تاریخ سند: 10 اسفند 1342
موضوع : اظهارات صادق بهداد مدیر روزنامه جهان
متن سند:
شماره : 300ـ1428 / ن
صادق بهداد1 مدیر روزنامه جهان2 می گفت کنسرسیوم بین المللی نفت که نماینده
قدرت های کشورهای بزرگ جهان می باشد و در تحریکات خاورمیانه و افریقا نقش اصلی را
برعهده دارد در ایران دارای عواملی است که نظرات آنها را اجرا می کنند.
این عوامل برای تقویت و
حمایت از کنسرسیوم عقیده دارند که درآمد نفت ایران باید در طریقی مصرف شود که فقر و
بی کاری از بین برود و به دُول رقیب اجازه ندهد از نارضایتی مردم علیه کمپانیهای نفت استفاده
کنند و تحریکاتی را دامن بزنند.
عناصر شناخته شده عوامل وابسته به کنسرسیوم دکتر علی امینی و دوستان سیاسی او می باشند که
یک بار در سال های 38 و 39 و 40 تحت عنوان مبارزه با فساد و جلوگیری از حیف و میل درآمد
نفت با دکتر اقبال وارد مبارزه شدند و او را از صحنه سیاست خارج کردند.
اکنون با بازگشت دکتر
اقبال آن هم در رأس شرکت ملی نفت امکان این هست که مجددا بذل و بخشش های دوره
نخست وزیری او که درآمد نفت را به صورت های مختلف از بین بردند تکرار شود و روی این اصل
دول عضو کنسرسیوم می ترسند پولهایی که به نام درآمد نفت در اختیار ایران قرار می گیرد مانند
سابق در جای صحیح مصرف نشود و فقر عمومی و بیکاری در ایران توسعه یابد و مشکلات جدید
سیاسی که خطرش متوجه کنسرسیوم می گردد پیدا شود و روی همین اصل دکتر امینی و دوستان
سیاسی او را وادار کرده اند یک بار دیگر وارد عمل شده نگذارند صحنه های دوران زمامداری
دکتر اقبال به صورت جدیدی تکرار شود و اعلامیه باشگاه مهرگان3 و دلسوزی از درآمد نفت که
به جای صحیح مصرف نمی شود مقدمه شروع این فعالیت ها می باشد و چون این مطلب دارای
ریشه سیاسی محکمی است این مبارزه به صورت شدیدتر دنبال می شود و در صحنه جدید محمد
درخشش4 به جای دکتر امینی خودنمایی خواهد کرد و دکتر امینی در پشت صحنه برنامه را تنظیم
و درخشش که بین معلمین نفوذ فراوان دارد اجرای این برنامه را عهده دار خواهد بود.
دکتر امینی
در مبارزات سابق دکتر اقبال و حزب او را متلاشی نمود و در این جدال درخشش مأمور است
حکومت منصور و حزب او را متلاشی سازد.
رونوشت در پرونده صادق بهداد ضمیمه است.
در پرونده دکتر منوچهر اقبال بایگانی شود.
الف ـ ق 29
بخش 322 بکائی
توضیحات سند:
1ـ محمدصادق بهداد، فرزند باقر در سال 1295 در مشهد متولد شد.
وی پس از سپری نمودن دوره ابتدایی
از دبیرستان دارالفنون دیپلم گرفت و در رشته حقوق از دانشگاه تهران فارغ التحصیل گردید.
نامبرده در
سال 1320 در وزارت دارایی استخدام شد و بعد از آن به شغل وکالت پرداخت و به دلیل خدماتش به رژیم
در جریان کودتای 28 مرداد 1332 بازرس دولت در شرکت بیمه شد و مدتی عضو هیئت مدیره بنگاه
خالصه جات بود و در کابینه شریف امامی در سال 1339 از طرف نامبرده به عنوان رابط بین کابینه و
مطبوعات انتخاب گردید و همزمان مشاورت حقوقی وزارت اطلاعات را برعهده داشت.
صادق بهداد در
سال 1331 در میتینگ حزب ایران شرکت می نمود و طرفدار مصدق بود و در سال 1336 هنگام توقیف
روزنامه شاهد ارگان حزب زحمتکشان با آنها همکاری داشت.
مشارالیه صاحب امتیاز روزنامه جهان و
مجله جام جهان نما بود که در سال 1336 به اتحادیه مصر و سوریه در روزنامه حمله و آنها را دست ساخته
کمونیست ها معرفی کرد.
نامبرده ارتباطات مشکوکی با مقامات انگلیسی و آمریکایی و عبداللّه شاطی رئیس
دفتر سفارت کویت (مأمور اطلاعاتی) داشت و تا قبل از دستگیری در سال 49 بدلیل مکاتبه با تیمور بختیار،
مسؤولین جایگاه خاص برای وی قائل بودند به نحوی که در جشنی که به مناسبت سومین سال انتشار
روزنامه جهان در هتل پلازا برپا شده بود عده زیادی از مقامات دولتی از جمله علم، امینی و سفارتخانه های
خارجی شرکت کرده بودند.
