تاریخ سند: 21 خرداد 1348
موضوع: سوءاستفاده اعضای هیئت مدیره شرکت تعاونی تهیه و توزیع گوشت گاو و گوساله
متن سند:
به: 323
از: 20/ ه6 شماره: 1755 /20/ ه 6
چندی قبل بنا به اعلام جرم از سهامداران شرکت تعاونی گوشت گاوی
برعلیه هیئت مدیره مربوط حاجی خان چراغعلی مدیرعامل سابق شرکت به
اتهام سوءاستفاده از طرف
شعبه 15 دادسرای تهران
تحت تعقیب قرار گرفته و
بازداشت شد.
نامبرده در بازداشتگاه
دادسرا تا حدودی به حیف و
میل هایی که توسط هیئت
مدیره شده بود اعتراف
می نماید ولی اعضای هیئت
مدیره شرکت که موقعیت
خود را در خطر می دیدند
نزد آقای شهبازی معاون
نخست وزیر رفته و ضمن
تماسی که آقای شهبازی با
آقای پرتو1 وزیر
دادگستری برقرار می نماید
وزیر دادگستری به بازپرس مربوط (علوی دستور می دهد به افراد مذکور کمک و
پرونده را به نفع اعضای هیئت مدیره شرکت خاتمه دهد ولی علوی در پاسخ
اظهار می دارد این عمل خیانت می باشد و از انجام آن معذور است آقای شهبازی
که از این کار نتیجه ای نمی گیرد با همکاری دکتر طباطبایی رئیس پزشک قانونی
و وسیله دادستان با قرار وثیقه هفتصد هزار تومان حاجی خان را آزاد می نماید.
ضمنا افرادی که در سوءاستفاده شرکت تعاونی مذکور با هیئت مدیره شرکت
سهیم هستند عبارتند از:
آقای شهبازی معاون نخست وزیر و سرپرست شرکت های تعاونی کل کشور
اسداله رشیدیان مدیرعامل بانک تعاونی و توزیع شیخ بهایی2 نماینده مجلس
شورای ملی، مرتضی طوسی مدیرعامل شرکت تهیه و توزیع گوشت گاوی.
نظریه منبع: مساعدت و پشتیبانی مقاماتی مانند وزیر دادگستری و آقای
شهبازی، رشیدیان، شیخ بهایی از عده ای سودجو و سوءاستفاده چی به مصلحت
نبوده و جز اینکه مردم را نسبت به دستگاه بدبین سازند نتیجه دیگری در
برنخواهد داشت.
نظریه رهبر عملیات: نظری ندارد
نظریه 20 ه 6: مفاد گزارش خبری و نظریه منبع قابل بررسی و تعمق و تحقیق
بیشتری مباشد.
رونوشت برابر اصل است اصل در پرونده 333612 می باشد.
در پرونده اسداله رشیدیان به شماره 92158 بایگانی شود.
توضیحات سند:
1ـ منوچهر پرتو فرزند علی در
سال 1300 ه ش به دنیا آمد.
پدرش سرهنگ ارتش و اهل
تهران بود.
مشارالیه در سال
1321 از دبیرستان دارالفنون
دیپلم گرفت و به دانشکده حقوق
راه یافت و در سال 1326،
لیسانس حقوق قضائی گرفت و
در مشاغل قضائی، شروع به کار
کرد.
وی ابتدا در دادسراهای
شهرهای زنجان، همدان و
خرم آباد به عنوان دادیار،
مشغول شد و بعدا در
دادسراهای آبادان و تهران به
عنوان بازرس ادامه داد و سپس
دادستان شهر تهران شد.
ساواک در گزارشی، وی را به
این شرح، معرفی کرده است:
«در سال 1330 مشاور حقوقی
لطفی، وزیر دادگستری بوده و
مورد توجه دکتر مصدق و با
عناصر چپ همکاری می نموده
است.
»
منوچهر پرتو که به عضویت
جمعیت یاران دبیرستانی،
درآمده بود، با پیوستن به لژهای
فراماسونری، به طی مدارج
ترقی پرداخت.
در سال 1335
جهت مطالعه سازمان های
قضائی به امریکا رفت و به مدت
یکسال در آنجا بود، او که
عضویت لژ مولوی و لژ کورش
را داشت، مدتی در بازرسی کل
کشور، مشغول شد و سپس به
معاونت آن رسید، سناتوری را
تجربه کرد و سپس به مدیر کلی
امور قضائی وزارت دادگستری
منصوب شد.
به معاونت
پارلمانی وزارت دادگستری
رسید، و در نهایت در سال
1347 وزیر دادگستری شد.
وی در ارزیابی ساواک فردی
اهل اخاذی، زمین خوار، قمارباز
و...
معرفی شد و در یک
قلم، زمین های وی به شرح زیر،
ثبت گردید: «سال هچیرود
/2000 متر زمین، اراضی
جنگلی جلگه ای 65 هزار متر در
حومه جنوبی متل قو، 25 هکتار
در گرگان و...
» گزارش ساواک،
پس از انتصاب وی به عنوان
دادستان دیوان کیفر به این شرح
است : «پس از انتصاب
مشارالیه به دادستانی دیوان
کیفر، عده زیادی از قضات
دیوان کیفر حاضر به همکاری با
او نشدند، زیرا اکثرا دارای
اطلاعات و سوابق بیشتری
بودند و منوچهر پرتو جزو باند
مسعود هدایت می باشد و
اطلاعات قضائی وسیعی ندارد
و به رفیق بازی معروف است.
