تاریخ سند: 28 اردیبهشت 1344
متن سند:
به عرض عالی می رساند
صحتمندی و سعادت و مزید توفیقات عالی را خواستار و امیدوارم موفق و
مؤید باشید حالت احقر بد نیست و سلامت هستم چند روزی تهران بودم و در
نتیجه تماس تلفونی حضرت حجت الاسلام آقای سیدمحمد باقر آشتیانی1 با
آقای وزیر دربار از جواب تلفن استنباط احقر که سابق حدس می زدم و مظنون
بود تایید شد چون با بیان دیپلماسی گفته بودند که گمان می کنم تا مراجعت شاه
ملاقات عملی نشود باین جهت و جهت دیگر یا جهات دیگر به خمین برگشتم تا
بعد مسافرت ممتد دیگر به قم و تهران بکنم شاید انشاءاله بشود راهی به ملاقات
یا اطلاع حاصل کرد هر چند احساس می شود در جواب حضرتین آیتین آقای
آشتیانی و آقای آملی دام ظلهما مسامحه و تعلل و امروز فردا بگذرانند به شیوه
سیاسی (دروغ و سرگرانی) معمولی نجات خود را از این شرور می خواهم و
متوکلاً عمل می کنیم ـ بر سبیل پیش آمد یا شاید حسن تصادف با آقای دکتر
پیراسته2 تلفنی مذاکره زیاد شد ایشان از اقدامات حضرت آیت الله حکیم3
مدظله که مختصری از اطلاعات خود را به ایشان اظهار داشتم اظهار رضایت
می کردند که معظم له...
از حضرت آیت الله تمجید و تعریف می کردند و من حامل
نامه برای شاه بودم ـ این قسمت بین پرانتز را با دقت مطالعه فرمایید (اگر
تلگراف4 آقای خوئی5 به شاه نبود که تند و زننده بود نتیجه زودحاصل می شد
ولی این تلگراف خوب نبود) بلافاصله آقای دکتر
پیراسته گفتند حسن اتفاق شاه تهران نبودند و تلگراف آقای خوئی را ندیدند ـ در
هر حال اطمینان دادند که تا آخر محرم و صفر حل می شود و ...
برمی گردند ـ
نسبت به زندانیها زیاد مذاکره کردند و تقاضا داشتند توجه شود اقدام حادی
نکنند ـ شنیدم ایشان گفته اند که من به آیت الله حکیم عرض می کنم که تمام
زندانیها آزاد شدند (مثلاً اقدامات ایشان موجب استخلاص همه شده است) ولی
تلگرافی حجت الاسلام آقای آقا شیخ غلامحسین جعفری1 به حضرت آیت الله
حکیم مدظله مخابره کرده اند که (ما را موقۀً آزاد کرده اند) تلگرافخانه در این
تلگراف حرف داشته است ـ گمان نمی رود مخابره شود یا به دست ایشان برسد.
احقر چهارشنبه پنجشنبه پنجم ششم خرداد به قم و شنبه.
.
می روم تا چه مقدر
باشد صحتمندی جنابعالی و ...
خواستارم ایام...
هرگاه از محاکمه آقایان ...
مروارید2 و غیره اطلاعی حاصل شد و مسافری بود مرقوم فرمایید که سوم
خرداد مطلع شوم ایام...
...
.
این نامه ضمن بازرسی از منزل خمینی به دست آمده به پرونده سیدمرتضی پسندیده ضمیمه و
بایگانی شود.
سیدمرتضی پسندیده
32 ـ پ ـ س
49976
توضیحات سند:
1ـ مرحوم حاج میرزا محمد باقر
آشتیانی: به نقل آیت الله حاج
میرزا احمد فرزند آیه العظمی
میرزا محمد حسن آشتیانی از
آیات عظام و دانشمندان گرام
تهران و مدرسین مدرسه مروی
و متولی آن بوده است.
