تاریخ سند: 13 مرداد 1332
ستاد ارتش
ریاست شعبه تجسس و اطلاعات رکن ۲
متن سند:
تاریخ: 13 /5 /1332
ستاد ارتش
ریاست شعبه تجسس و اطلاعات رکن ۲
برابر گزارش واصله از پادگان دژبان مرکز در منزل حضرت آیتالله کاشانی ساعت ۲۱ روز 8 /5 /32 بین عدهای مخالف و موافق نزاع [درگرفته]، در نتیجه یک نفر به وسیله چاقو مجروح گردیده، خواهشمند است دستور فرمائید در این مورد تحقیقات لازم معمول و تعیین نمایند که دستجات مخالف و موافق به کدام احزاب و جمعیتها بستگی داشته و هم چنین جریان مشروح و نام و نشان و پیشینه مجروحین و دستگیرشدگان را به این شعبه اعلام دارند.
رئیس شعبه ۱۳ رکن ۲ - سرهنگ ۲ ستاد نیکومنش
فصل سوم
دوران بعد از کودتا
دوران بعد از کودتا
بعدازظهر روز ۲۸ مرداد، زاهدی سقوط دکتر مصدق و انتصاب خود را به نخستوزیری از رادیو اعلام کرد. پس از درهم شکستن مقاومت گارد محافظ خانه دکتر مصدق، او را بازداشت کردند و شاه به ایران بازگشت و از آن پس، مجری سیاست آمریکا گردید و مرحله جدیدی در تاریخ معاصر ایران آغاز شد.
با شکست نهضت ملی و پیروزی کودتای امپریالیستی، اقدامات مهم و فوری برای ترمیم ضرباتی که در دوران ملی کردن صنعت نفت به مواضع امپریالیسم و ارتجاع وارد شده بود، به عمل آمد. روابط قطع شده با انگلیس از طرف دولت زاهدی تجدید شد، مذاکرات، برای تأسیس کنسرسیوم نفت یا اتحاد چهار دولت آمریکا، انگلیس، فرانسه و هلند برای غارت نفت ایران انجام گرفت، مصدق محاکمه و دکتر فاطمی وزیرخارجه نستوه تیرباران شد، عده زیادی از افسران تودهای اعدام شدند، عدهای فرار را بر قرار ترجیح دادند و یا ماندند و با ساواک، همکار و همگام شدند.
آیتالله کاشانی که علیه انعقاد کنسرسیوم اعلامیه شدیداللحنی داد، به جرم «تحریص مردم به مسلح شدن بر ضد قدرت سلطنت» در هشتاد سالگی بازداشت شد. ایشان در اعلامیهای اظهار داشتند:
«... مجموع اخبار و اطلاعات منتشره راجع به نفت و کیفیت معامله با کنسرسیوم، موجب نهایت تأسف و تعجب گردید که چگونه انگلیسیها از وقایع، فجایع و مظالم محصول یک قرن سیاست استعماری خویش عبرت نگرفتند... و دولت آمریکا که خود را پیشاهنگ اصول، دموکراسی و مبتکر منشور آتلانتیک و پشتیبان سازمان ملل میداند، در این معامله با انگلستان مکار و حیلهگر همکاری مینماید، ... به فرض این که این قرارداد شوم هم به تصویب برسد رسمیت ندارد و دیر زمانی نپاید که ملت ایران از انگلیس و همدستانش خلع ید خواهد نمود...»
تعطیلات نوروز سال ۱۳۳۴، پس از پشت سر گذاشتن سال ۱۳۳۳ که برای ملت ایران یکی از سالهای شوم و ناخوشایند بود، انتظار تغییر و تبدیل وجود داشت. در روز هفدهم فروردین، سپهبد زاهدی تهران را ترک کرد و فرمان نخستوزیری حسین علاء صادر شد. او نیز فوراً کابینه جدید را تشکیل داده و به شاه معرفی کرد. با برکناری زاهدی از سوی شاه، در صف متمایز به وجود آمد: طرفداران زاهدی و یا به قولی «اصحاب کودتای ۲۸ مرداد» و مخالفان وی. این صفبندی، در مجلسین، در مطبوعات و در محافل سیاسی و اجتماعی کاملاً نمود داشت.