نامبرده یکی از دوستان نزدیک سپهبد تیمور بختیار اولین رئیس ساواک، بود و
در زمان ریاست تیمور بختیار، صادق بهداد طی نامه ای به دوستش درخواست همکاری جهت مقابله و انجام
هر مأموریتی از طرف نامبرده را نموده است، به نحوی که برادر صادق بهداد، بازرس سازمان نقشه برداری
سازمان برنامه، خود را کارآگاه معرفی می کرد و در سال 1338 طی صحبتی نزد همکارانش اظهار داشته،
برادرش (صادق بهداد) با تیمسار بختیار ارتباط دارد و با سرهنگ ناصر کیانی افسر سازمان امنیت به
یک مأموریت سری رفته است.
مشارالیه اهل زدوبند و تبانی بود و از این راه پولهای کلانی بدست آورد و به دلیل شایعه این امر حتی یک بار
در سال 1340 بازرس شهرداری بر علیه او شکایت و راهی زندان می شود ولی با دستور نخست وزیر از
زندان آزاد می شود؟!
با توجه به موارد فوق، ساواک طی یک ارزیابی وی را چنین معرفی نمود : صادق بهداد یک مرد اصولی و
متین است، اهل زدوبند نیست، طرفدار مقام شامخ سلطنت و مخالف سیاست شوروی و کمونیسم و مرد
مورد اعتمادی است و نشریه جهان مفید می باشد و در بین مطبوعات جایگاه دارد.
صادق بهداد در سال 1348 طی نامه ای که از طریق پیک برای تیمور بختیار مستقر در عراق نوشت به او
جهت نیل به مقصود، توصیه نمود تا اقدام به ترور برخی از شخصیتهای مملکتی نماید تا وضع موجود
متزلزل شود و به دلیل اطلاع ساواک از مضمون این نامه نامبرده دستگیر و به اتهام اقدام بر علیه امنیت
داخلی به هفت سال زندان مجرد محکوم می شود و علیرغم حکم صادره با خانواده اش ملاقات حضوری
داشت و شاه دستور فرستادن پول برای فرزندانش که مشغول تحصیل در آمریکا بوده اند را صادر نمود.
وی پس از یک سال حبس به مناسبت سالگرد 28 مرداد از زندان آزاد گردید.
براساس اسناد ساواک بهداد از
هواداران جبهه ملی و دکتر مصدق و از نزدیکان دکتر مظفر بقایی رهبر حزب زحمتکشان بوده است.
وی در
سال 1331 مؤسس کلوپ مصدق وابسته به جبهه ملی در مشهد بوده و در تاریخ 3 /11 /40 به اتهام اقدام بر
ضد امنیت داخلی دستگیر و در تاریخ 19 /12 /40 با موافقت نخست وزیر وقت آزاد می گردد.
در سال 48 در
پاسخ به نامه تیمور بختیار، پیشنهاد ترور مقامات رژیم را می کند که این نامه بدست ساواک افتاده و بدین
دلیل دستگیر و مجددا به 7 سال حبس مجرد، محکوم می گردد.
بهداد در مدتی که به عنوان مدیر روزنامه
جهان مشغول بوده است، صور قبیحه و مستهجن را در آن منتشر می ساخته است که موجب عکس العمل
شدید مردم به آن شده بود و بدین جهت ساواک از وی کتبا تعهد گرفته است که از ادامه آن امتناع کند.
وی
پس از انقلاب اسلامی 1357 به فرانسه رفت و در خدمت گروه بختیار بوده است.
2ـ روزنامه جهان: صادق بهداد صاحب امتیاز و مدیر روزنامه جهان بود.
وی در سال 1340 مبادرت به
انتشار نشریه و مجله هفتگی تحت عنوان جام جهان نما نمود.
نامبرده در سال 1336 با بقائی ملاقات و قرار
گذاشت تا رفع توقیف از روزنامه شاهد، روزنامه جهان را در اختیار حزب زحمتکشان بگذارد.
3ـ باشگاه مهرگان از حدود سال 1340 در ظاهر با اهداف صنفی و فرهنگی و بهبود وضعیت فرهنگیان
تشکیل گردید و رهبری آن به عهده محمد درخشش بود لیکن در باطن درخشش از امکانات باشگاه در
راستای اهداف سیاسی خود استفاده می کرد و در فروردین سال 1340، یک روز حقوق معلمین در راستای
فعالیتهای باشگاه جمع آوری گردید.
در زمان دکتر امینی که درخشش به وزارت فرهنگ (آموزش و
پرورش) منصوب گردید کار توسعه و گسترش باشگاه شدت گرفت و در استانها و شهرهای کشور
شعب مختلفی را دایر نمود لکن عملاً پس از سقوط دکتر امینی فعالیتهای باشگاه رو به رکود گذاشت و نهایتا
از سال 46 به بعد هیچ گونه فعالیتی نداشته و اصلا موجودیت خود را از دست داده درخشش که به علت اخذ
یک روز حقوق معلمین پرونده ای علیه اش در دادگستری تشکیل گردیده بود، در سال 48 از اعمال گذشته اش
اظهار ندامت نموده است.