وی در اواخر سال 1323 قمری
در تهران متولد شده و پس از
فراغت سطوح اولیه در سال
1340 قمری مهاجرت به نجف
اشرف نموده واز محضر مرحوم
آیت الله مشکینی و آیت الله ضیاء
عراقی و آیت الله العظمی
اصفهانی و آیت الله نائینی فقه و
اصول استفاده نموده آن گاه به
تهران مراجعت و در مدرسه
مروی به تدریس معقول و
منقول مشغول شده تا در 16
شهریور 1363 شمسی بدرود
حیات گفته و جنازه اش از
مدرسه مروی تشییع و پس از
انتقال به شهرری، در مقبره
آشتیانی به خاک سپرده شده
است.
ایشان نمایندگی و وکالت
مطلقه از طرف آیت الله العظمی
خویی داشت و شهریه حوزه
علمیه قم را از طرف معظم له
می پرداخت.
آیت الله حاج شیخ جواد فومنی
حائری به روایت اسناد ساواک،
ص 374
2ـ مهدی پیراسته فرزند معتمد
السادات در سال 1291 ه .
ش
در اراک به دنیا آمد.
تحصیلات
خود را تا دکترای حقوق در
فرانسه ادامه داد.
سمت هایی
منجمله کارمند اداره
تبلیغات، دادستان تهران،
نماینده مجلس شورای ملی،
استاندار فارس، وزیر کشور
و...
را بر عهده داشت.
ساواک
در گزارش ویژه مورخه
9 /4 /1342 در مورد نامبرده
چنین آورده است.
...
دکتر
پیراسته و برادرش تحت
وصایت مرحوم محمد علیخان
راستین ملقب به رونق علیشاه
(از دراویش گنابادی) که به
مناسبت آشنایی با شوهر
مادرشان از آنان سرپرستی
می کرده در اراک به تحصیل
می پردازند ظاهرا در اراک غیر
از یک خانه پدری.
که مخروبه
بوده...
.
و همچنین جزئی مستقل
و ملکی در خمین و سهمی از
معدن سرب حسین آباد ملکی
ندارند.
دکتر مهدی پیراسته با
عامیون ارتباط دارد و طرفدار
سیاست انگلیس می باشد و
همچنین مدتی با حزب استقلال
عبدالقدیر آزاد همکاری داشته
و یکی از علل ترقیاتش
پشتیبانی دکتر متین دفتری از
نامبرده است.
به علاوه شخصا
نیز مردی است جاه طلب و
پرکار.
گزارشات واصله سوء
استفاده نامبرده در امر انتخابات
دوره گذشته را تأیید می نماید و
اقلام دریافتی بدین شرح است.
از آقای دکتر معادل 250 هزار
تومان، از آقای غلامرضا
ایلخانی 100 هزار تومان (این
رقم با کمک آقای عزیزاللّه توأم
اخذ شده) ضمنا در زمان
وزارت کشور از شرکت چسب
بابت خرید 150 دستگاه خودرو
مبلغ سه میلیون ریال پورسانت
دریافت نمود است.
نامبرده از
اعضای جمعیت فراماسونری لژ
ستاره سحر نیز بوده است.
اسناد ساواک، پرونده های
انفرادی
جریان چپ به روایت اسناد
ساواک، ج اول، ص 111ـ110
3ـ آیت الله العظمی سید محسن
حکیم در سال 1264 ه .
ش در
«بنت جبیل» منطقه ای در لبنان
دیده به جهان گشود.
پدرش سید
مهدی حکیم از مراجع بزرگ
زمان خود بود که به درخواست
مردم لبنان از عراق به آن دیار
رفت و ارشاد و هدایت جامعه
آنجا را برعهده گرفت.
ایشان از 9 سالگی به آموختن
دروس حوزوی پرداخت و در
محضر برادرش ـ سید محمود ـ
ادبیات، منطق و قسمتهایی از فقه
و اصول تا قوانین را آموخت.
سپس در شمار شاگردان شیخ
صادق بن حاج مسعود بهبهانی و
شیخ صادق جواهری قرار گرفت
و سه سال پیش از فوت آخوند
خراسانی به درس خارج آن فقیه
فرزانه وارد شد.
سپس در محضر
آقا ضیاءالدین عراقی و شیخ علی
باقر جواهری حاضر شد و بهره ها
برد.
