صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

به‌محض مراجعت آقای استاندار در روز نوزده جاری، موضوع عمل قمی و تحت‌نظر قرار دادن وی به اطلاع ایشان رسید

تاریخ سند: 26 مهر 1343


به‌محض مراجعت آقای استاندار در روز نوزده جاری، موضوع عمل قمی و تحت‌نظر قرار دادن وی به اطلاع ایشان رسید


متن سند:

از: مشهد تاریخ:26 /7 /1343
به: تهران شماره: 397
تلگرافات وارده
پیرو 389 ـ 21 /7 /43

به‌محض مراجعت آقای استاندار در روز نوزده جاری، موضوع عمل قمی و تحت‌نظر قرار دادن وی به اطلاع ایشان رسید و تقاضای کمیسیون امنیت شد که بلافاصله تشکیل و جریان به استحضار اعضای کمیسیون رسید. آقای استاندار در کمیسیون اظهار داشتند فعلاً به علت تشریف‌فرمایی شهبانو،1 بازداشت قمی صلاح نیست؛ چند روز به همین حال باقی بماند تا بررسی بیشتر درباره بازداشت وی صورت گیرد. روز بیست جاری عده‌ای از روحانیون و شخص میلانی شروع به فعالیت نموده و از اینجانب تقاضا کردند که با آن‌ها ملاقات نمایم؛ شاید راه‌حلی برای رفع محدودیت از قمی پیدا بشود. مراتب به استحضار استاندار رسید. اجازه فرمودند که ملاقات صورت گیرد و با توافق تیمسار سپهبد، بنا بر این گذارده شد که چنانچه میلانی و علمای مزبور تعهد بسپارند که چنانچه من‌بعد قمی اظهاراتی برخلاف مصالح کشور و اسائه ادب نسبت به مقام شامخ سلطنت نمود، علاوه بر اینکه از پشتیبانی وی خودداری نمایند، برعلیه وی نیز طی اعلامیه‌ای مراتب را به اطلاع عموم برسانند و وی را مقصر معرفی کنند. اینجانب در جلسه مزبور حاضر و پس از گفتگوی مفصل با میلانی و علمای مزبور که شش نفر بودند، به آن‌ها گفته شد گرچه اعمال قمی و پسرش شایسته هیچ‌گونه ارفاقی نیست و این اولین بار نیست که وی عمل خلاف مصالح کشور انجام می‌دهد ولی چون آقایان روحانیون برای آخرین بار تقاضای ارفاق نسبت به او را می‌نمایند، بایستی تعهدی به این مضمون بسپارند که ساواک بتواند مراتب را به مرکز گزارش و تقاضای عفو او را بنماید. در جلسه مزبور قرار شد نامبردگان چنین تعهدی پس از ملاقات با قمی بنمایند و به حضور استاندار بفرستند. نامبردگان با قمی ملاقات لیکن نامبرده اظهار داشته من راضی به این عمل نیستم که درنتیجه بین او و روحانیون مزبور کلمات تندی ردوبدل شده و به او گفته‌اند که ما هریک از تو کمتر نیستیم و به‌هیچ‌وجه حاضر نیستیم برای خاطر تو آبروی ما ریخته شود و با حال قهر و اعتراض از نزد وی آمده‌اند. پس از مراجعت از منزل قمی، در منزل میلانی مجتمع و موضوع را با وی در میان گذارده‌اند. میلانی هم اظهار داشته که من به‌هیچ‌وجه حاضر به تعهد از چنین کسی نیستم و امضا هم نخواهم کرد و درنتیجه روحانیون مزبور بدون اخذ نتیجه از فعالیت چندروزه خود متفرق می‌شوند. مراتب عیناً به اطلاع آقای استاندار رسید. پس از وصول امریه تلگراف 26549 /321 2 ـ 23 /7 /43 با آقای استاندار مذاکره و ضمناً تلگراف به اطلاع ایشان رسید. چنین اظهار نمودند که وجود قمی از خیلی قبل مضر تشخیص داده شده به همین جهت دستگیر و به مرکز فرستاده شد ولی پس از مدتی بدون هیچ‌گونه محدودیتی آزاد و به‌صورت قهرمان به مشهد مراجعت و به اعمال خلاف مصالح کشور خود توسعه بیشتری داد. اکنون چنانچه در مرکز تصمیم قاطع اتخاذ شده که پس از دستگیری تحت محاکمه قرار گرفته و شدیداً با وی رفتار شود، در ثانی ابلاغ فرمایند تا اقدام گردد؛ در غیر این صورت طرح مصوبه قبلی ساواک محدودیت بیشتر و با شدت تمام‌تر در مورد وی صورت گیرد که روزی ناچار حاضر به ترک کشور گردد.
این سازمان با قسمت اول نظر آقای استاندار موافقت دارد زیرا بازداشت چند روز و آزادی بدون هیچ‌گونه محکومیتی اثر نامطلوب در بر خواهد داشت و وی را جری‌تر نموده و روحانیون دیگر را ترغیب به مخالفت خواهد نمود.
به عقیده اینجانب چنانچه اوضاع سیاسی کشور ایجاب نماید اجازه فرمایند نامبرده دستگیر و با مدارک کافی که در اختیار هست به دادگاه لشکر 6 تسلیم و هیچ‌گونه ارفاقی نسبت به وی نشود زیرا اعمال و کردار و گفتار این عنصر بهترین اسلحه تبلیغاتی است که اجنبی‌ها به‌خصوص ناصر و عارف برعلیه ایران از آن استفاده شایان بنمایند. صدور هرگونه امری با توجه به نظر استاندار و ساواک خراسان بسته به نظر عالی است.
397 ـ 26 /7 /43 سرتیپ بهرامی
پی‌نوشت تیمسار قائم [مقام] به شرح زیر است:
ساواک استان! طرح به‌صورت مداوم و شدید اجرا و محدودیت‌های قابل‌توجه برای نامبرده ایجاد شود، خاصه ازنظر مالی. درهرحال در ماه‌های مذهبی در تهران تحت‌نظر خواهد بود مگر اینکه قبل از آن مرتکب تقصیر دیگری شود. یک فرد بی‌ارزش را بی‌خود بزرگ نکنید و حرف‌های او حتی در شنوندگان دور منبر هم اثر نداشته باشد چه رسد به مردم سایر نقاط کشور.3
آقای تهامی! گزارش عرضی فوراً تهیه گردد ـ 27 /7 /43
ط ـ ب/ 190 ـ مذهبی

