تاریخ سند: 21 بهمن 1314
ستوان یکم شاهرخی در همان شب در یک لژ با رئیس مالیه اهواز و چند نفر دیگر نشسته بوده و نصرت معروفه در لژ او نبوده، ولی نصرت نام در آن شب بدون حجاب به سینما آمده
متن سند:
13141121
وزارت جنگ
لشگر 6 خوزستان1
تاریخ 21 /11 /1314
محرمانه به مستقیم
رکن مرموزات
شعبه-
نمره ۱۸۱۷
ریاست ستاد ارتش
عطف به امریه نمره ۶۴۵۸ –12 /11 /14دفتر مرموزات به عرض میرساند. این موضوع قبلا از طرف شهربانی شفاهاً به لشگر را پرت [شده بود] و شخصا تحقیقات عمیقه نموده معلوم گردید که ستوان یکم شاهرخی در همان شب در یک لژ با رئیس مالیه اهواز و چند نفر دیگر نشسته بوده و نصرت معروفه در لژ او نبوده، ولی نصرت نام در آن شب بدون حجاب به سینما آمده و در یک لژ دیگر دور از آنها بوده است. ضمنا چون سابقه آشنایی ما بین نصرت و شاهرخی بوده تصور کردند که با مشارالیه آمده در صورتی که مربوط به او نبوده على هذا به شهربانی دستور داده شد، مطابق مقررات نصرت مزبوره را که برخلاف اوامر صادره اقدام نموده، تعقیب نماید2.
کفیل فرماندهی لشگر ۶ خوزستان
سرتیپ ۱ معینی3
[امضا]
توضیحات سند:
۱- قبل از تقسیمات کشوری در سال ۱۳۱۶، منطقه خوزستان استان جداگانهای نبود بلکه تحت حکومت ایالت فارس قرار داشت ولی بعد از آن خود استان مستقلی شده و استان ششم نام گرفت و اهواز مرکز استان شد و شهرهای: شوشتر، دزفول، مسجد سلیمان، سوسنگرد و... جزء توابع آن قرار گرفتند. و به همین مناسبت لشگر مستقر در آن استان نیز لشگر نمره ۶ نام داشت. این استان در جنوب غربی ایران قرار دارد و از شمال به لرستان و پشتکوه، از شرق به بختیاری و فارس، از جنوب به خلیج فارس و از مغرب به عراق محدود است. مساحت آن قریب ۱۱۷۷۱۳ کیلومتر مربع میباشد. (ر.ک : وزارت کشور از دیروز تا امروز، ناصر نجمی، صفحات ۳۷ و ۳۹ و رهبر فرماندار، وزارت کشور، صفحات ۶۶۱ به بعد و فرهنگ معین).
۲- «مسئله کشف حجاب در اهواز تا آنجا که من شاهد آن بودم، برای مردم ایجاد ناراحتیهای فراوان نمود. برای خانمهایی که حتی در منزل هم از چادر یا عبا استفاده میکردند و حتی از نزدیکان نامحرم خودرو میگرفتند بیرون رفتن از منزل بدون چادر کار سادهای نبود. ضمنا برای بعضی از زنهای طبقات کم درآمد چادر ستار عیوب بود. در اهواز اغلب زنان... روپوشهای بلند و روسری و یا مقنعه میدوختند و با استفاده از آن از منزل خارج میشدند، ولی دستاندرکاران اجرای این طرح استعماری دست از سر مردم برنداشتند. به پلیس دستور داده شد که به زور روسریها و مقنعهها را از سر زنها بردارند و پاره کنند و تا آنجا که من دیدم الحق و الانصاف پلیس هم در اجرای این دستور هیچ کوتاهی نکرد. گاهی بین پلیس و بعضی از زنها درگیریهایی انجام میشد. من خود بارها شاهد عینی این درگیریها بودم... بسیاری از خانمها خانه نشین شدند. بسیاری از خانوادهها فقط و فقط به همین انگیزه به عراق مهاجرت کردند و دیگر برنگشتند. برای برخی که این امکانات وجود نداشت، فقط و فقط شبها از خانه خارج میشدند. بکار بردن زور سرنیزه در مسئله کشف حجاب از آن کارهای غیر منطقی و نسنجیده آن عصر و زمانه بود...» (حاصل چهل سال خدمت، خاطرات سپهبد بازنشسته فریدون سنجر، صفحات ۴۲ و ۴۳)
آری عدهای از خانوادهها که به هیچ وجه نمیتوانستند این لکه ننگ را بر دامن خود و خانوادههایشان بپذیرند، دسته جمعی به عراق مهاجرت کردند و از شهر و دیار و زادگاه و وطن خود به دیار غربت پناهنده شدند. این موضوع در بعضی از اسناد بجا مانده نیز سوابقی دارد که به آن اشاره میکنیم.