وی مدتی در درس میرزا
محمد حسین نائینی حضور یافت.
استاد دیگر آیت الله حکیم ، عارف
فرزانه حضرت سید محمد سید
حبوبی بود.
آیت الله حکیم در مقام
مرجعیت تامه شیعه سراسر عمر
پربرکت خود را صرف مبارزه با
حاکمان جور کرد و در این زمینه
مرارتهای زیادی متحمل شد.
پشتیبانی بی دریغ ایشان از مردم
مسلمان ایران پس از واقعه 15
خرداد 42 و حمله نظامیان شاه به
مدرسه فیضیه هنوز از یاد نرفته
است .
ورود امام خمینی به عراق
به صورت تبعید از وقایع مهم
دهه 40 شمسی به شمار می آید.
ملاقات امام با آیت الله حکیم و
این سخن امام که «شما حرکت
کنید، من نخستین کسی هستم
که از شما پیروی خواهد کرد» و
تبسم سکوت آیت الله حکیم از
جمله مسائل تاریخی نهضت
اسلامی در ایران است.
آیت الله
حکیم در این دیدار گفته بود «من
فکر نمی کنم اگر انقلابی سازمان
دهم کسی از من پیروی
کند...
بسیاری از مردم از ما
اطاعت نمی کنند آنها بند
هوسهای خویش اند».
که البته
مراد آیت الله حکیم، همه کسانی
هستند که از بلوغ سیاسی، مذهبی
برخوردار نیستند.
آیت الله
العظمی حکیم که از بیماری
سرطان رنج می برد، سرانجام در
27 ربیع الاول 1390 قمری
(1348 هجری شمسی) در
خانه اش در بغداد به رحمت
ایزدی پیوست.
(برای آگاهی
بیشتر از زندگانی آیت الله العظمی
حکیم به کتاب «مرزبان حوزه
نور» تالیف عباس عبیدی از
انتشارات مرکز چاپ و نشر
سازمان تبلیغات اسلامی مراجعه
شود».
یاران امام به روایت اسناد
ساواک، کتاب 12، ص 99ـ98
4ـ تلگراف آیت الله خویی به شاه
یافت نشد ولی در کتاب نهضت
امام خمینی، جلد اول، متن
تلگراف معظم له به هویدا به شرح
زیر آمده است:
متن تلگراف حضرت آیت الله
العظمی آقای خوئی به آقای
هویدا
28/ صیام /84
جناب آقای امیر عباس هویدا
نخست وزیر محترم ـ طهران
ما مکررا از باب ارشاد و نصیحت
به دولت های سابق تذکر دادیم که
مدت فشار و تعدی محدود و
عاقبت آن تاریک است.
شما بر
ملتی حکومت می کنید که مسلمان
و معتقد به قرآن است و برای
قانونی که مخالف قرآن و اسلام
باشد ارزشی قائل نیست.
بایستی
عواطف و مقدسات و شخصیت
آنها را در نظر گرفته و از
جریحه دار ساختن قلوب و
پیمودن راهی برخلاف رأی قاطع
ملت مسلمان خودداری بنمائید.
انتظار می رود با برطرف ساختن
نفوذ صهیونیست و الغاء قوانین
مخالف شریعت اسلام و ارجاع
حضرت آیت الله خمینی، عالم
روحانیت و قلوب مسلمانان
جهان را مسرور سازید.
خویی
«نهضت امام خمینی، ج 1، ص
80»
5ـ آیت الله سید ابوالقاسم
موسوی خویی، در سال 1278
ه.
ش در شهر خوی به دنیا آمد.
آیت الله خویی به دلیل حضور پدر
در نجف در سن 13 سالگی به این
شهر هجرت کرده در آن جا اقامت
گزید.
ایشان مقدمات و مدارج
عالی علوم دینی را به سرعت
پشت سر گذاشت و از محضر
اساتید بزرگواری چون آیات
عظام کمپانی و نائینی بهره برد.
آیت الله خویی در سال های
جوانی به درجه اجتهاد رسید.
ایشان در طول سال ها تدریس
شاگردان فراوانی تربیت کرد و از
خود آثار فراوانی به جا گذاشت.