توضیحات سند:

1. فرح دیبا (پهلوی) در مهرماه سال 1317ش. از پدری آذربایجانی به نام سهراب و مادری گیلانی به نام فریده قطبی گیلانی، در بخارست پایتخت رومانی به دنیا آمد. پدر فرح، سهراب دیبا افسر ارتش بود که هنگام تولد فرح برای انجام مأموریتی در رومانی، که در آن زمان رژیم سلطنتی داشت، به سر می‌برد. فرح در کودکی پدر را از دست داد و با مادرش راهی تهران شد و در تهران تحت سرپرستی مادر با مراقبت و حمایت دایی‌اش بزرگ شد.
فرح تحصیلات خود را در تهران ابتدا در مدرسۀ ایتالیایی‌ها (مدرسۀ خواهران کاتولیک) و سپس مدرسۀ ژاندارک و دبیرستان رازی به انجام رساند و برای ادامۀ تحصیل به فرانسه اعزام و در رشتۀ معماری مشغول تحصیل شد. ضمن تحصیل، با گروه‌های دانشجویان ایرانی مقیم فرانسه که در آن زمان بیشتر گرایش‌های چپی داشتند، آشنا شد. پسردایی او رضا قطبی هم در میان این دانشجویان بود و روابط نزدیک بین آن دو، بالطبع در گرایش و کشش او به سمت این فعالیت‌ها بی‌تأثیر نبود.
فرح هنگام تحصیل در پاریس، از نظر تأمین هزینۀ تحصیل و اقامت خود در پاریس در مضیقه بود و تحت تأثیر شرایط محیط زندگی خود و رواج افکار و عقاید کمونیستی در فرانسۀ آن روز گرایش‌های چپی پیدا کرد، به‌طوری‌که احسان طبری، از رهبران حزب توده، در کتاب «کژراهه» خود نوشته: «در حوزه‌های حزب توده در پاریس نیز حضور می‌یافت. دوستان او نیز همه گرایش‌های چپی داشتند و پسردایی فرح، رضا قطبی که او هم در پاریس تحصیل می‌کرد، به گروه‌های چپ پیوسته بود. فرح اولین ملاقات خود را با شاه در یک مجلس پذیرایی که از طرف سفارت ایران در پاریس ترتیب داده شده بود، خوب به خاطر می‌آورد... دو ماه بعد از این ملاقات، فرح برای گذراندن تعطیلات تابستانی به تهران آمد و عمویش اسفندیار دیبا که در آن موقع در دربار کار می‌کرد، او را برای گرفتن یک بورس تحصیلی به اردشیر زاهدی معرفی کرد. اردشیر زاهدی که در آن موقع داماد شاه بود، دفتری در دربار داشت و ضمن سایر کارها، به امور دانشجویان ایرانی در خارج هم رسیدگی می‌کرد. اردشیر زاهدی... او را برای همسری شاه مناسب تشخیص داد. فردای همان روز شهناز دختر شاه و همسر اردشیر زاهدی هم فرح را دید و پسندید و تمام داستان از همین جا آغاز شد و طی یک ضیافتی که شهناز و اردشیر زاهدی برپا کردند، وسیله‌ای به دست آمد تا با هم بیشتر آشنا شوند و با یکدیگر به گفتگو پرداختند... مراسم ازدواج بعدازظهر دوشنبه 29 آذرماه 1338 برگزار و در همان شب مجلس شام و ضیافت باشکوهی در کاخ گلستان منعقد گردید.»
فرح دیبا هم‌اکنون در یک خانۀ مجلل در شرق امریکا زندگی می‌کند و ویلایی نیز در جنوب فرانسه دارد، ولی غالباً در امریکا به سر می‌برد. پسر کوچک فرح، علیرضا و دخترش لیلا خودکشی کرده‌اند و دختر دیگرش فرحناز، با او زندگی می‌کند. او با پسر بزرگش رضا پهلوی رفت و آمد زیادی ندارد. (زنان دربار به روایت اسناد، فرح پهلوی ،3 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی)
2. در اصل: 6549 /321
3. این دستور مرکز طی تلگراف 26627 /321 ـ 27 /7 /43 به ساواک مشهد مخابره شده است.

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 04 صفحه 357


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.