پرونده موضوعی ساواک
4ـ محمدعلی (آرشام) درخششی علاف، فرزند غلامرضا، که بعدها نام خود را به آرشام تغییر داد، در سال
1300ش، در مشهد به دنیا آمد.
او از مهرماه 1321 مسئولیت های اطلاعاتی خود را به عنوان افسر مرزبانی
رکن 2 ستاد لشکر خراسان آغاز کرد.
فعالیت وی در پادگان بجنورد، در شرایطی که منطقه فوق تحت اشغال
ارتش شوروی قرار داشت، سبب شد که آرشام در رابطه با سرویس اطلاعات نظامی انگلیس قرار گیرد و در
چارچوب شبکه ای از عوامل انگلیس در منطقه به خرابکاری علیه روسها، به ویژه قلی اوف ـ افسر اطلاعاتی
شوروی که در پوشش کنسول شوروی در گنبد عمل می کرد، دست زند.
در اسناد موجود، گزارشی از
آرشام موجود است که طبق آن وی معترف شده به اتفاق اردشیر خان شادلو (از عوامل شوکت الملک علم و
بزرگ مالک منطقه) فرد ترکمنی بنام موخی را به قتل رسانیده است.
آرشام مدعی است که موخی یکی از
مأمورین اطلاعاتی شوروی بوده است.
طبق همین گزارش، آرشام در شکست ماجرای شورش افسران
چپگرا، معروف به «قیام افسران خراسان» (به رهبری سرگرد علی اکبر اسکندانی)، نقش داشته است.
فعالیت های آرشام در خراسان مورد توجه انگلیسی ها قرار گرفت.
او به تهران احضار شد و محرمانه به
آذربایجان رفت و در سال های 1324 ـ 1325 به تشکیل شبکه های مخفی در این منطقه دست زد.
او پس از این
مأموریت مجددا به مشهد اعزام شد و رئیس تجسس رکن2 لشکر خراسان گردید تا نقش مهم تری در
فعالیتهای اطلاعاتی و سیاسی سرویس اطلاعاتی بریتانیا در خراسان داشته باشد.
او در دوران دولت دکتر
مصدق، از 1 /5 /1331 به آذربایجان منتقل شد و تا 28 مرداد 1332 در این خطه بود.
آرشام پس از کودتای
28 مرداد 32، به عنوان رئیس اطلاعات لشکر خراسان مجددا به این منطقه وارد شد و در زمستان 1334 به
مناسبت مسافرت خروشچف و بولگانین به افغانستان در یک مأموریت سری، پنهانی وارد افغانستان شد و
به تماس با شبکه های مخفی در این کشور پرداخت.
پس از تأسیس ساواک، نخستین ساواک استانی که تأسیس شد در خراسان بود.
آرشام در دی ماه 1335 به
عنوان اولین رئیس ساواک خراسان منصوب شد و به مدت 5 سال در این ساواک نقش حساسی به عهده
داشت.
در این زمان زمینه های نارضایتی و عصیان در عشایر جنوب احساس شد و آرشام به عنوان یکی از
زبده ترین عوامل MI-6 در ساواک، در شهریور 1340 رئیس ساواک فارس و بنادر گردید و تا آذر 1341 در
این سِمت بود.
در جریان درگیری مسلحانه عشایر در زمستان 1341ـ تابستان 1342، آرشام که اکنون در
تهران بود، بارها در زمینه مسائل فارس با مسئولین نظامی وقت (سپهبد اسماعیل ریاحی ـ وزیر کشاورزی،
سپهبد عزیزاللّه کمال ـ رئیس اداره دوم ارتش و سپهبد عزیزی) به مشاوره پرداخت.
آرشام همچنین
در توسعه شبکه های فراماسونری در شیراز با دکتر ذبیح قربان همکاری نزدیک داشت و به تأسیس
«باشگاه لاینز» در شیراز دست زد و در سال 1341 ریاست این باشگاه را به عهده داشت.
آرشام در آذر
1341 ساواک فارس و بنادر را به سرهنگ مسعود حریری تحویل داد و در مرکز (اداره یکم ساواک) به کار
پرداخت.
او پس از طی دوره ویژه اطلاعاتی در آمریکا (سیا) در 19 /2 /1342 رئیس ساواک بلوچستان شد و
در تاریخ 9 /6 /1345 ریاست ساواک کرمان را به دست گرفت.
در کرمان آرشام به سرعت به چهره مخوف استان بدل شد و سایر قدرت های منطقه را تحت الشعاع حضور
خود قرار داد، به نحوی که به تأسیس «دانشسرای عالی فنی آرشام» دست زد او در سال 1350ـ 1357 نقش
کم نظیری در سرکوب حرکتهای انقلابی در منطقه فوق ایفا نمود.
با اوج گیری انقلاب اسلامی ایران، آرشام
طراح و مبتکر اقدامات وحشیانه و قساوت بار در سرکوب انقلاب بود و به ویژه در حادثه خونین مسجد
کرمان (مهر1357) نقش اصلی را داشت.
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج2، ص423
منبع:
کتاب
حزب ملیون به روایت اسناد ساواک صفحه 197