آیت الله خویی از علمای برجسته
و از مراجع بزرگ تاریخ تشیع به
شمار می رود.
ایشان در سال
1371 و در سن 93 سالگی دار
فانی را وداع گفت.
انقلاب اسلامی به روایت اسناد
ساواک ـ ج 1 ـ ص 388
1ـ حجت الاسلام غلامحسین
جعفری فرزند محمد تقی در سال
1281 ه .
ش در همدان متولد
شد.
مشارالیه تحصیل علوم
حوزوی را در نجف اشرف پی
گرفت و به درجه اجتهاد رسید و
پس از بازگشت به ایران به عنوان
پیش نماز مسجد جامع بازار
تهران، به فعالیت پرداخت.
وی در تاریخ 24 /8 /1350 به
اتهام اهانت به رئیس مملکت،
دستگیر و منزل وی مورد
بازرسی قرار گرفت، که از منزل
ایشان اجازه نامه خطی حضرت
امام (ره) و اعلامیه های چاپی
علیه اسرائیل کشف گردید و بر
همین اساس تا تاریخ
27 /11 /1350 در زندان به سر
برد.
حجت الاسلام جعفری در
منابر و سخنرانی های خود، به
روشنگری می پرداخت و بر علیه
حکومت طاغوت، سخن می گفت
و بر این اساس برای سالهای
متمادی ممنوع المنبر بود که از آن
نمونه سالهای 1389 تا 1393 ه .
ق می باشد در سال 1355 نام
وی در لیست 56 نفری
روحانیون ممنوع الخروج قرار
داده شد.
یاران امام به روایت اسناد
ساواک ـ کتاب 12 ـ ص 165
2ـ آیت الله شیخ علی اصغر
مروارید فرزند علی در سال
1306 ه .
ش در شهر مقدس
مشهد به دنیا آمد.
مقدمات
دروس حوزوی را در زادگاه
خویش گذراند و ادامه آن را در
حوزه علمیه قم پی گرفت و به
درجه اجتهاد رسید.
مشارالیه از
جمله افرادی بود که در منابر
خویش بر علیه رژیم ستم شاهی
سخن می گفت و از سال 1337
سخنرانیهای وی مورد حساسیت
ساواک قرار داشت.
در سال
1342 یکی از سخنرانان هیأت
اصفهانیها ـ یکی از هیئتهای
تشکیل دهنده موتلفه ـ بود و
بارها به اتهام حمایت از حضرت
امام خمینی (سلام اللّه علیه) مورد
تعقیب و بازداشت قرار گرفت.
ساواک در تاریخ 17 /2 /43 در
این رابطه چنین می نویسد:«
نامبرده از جمله وعاظی است که
تعصب خاصی در تبعیت از
نظرات روحانیون مخالف،
مخصوصا آیت الله خمینی
دارد...
» آقای مروارید پس از
دستگیری های مکرر در سالهای
42، 43، 45، 47، در مسجد
مهدی (عج) تهران ویلا به امامت
جماعت پرداخت و یکی از
سخنرانان ثابت هیئت
انصارالحسین (ع) بود.
مشارالیه
در سال 49 به مدت 18 ماه
اقامت اجباری در ایرانشهر
محکوم گردید ولی در دادگاه
تجدیدنظر برائت یافت.
وی در
همین سال دستگیر و سه ماه در
بازداشت به سر برد.
آقای شیخ
علی اصغر مروارید در خرداد 51
به مدت سه سال به شهرستان
خلخال تبعید گردید که این مدت
در دی ماه 54 پایان یافت وی
پس از بازگشت از تبعید به
فعالیتهای خود ادامه داد و یکی
از فعالین دوران انقلاب اسلامی
بود و پس از پیروزی انقلاب نیز
مسئولیت کمیته خیابان زنجان
تهران را بعهده گرفت.
یاران امام به روایت اسناد
ساواک، کتاب دوازدهم، صص
196ـ195
منبع:
کتاب
آیتالله سید مرتضی پسندیده به روایت اسناد ساواک صفحه 133