای خمینی و شریعتمداری برای استخلاص مروارید از قراری که پیش خمینی رفتند به ایشان گفت چند روز نگه می دارند بعد بیرون می کنند غیر از کشتن چیز دیگر نیست بالاتر از کشتن چیزی نیست یک ماه بمانند یا یک سال بمانند برای دستگاه نتیجه بخش نیست ولی مظلومیت روحانیت ثابت خواهد شد که مملکت ما هر کس طرفدار دین و قرآن است او را زندانی می کنند و شکنجه می دهند آقای شیخ حسین منتظری گفت پس راه حلی برای اینها باز کنید خمینی گفت این چیزها بی ارزش است که من به آنها بگویم مروارید را آزاد کنید اینها به نام اینکه بگویند ما قدرت داریم این کارها را می کنند هر چه با دستگاه بی اعتنا باشیم بهتر است خودشان وعده دادند کسی از روحانیت را اذیت نکنند ولی سازمان کثیف قم این کارها را دارد می کند که خودشیرینی نماید پیش آنها عزیز باشد یعنی من قم را نظم و آرامش نگه می دارم ولی ضرر به حالش دارد خودش هم می داند وضع همین طور نمی ماند سئوال کرد هنوز این مرد کثیف در قم است عوض نشده برادر حجازی1 گفت خیر سرهنگ بدیعی خودش هست ولی خمینی خیلی متأثر بود درباره گرفتن حاج مروارید و آقای صادقی که اینها چیزی نگفتند در منبر فحش ندادند به دولت متعرض نشدند تازه اگر متعرض شدند از روی منطق بود مبلغین و روحانیت بسیار هدف مقدسی دارند چه بگویند چه نگویند هدف ما باید عملی شود والا همانیم با شریعتمداری هم در این مورد تماس گرفتند البته شیخ جعفر سبحانی تماس گرفت شریعتمداری گفت از ابتداء امر چه مبارزه و چه گرفتن طلبه ها و مبلغین من متابعت آقای خمینی را می کردم از نظر ظاهر ایشان این حرف را گفت ولی باطنا یکی از طلبه های ترک به نام نورانی اهل تبریز ایشان در صحن نقل کرد چون خودش از طرفداران شریعتمداری است که آقای شریعتمداری گفت مبلغین برای آقا خمینی سینه می زنند باید خمینی برای آنها کار کند.
مجلس جشن طلبه ها برای ایشان می گیرند در مدرسه ها اگر یک موقع اسیر شدند بدست هیئت حاکمه باید ایشان بیرون بیاورند در چنین موقع به درد طلبه ها باید خورد اگر از طلبه های ترک گرفتار شدند بدست سازمان من دفاع می کنم فعالیت می کنم بیرون بیاورند تاکنون از طرف من کسی مبتلا نشده است نورانی می گفت آقای شریعتمداری حق می گوید به دلیل اینکه الان تمام سهم امام بدست آقای خمینی می رسد پول مثل ریگ برایش از هر طرف می آورند جمعیت منزل او می روند آقای شریعتمدار را تنها گذاشته اند غیر از طلبه های ترک کسی در منزلش نمی رود مگر اینکه چهار تا از تجار بیایند آن هم تبریزی قدری سهم امام بدهند فارسها هیچ معاشرت ندارند با شریعتمداری قهر هستند انسان ناراحت می شود.
ریاست ساواک تهران جهت استحضار

توضیحات سند:

1ـ سید عبدالرضا حجازی فرزند سید محمدطاهر در سال 1313 ش در شهرضا متولد شد.
پس از اتمام دروس ابتدائی و متوسطه وارد شهر اصفهان شد به مدت 2 سال در حوزه اصفهان از محضر آیت الله شیرازی استفاده نمود سپس در سال 1329 برای ادامه تحصیل به شهر قم سفر کرد و پس از تکمیل سطوح از محضر آیت الله بروجردی و آیت الله مجاهدی موسوی بهره برد و از درس تفسیر علامه طباطبائی استفاده نمود و سپس در سال 1340 ش به تهران آمد و به تبلیغ دین پرداخت و در دانشگاه الهیات دانشگاه تهران در رشته فلسفه موفق به اخذ لیسانس گردید.
سپس دکترای خود را در شهر آنکارا دریافت کرد، پرونده موجود در ساواک نشان می دهد که سید عبدالرضا حجازی از روحانیون ثابت قدم میدان مبارزه نبود، حتی با اینکه وی در چندین نوبت از سوی ساواک به علت مبارزه و فعالیتهای سیاسی بر علیه رژیم شاه مؤاخذه و دستگیر و یا ممنوع المنبر شده ولی هر بار با درخواست مساعدت و اظهار تمایل به همکاری با ساواک و تقاضای عفو و پناهندگی به فعالیت های خود ادامه داده است ساواک او را به تزلزل فکری می شناخت و از او بهره می برد وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در حدود سال 1361 ش همراه با صادق قطب زاده و همکارانش به اتهام اقدام علیه امنیت کشور و توطئه بر علیه نظام در دادگاه انقلاب محاکمه شد.
وی دارای تألیفاتی همچون کتاب سیستم اقتصادی اسلام کتاب رسالت قرآن نیز می باشد.
(کتاب ساواک و روحانیت 1371؛ کتاب تاریخ شهررضا ناشر ثقفی سال 1355)

منبع:

کتاب قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک - جلد 5 صفحه 259

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.