و
وضع مادی ولی با توجه به
قمارهای بزرگی که می کند،
خوب است و اوقات بیکاری
خود را اغلب در مجالس قمار و
دوستانش می گذراند...
این
شخص از زمان حکومت
قوام السلطنه به علت بازرسی
منزل فرح به منظور دستگیری
خلعتبری که در آن زمان سناتور
بود، معروفیتی کسب نمود و با
مسعود هدایت و دکتر هدایتی
دوستی و معاشرتی دارد...
»
غالبا می باخت مجبور بود که
منابع مالی مختلفی را تأسیس
کند و بعد از معاونت پارلمانی
وزارت دادگستری در تاریخ
3 /9 /1347 وزیر دادگستری
شد.
او هم عضو لژهای
فراماسونری بود.
غالب
قماربازی های او در منزل پرویز
خسروانی به همراه حسن زاهدی
(وزیر کشور) و ناصر گلسرخی
(وزیر منابع طبیعی) انجام
می گرفت که یک بار در جریان
برد و باخت کار به اسلحه کشی و
تیراندازی کشید و شاه پس
از شنیدن ماجرا هر سه را از کار
وزارت برکنار کرد.
پس از آن
جریان، زاهدی استاندار خراسان
شد و پرتو بدلیل داشتن خواهری
آوازه خوان در رادیو و تلویزیون
از طرف شاه سناتور شد.
(ر.ک :
همان.
باقی عمادالدین، بررسی
انقلاب ایران، ص 495)
2ـ حسین علی شیخ بهایی فرزند
علیرضا در سال 1307 ه ش در
تهران بدنیا آمد.
نامبرده پس از
طی دوره ابتدایی از دبیرستان
دارائی دیپلم گرفت و در سال
1325 به استخدام وزارت کشور
در آمد و در سال 1328 در رشته
حقوق از دانشگاه تهران
فارغ التحصیل و در سال 31
فرماندار کرج شد.
مشارالیه در سال 32 عضو حزب
ایران بود، و در جریان 28 مرداد
زمانی که رئیس دفتر فرمانداری
آبادان و معاون حزب ایران بود به
نفع حکومت مصدق فعالیت
می کرد مشاغل نامبرده بشرح ذیل
بوده است :
1ـ کارمند اداره حل اختلافات
وزارت کار و تبلیغات
2ـ کارمند اداره اطلاعات
3ـ کارمند اداره عمران و
اصلاحات
4ـ رئیس دایره امور تربیت بدنی
اداره امور اجتماعی
5ـ رئیس دفتر فرمانداری آبادان
6ـ رئیس اداره حسابداری
7ـ اداره آمار و بررسیها
8ـ بخشدار آغاجاری
9ـ معاون شهردار آبادان
10ـ معاون فرماندار آبادان
11ـ بازرس اداره کل بازرسی
12ـ معاون مدیر کل سازمان
اردوهای کار
13ـ فرماندار بهبهان
14ـ شهردار کرج
15ـ رئیس تربیت بدنی کشور
16ـ شهردار ساری
17ـ معاون استانداری خوزستان
18ـ معاون دبیر کل حزب ایران
نوین
19ـ مشاور نخست وزیر
20ـ رئیس هیئت مدیره شرکت
تعاونی تاکسیرانی
21ـ نماینده مجلس شورایملی
نامبرده عضو حزب ایران نوین و
کاندید آن حزب در انتخابات
مجلس شورایملی در سال 46
بوده که با دادن رشوه به اعضاء
اتحادیه تاکسیرانی، فعالیت های
زیادی به نفع نامبرده صورت
گرفت و با تقلبات زیاد به مجلس
راه یافت شیخ بهائی مسئول
کمیته اصناف حزب ایران نوین
بود و در پست های مختلف سوء
استفاده های مالی زیادی داشت
بنحوی که دستور دستگیری وی
نیز صادر ولی بدلیل سفر
(امریکا) حکم اجرا نگردید.
نامبرده با زنی ارمنی بنام تامارا
ولکائیان ازدواج که نامبرده پس
از ازدواج مسلمان شده است.
یکی از دوستان وی که مخبر
روزنامه کیهان بوده، شیخ بهائی
را مشاور امنیتی تیمسار ریاست
سازمان اطلاعات و امنیت کشور
معرفی کرده است.
اختلاس های
نامبرده در رابطه با شرکت
تعاونی توزیع تره بار و میوه و
سازمان گوشت شهرت بسزائی
داشت که دولت هم توان تحمل آن
را نداشته، هادی خلعتبری معاون
وزیر اطلاعات به ناصرزاده
نماینده مجلس شورایملی در این
زمینه چنین عنوان داشته است :
«وضع شیخ بهائی در اطاق
اصناف حزب خیلی خراب است و
هیچکس حاضر نیست از او
حمایت کند تنها ارتشبد نصیری
از نامبرده حمایت می نماید.
»
مشارالیه که اهل عیش و نوش نیز
بود، نشانهای پاس ـ کوشش ـ
ورزش و تاجگذاری از طرف
رژیم پهلوی دریافت کرد.
منبع:
کتاب
رشیدیانها به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 405