تاریخ سند: 18 فروردین 1346
گزارش
متن سند:
محترما بعرض می رساند ساعت 30 /6 بعد از ظهر روز گذشته آقای سید
عبدالحسین دستغیب به مسجد آمد بعد از خواندن نماز جماعت (نماز مغرب و
عشاء) آقای حجتی به منبر رفت بعد از خواندن روضه از منبر پائین آمد ساعت 8
آقای سید عبدالحسین دستغیب به منبر رفت ابتداء خطبه خواند بعد از خواندن
خطبه مردم را برای پرداخت پول جهت ساختمان مسجد توصیه نمود و چنین
بیان داشت.
تا آقایان جهت مسجد پول جمع آوری می کنند قبل از شروع دعا
تذکری دهم و آن تذکر اینست که مروی است در دوره آخر زمان حیاء از میان
زنها برداشته می شود عفت و عصمت از میان زنها رخت بر بسته است شرح و
بحث آن فعلاً مقتضی نیست و شب خواندن دعا است همه مردم از خدا غافل
هستند و غفلت از خدا همه جا را فرا گرفته همه و همه غافلند یکی از تاریخ
نویسان که هفتصد سال قبل به شیراز آمده می نویسد در شیراز که رفتم در مسجد
جامع (همین مسجد حاضر) در موقع نماز مردم مانند سیل از دربهای مسجد
برای نماز به مسجد می آمدند و می نویسد در اطراف مسجد بازارهائی هست که
در کلیه شهرها که گردش کرده ام ندیده ام و در این بازارها مردم در حجره های
خود نشسته و مشغول تجارت هستند در بازار گردش می کردم در یکی از
حجره ها دیدم مرد تاجری مشغول خواندن قرآن است با او صحبت کردم و از
صحبت او مرا خوش آمد پهلوی وی نشستم و شخص
مزبور فرش اطاق خود را بالا زد سنگ قبری دیدم گفت من قبر خود را در این حجره قبلاً تهیه کردم که در
مواقعی که مشتری نیست روی قبرم قرآن بخوانم و از خدا غافل نشوم امّا تاجرهای امروز در حجره خود
رادیو می گذارند و می گویند عصر طلائی است خاک بر سرتان با این عصر طلائیتان کجا رفتند مسلمانان
هفتصد سال قبل بعد از آن دعای کمیل خواند و در ساعت 9 مجلس پایان یافت و به منزل خود مراجعت
نمود ضمنا ساعت 21 8 صبح به منزل آقای امام که اخیرا از مکه آمده رفت و بعد از آن به منزل سید حسین
هاشم یزدی و پیشنماز مسجد نو واقع در پشت مسجد نو رفت و 2110 از آن جا خارج و به منزل خود
مراجعت نمود مراتب جهت استحضار بعرض رسید
شریفی
منبع:
کتاب
شهید آیتالله سید عبدالحسین دستغیب به روایت اسناد ساواک صفحه 351