صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: اظهارات عبدالرسول قائمی

تاریخ سند: 28 مهر 1356


موضوع: اظهارات عبدالرسول قائمی


متن سند:

از: 6 ه‍ 3 تاریخ: 28 /7 /2536[1356] 13560728
به: 312 شماره: 35852 /36
موضوع: اظهارات عبدالرسول قائمی

نامبرده بالا ضمن یک مذاکره خصوصی اظهار داشته است که اخیراً از طرف خمینی اعلامیه‌ای تهیه و توزیع شده که در آن به مارکسیست‌های اسلامی1به شدت حمله شده و هرگونه وابستگی بین آنها و جامعه اسلام و روحانیون را رد و اقدامات خرابکاری را مطرود دانسته است. ضمناً اضافه نمود که این اعلامیه در سطح وسیعی در کشورهای مسلمان پخش گردیده است.
نظریه شنبه: عبدالرسول قائمی که اجازه اقامت در کویت را دارد به خاطر تجدید اعتبار این اقامت هر چند گاه یکبار به کویت مسافرت می‌نماید و ایشان در نظر داشت که در این مسافرت به عراق رفته و با خمینی هم ملاقاتی داشته باشد لیکن اینطور که اظهار می‌دارد از رفتن به عراق خودداری کرده است و احتمالاً در آینده نزدیکی با مسافرت مجدد با خمینی ملاقاتی انجام می‌دهد.
نظریه سه‌شنبه: عبدالرسول قائمی که به مسافرت رفته بود ظرف چند روزه اخیر به آبادان بازگشته. ضمناً منبع صادق می‌باشد لیکن در مورد صحت و سقم اظهارات قائمی نمی‌توان نظری اظهار کرد. آسمانی
نظریه چهارشنبه: ضمن تائید نظریه سه‌شنبه با توجه به پیشینه قائمی بعید به نظر نمی‌رسد چنانچه در آینده به عراق مسافرت نماید خمینی را ملاقات نماید.
آقای کارآموز بهره‌برداری شود. 8 /8 /36
در ساعت 13 روز 8 /8 /36 به بخش 312 واصل گردید

توضیحات سند:

1. مارکسیست‌هاى اسلامى: مارکسیست اسلامى از جعلیات شاه بود که در کتاب منتسب به او چنین تعریف شده است: «عده‌اى وجود دارند که به ضد وطن خودشان دست به خرابکارى و گاه آدمکشى مى‌زنند دموکراسى پیشرو ولى با انضباط ایران در عین آنکه اجازه خرابکارى و خیانت به کسى نمى‌دهد اجازه تلاشهاى ارتجاعى و قهقرایى نیز نمى‌دهد تقریبا همیشه بین این دو قطب مخالف یک اتحاد نامقدس شوم پدید مى‌آید که ترکیب نامتجانس و باور نکردنى مارکسیسم اسلامى را میان منکران وجود خداوند و طرفداران ادعایى اصول مذهبى به وجود مى‌آورد هر چند که آزادیخواهى انقلابى دسته اول همان قدر از آزادى واقعى و از انقلاب اصیل فاصله دارد که مسلمانى مورد ادعاى دسته دوم از روح و معناى اسلام به دور است.»
از آن پس شاه بارها این اصطلاح را به کار برد بعدها ضمن یک سخنرانى چون فراموش کرده بود که این «ایدئولوژى» ابتکار خود ایشان بوده، صریحا آن را یک «ایدئولوژى احمقانه» نامید!: «عده‌اى فریب‌خورده یا مغرض و یا دیوانه، از آن قماش افرادى که در بسیارى از کشورهاى پیشرفته نیز وجود دارند و متاسفانه یک نوع بین‌الملل خرابکارى را تشکیل مى‌دهند در این کشور پروانه کار ندارند. این افراد... به بهانه ایدئولوژیهاى احمقانه‌اى مانند «مارکسیسم اسلامى» بر ضد وطن خودشان دست به خرابکارى و گاه آدمکشى مى‌زنند.» این اصطلاح مضحک حربه‌اى شده بود در دست مأموران شاه تا هر مخالفى را که مدرکى علیه وى به دست نیامده بود به جرم انتساب به مسلک ایدئولوژى احمقانه مارکسیسم اسلامى، دستگیر و روانه شکنجه‌گاه سازند. کوثر، ج 1، صفحه 351.

منبع:

کتاب آیت‌الله عبدالرسول قائمی به روایت اسناد ساواک صفحه 483


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.