-نامه حکومت اهواز به وزارت داخله [احتمالا این نامه بصورت تلگراف رمز ارسال شده است]
نمره ۱۷۴۰ -8 /11 /1314
«از خرمشهر اهالی به طور قاچاق در نتیجه تجدد و تربیت نسوان به خاک عراق رفتهاند. فورا دستور مراقبت فوق العاده به حکومت و شهربانی محل داده شد. اطلاعات حاصله شهربانی ایالتی حاکی است چند نفری قصد رفتن داشته ممانعت بعمل [آمد]، ولی حکومت محل اطلاع میدهد چند خانوار که هویت و اسامی آنها نامعلوم است از خرمشهر و توابع به ترتیب غیر معلومی به عراق رفته و قونسول بصره هم خبر مزبور را تأیید کرده... شهربانی محل هم درصدد است که هویت آنها را به دست آورده تا به وسیله قونسولگری اقدام شود برای [برگرداندن آنها] اطلاعۀ معروض گردید.»
نامه وزارت داخله به ریاست وزرا، نمره ۱۳۴ -27 /1 /1315
« طبق راپرت نیابت حکومت دشت میشان مهاجرین فقط این عده نبوده، از طوایف دیگر هم مهاجرت نمودهاند. علت آن هم ظاهرا از ترس کشف حجاب بوده، ولی تحقیقات محرمانه دلالت دارد که آنها از طرف دولت عراق تشویق گردیدهاند و به علاوه در اینجا مورد تعدی نیز واقع میگردند. از حکومت تلگرافأتوضیح خواسته شده که تعدی از طرف کی است؟» (خشونت و فرهنگ، سازمان اسناد ملی ایران، صفحات ۲۰۱ و ۲۰۲).
۳- سرتیپ احمد معینی، در سال ۱۳۰۸ شمسی فرماندهی فوج نادری را به عهده داشت و به همراه دیگر نیروهای نظامی در سرکوبی عشایر فارس شرکت داشت. وی در آن زمان سرهنگ بود. وی به همراه فوج خود در ۱۴ تیر ۱۳۰۹ از حومه شیراز به حرکت درآمده و، به همراه فوجهای دیگر وارد شهرستان اردکان میشود. در سحرگاه ۱۳ مرداد ۱۳۰۹ به همراه سرلشگر شیبانی وارد تنگ" تامرادی" شدند و عشایر بویراحمدی ضربات مهلکی به آنها وارد کردند.
در تاریخ اول فروردین ماه ۱۳۱۲ عده زیادی از صاحب منصبان قشون ترفیع درجه گرفتند که از آن جمله سرهنگ احمد معینی بود که به درجه سرهنگ تمامی نایل شد. وی در سالهای قبل از ۱۳۲۰ فرمانده لشگر رضائیه بود و در شهریور آن سال که نیروهای روسیه از طرف شمال کشور حمله نظامی خود را به ایران آغاز کردند با عده کثیری از افراد خود به ترکیه فرار کرد. سرلشگر احمد زنگنه در خاطرات خود، این شجاعت بینظیر! احمد معینی را چنین تعریف میکند: «... موقعی که دستور عقب نشینی در ساعت ۲۴ روز پنجشنبه ششم شهریور[۱۳۲۰ش] به وسیله افسر رابط به من ابلاغ شد، به او اخطار کردم که دستور عقب نشینی قابل اجرا نیست، باید برای ابلاغ و اخطار این دستور فرمانده لشگر شخصأ در جبهه حاضر شود و تنها در آن صورت دستور عقب نشینی اجرا خواهد شد. به محض این اخطار فوری افسر مزبور مراجعت کرد و یک ساعت بعد سرلشگر معینی فرمانده لشگر در موضع حاضر شده اظهار داشت: «این دستور از طرف من و به امضای من است فوری اجرا کنید و پس از این ابلاغ مراجعت کرد و از آن تاریخ به بعد من دیگر فرمانده لشگر را ندیدم... و بالاخره عدهای از افراد لشگر نیز به ترکیه گریخته و تا ۲۵ اسفند ۱۳۲۰ در ترکیه در دیاربکر بسر بردند که حدود ۸۰ نفر افسر و ۱۰۰۰ نفر درجه دار و سرباز بودند.»
در تاریخ ۲۰ مرداد ۱۳۳۲ به دستور دکتر مصدق نخست وزیر و وزیر دفاع ملی [وزارت جنگ سابق]عدهای از امرای ارتش بازنشسته شدند که از آن جمله سرتیپ معینی بود. (ر.ک : شورش عشایری فارس، کاوه بیات صفحات ۹۱ و ۹۳ و ۹۶؛ روزشمار تاریخ ایران، عاقلی، جلد اول صفحات ۲۷۱ و ۴۸۹ و خاطراتی از مأموریتهای من در آذربایجان، سرلشگر احمد زنگنه، صفحات ۱۹ و ۲۰)
منبع:
کتاب
تغییر لباس و کشف حجاب به روایت اسناد صفحه 228