بامداد روز سهشنبه ۲۳ آبان ۱۳۳۴، اعلام شد که سید مصطفی کاشانی نماینده مجلس هفدهم و فرزند آیتالله کاشانی در گذشت. جلسه مجلس به احترام او تعطیل شد. دوستان وی به پزشک قانونی هجوم بردند تا از علت این درگذشت ناگهانی آگاه شوند. دو روز بعد در مسجد سلطانی (امام خمینی فعلی) مجلس ختمی از طرف آیتالله کاشانی ترتیب داده شد. در این مجلس حسین علاء نخستوزیر هم شرکت کرد، اما همان حادثهای که برای سپهبد رزمآرا در همین مسجد روی داد، برای علا، نیز ترتیب داده شد، منتهی به عکس رزمآرا، این سوء قصد به نتیجه نرسید. رژیم که به دنبال بهانه برای دستگیری فدائیان اسلام بود، از این موقعیت حداکثر استفاده را برد و از فردای آن روز به دستگیری سران این گروه پرداخت و با سرعت فراوان در دادگاههای نظامی و تجدیدنظر، محاکمه آنان خاتمه یافت. در تاریخ ۲۷ دی ماه، چهار تن از سران فدائیان اسلام: نواب صفوی، خلیل طهماسبی، مظفرعلی ذوالقدر و سید محمد واحدی تیرباران و عدهای دیگر هم به زندان محکوم گردیدند. اما کار به همین جا خاتمه نیافت. روز بعد از اعدام نواب صفوی و یارانش، روز پنجشنبه ۲۸ دی ماه آیتالله کاشانی در همین خصوص احضار و پس از سه ساعت بازجوئی توقیف شد. روز سهشنبه ۳ بهمن، حائریزاده اعلام به تحصن در مجلس کرد و گفت که تا زمانی که تکلیف پرونده قتل رزمآرا روشن نشده در تحصن باقی خواهد ماند. از سوی مقامات روحانی تلاش فراوانی برای نجات آیتالله کاشانی آغاز شد، بنابر نوشته روزنامه اطلاعات در روز سوم بهمن ۱۳۳۴، آیتالله بروجردی به وسیله قائم مقامالملک از شاه در مورد آیتالله کاشانی خواستار بذل توجه شد و شاه نیز پاسخ داده بود که تا آن حدود که قانون و مقررات در وظایف سلطنت مقرر داشته برای تأمین نظر حضرت آیتالله اقدام خواهد شد. جنجال این جریان به مجلس کشیده شد و بین سرلشکر و ثوق وزیر جنگ و حایریزاده درگیری شدیدی به وجود آمد. سرانجام در ۲۳ اسفند ماه آیتالله کاشانی، دکتر بقائی، محمود نریمان، کریمآبادی و هشت نفر دیگر از متهمان به معاونت در قتل سپهبد رزمآرا با قید التزام که از حوزه قضائی تهران خارج نشوند، آزاد شدند و موضوع، موقتاً از صورت حادی که داشت، خارج شد.
روز ۱۴ فروردین ۱۳۳۵ بدون هیچ اعتنائی به مجلسین (برای اخذ رأی تمایل)، نخستوزیر استعفا کرد و نخستوزیر آینده هم از شاه فرمان گرفت و روز ۱۷ فروردین هیأت دولت دکتر اقبال به شاه معرفی شد. از جمله حوادث حایز اهمیت در دوران نخستوزیری منوچهر اقبال میتوان به انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی اشاره کرد که جنجالهای فراوانی را به همراه داشت. در روزنامهها ازجمله در روز اول مرداد ۱۳۳۹ اطلاعات، بیانیه آیتالله کاشانی در مورد انتخابات چاپ شد. آیتالله کاشانی در این بیانیه مفصل، ضمن این که از فقدان آزادی قلم و بیان در سالهای اخیر یاد کرد، از ظلمی که به ایشان روا شده بود، نوشت: «با وجود این از تمام آن پیشآمدها راضی هستم و خداوند متعال را که تکالیفی به عهده من گذارده، سپاسگزارم و از هیچ کس هم گلایهای ندارم ...»
ایشان در مورد انتخابات دوره بیستم یادآور شد: «بر تمام افراد و مردم لازم و واجب است که خود، اشخاص صالح موردنظر را انتخاب نموده و آلت اراده و تبلیغات مغرضان که به صورتهای مختلف عرض اندام نموده و قصد اشغال کرسیهای مجلس را دارند، نشوند.»
آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی از عالمان مجاهد اسلام و شرق بود. مرد بزرگی بود که بیش از چهل سال، با استعمار انگلیس، در عراق و ایران مبارزه کرد. آیتالله کاشانی سرانجام در روز ۲۳ اسفندماه ۱۳۴۱، پس از مدتی کسالت به رحمت ایزدی پیوست. رحلت ایشان موجب تأثر و تأسف مردم مسلمان ایران و جهان گردید. آیتالله از مال دنیا جز یک منزلی که آن هم در رهن بود (در مقابل ده هزار تومان قرض که داشت) چیزی از خود باقی نگذاشت، جنازه شریفشان بر دوش علماء دانشمندان و مومنین تهران از مدرسه عالی سپهسالار (شهید مطهری «ره») تشییع و در جوار حضرت عبدالعظیم حسنی در شهر ری به خاک سپرده شد.
سیل تلگرافهای تسلیت از سراسر جهان به بازماندگان آن مرحوم واصل شد. دولت نیز به مناسبت فوت ایشان پنج روز عزای ملی اعلام کرد. خبرگزاریهای خارجی رحلت آیتالله کاشانی را به دنیا مخابره کردند و رادیوهای کراچی، آنکارا، قاهره و کشورهای اسلامی دیگر، به مردم ایران تسلیت گفتند. در قم، تهران، مشهد، اصفهان، کاشان، آبادان، گیلان و سایر شهرستانها، مجالس ترحیم مفصلی از طرف آیات عظام و علمای اعلام و مردم برپا شد.
اسناد فصل سوم
منبع:
کتاب
روحانی مبارز / آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد- جلد دوم صفحه 613